۱۳۹۱ آذر ۲۶, یکشنبه

هماندیشی با سیاوش مهرگان (1)

عاشقانه ها

نمي دانستي !
اما من اقرار مي كنم:
قرن ها ست
تو را در پستوي فلبم پنهان كرده ام .

نمي دانستي!
اما من اقرار مي كنم:
شادي وشعف،
غرور و جسارت،
مهرباني و نرمخويي ِ من
همه از حضور تو ست .

نمي دانستي!
اما من اقرار مي كنم:
آدم بودم،
اما،
انسانيت را تو به من دادي .
زشت بودم،
زيبايم تو كردي .
پایان
سياوش مهرگان

سرچشمه:

صفحه فیسبوک

سیاوش مهرگان


·        طبقه بندی دلبخواهی دکتر علی شریعتی:
·        فرق گذاری میان انسان و آدم؟

شاعر

واژه ي انسان و بار ِمعنايي آن، همواره براي من دلپذير تر از آدم بوده است.

من متأسفانه از طبقه بندي يي كه دكتر شريعتي كرده، بي خبرم . اما " انسان " را بيشتر از " آدم " دوست دارم.

·        خیلی ممنون.
·        انسان مقوله ای فلسفی است که ما مستقلا ترجمه و منتشر کرده ایم.
·        اگر کسی خواست، با کمال میل برایش پست می کنیم.
·         
·        آثار دکتر علی شریعتی باید مستقلا تحلیل شوند.
·        ما هنوز وقت کافی برای بررسی همه جانبه آنها نداشته ایم.
·         
·        ایشان با واژه ها دست به عوامفریبی می زنند:


·        مثلا واژه های خدا و الله و امثالهم را بطور دلبخواهی از نو تعریف می کنند.
·        یکی را تحقیر می کنند و دیگری را مورد تجلیل قرار می دهند.
·        انسان و آدم را نیز به همین سان.

·        البته خوشایند احساس کردن واژه ها امری طبیعی است و کسی را از جاذبه ساختارها و فرم ها گریزی نیست.

·        واژه، ولی فرم است برای محتوای موسوم به مفهوم و یا مقوله:
·        قصه واژه ها، قصه کوزه و جام و خم و بطری است با محتوائی به نام شراب (مفهوم).

شاعر
در اينكه واژه فرم است و ظرف، بحثي نيست .
بحث بر سر مظروف اين ظرف است.
بقول ِ شما مسئله، مسئله ي خوشايند احساس كردن است.
 من شرابي را كه در اين ظرف مي چشم با شراب ِ آن ظرف برايم فرق دارد.
 اين كهنه و صد ساله است ، اما آن يكي ... حتي تا بستر خوابم هم نمي برد.

·        خیلی ممنون.
·        دیالک تیک فرم و محتوا هر دو امکان را در خود دارد:
·        محتوای واحدی (مفهوم انسان) در فرم های مختلف مطرح می شود:
·        در واژه های مختلف آدم، انسان، هومان، منش، آدام و غیره.

·        اصولا فرق ماهوی و محتوائی میان آدم، انسان، هومان، منش، آدام و غیره وجود ندارد.
·        اما فرم و ساختار، جاذبه خاص خود را دارد.
·        فرم و ساختار بویژه برای اهل هنر، مثلا شعرا زیبائی استه تیکی خاص خود را دارد:
·        یکی آن پسندد و دیگری این.
·        یکی واژه آدم را دوست دارد و دیگری واژه انسان را و یکی دیگر منش را و یا هومان را

·        فرم واحدی نیز ـ به قول درست شما ـ می تواند حاوی محتواهای (مضامین) مختلف و حتی متضاد باشد:
·        در کوزه ای به عنوان فرم و ظرف، می توان شراب و سرکه و ترشی و آب و حتی زهر و یا نوشدارو نگه داشت.
·        البته فرم نیز نقش خاص خود را بازی می کند و هیچکاره و هیچ واره نیست.
·        نقش تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا اما  از آن  محتوا ست.
·        خواه انسان بنامیم و خواه آدم، فرقی در موضوع شناخت ما پدید نخواهد آمد.
·        با امتنان مجدد
شاعر
همان كه شما مي گوييد: زيبايي شناختي!
بي شك در مفهوم ِ زيست شناسانه وفلسفي ِ" انسان " و " آدم " فرق ماهوي اي وجود ندارد.
اما ، مسئله، مسئله ي جاذبه ودافعه ي واژه ها ست وانس ِ با آنها . من يك پيمانه آب ِ چشمه ساران ِ دالاهو را در يك جام بلورين ترجيح مي دهم بر همان آب در فنجاني از جنس ِ چيني
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر