۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

هماندیشی با نسرین فقیه نصیری (1)

 سرچشمه:
صفحه فیس بوک  
نسرین فقیه نصیری

فرزند هنر باش، نه فرزند پدر 
فرزند هنر زنده کند نام پدر 
منبع صفحه فیس بوک کیتی زکی

میم

·        برداشت نسرین عزیز از مفهوم «هنر» در این بیت چیست؟

نسترن مهیار

·        به نظر من هنر نیز نوعی مبارزه است.
·        بنا بر گفته موسیقیدان بزرگ ـ بتهوون ـ هنر باید آتش آدمی را بر انگیزد.
·        هیچ چیز زیباتر از این نیست که انسان به حقیقت نزدیک شود و پرتو آن را بوسیله هنر بر نوع انسان بتاباند.
·        در هنر نیز مانند زندگی، هدف اصلی آزادی و ترقی است.

میم

·        تعریف نسترن گرامی و بتهون خیلی زیبا و ژرف و اندیشیده است.
·        خیلی ممنون.

·        سؤال من اما به بیت شعر نوشته شده در زیر عکس مربوط بود:

   فرزند هنر باش نه فرزند پدر
فرزند هنر زنده کند نام پدر

نسرین

·        به نظر من منظور شاعر وطن خواهی است.
·        یعنی هر کشوری هنر و موسیقی سبک خودش را دارد.
·        من اینجوری معنی کردم، عزیزم.
·        نمی دونم تا چه حد درست باشد.
·        مرسی که گفتی نازنینم.

میم

·        هنر در این بیت، بنظر من به معنی حرفه و پیشه و صنعت است.
·        ممنون از انتشار این بیت معنامند.
·        مفهوم «هنر» به این معنا اصلا به خاطرم خطور نکرده بود.

·        منظور شاعر ـ به احتمال قوی  ـ آموزش صنعت و کاردستی و کشت و کار و پیشه و حرفه و غیره از قبیل نجاری، دباغی، آهنگری، چلنگری، بنائی و امثالهم است.

1

·        عجیب این است که منبع و منشاء هنر (استه تیک) هم کردوکار مادی بوده است.
·        در روند کار است که انسان بطور اوتوماتیک شروع به زمزمه شعری، آهنگی می کند.
·        کار بدین طریق شباهت غریبی به رقص پیدا می کند:
·        شاید بتوان گفت که سخنگوئی (زبان) در روند کار و ببرکت کار تولد و توسعه می یابد.

2

· اکنون این سؤال پیش می آید که چراهنر هم به معنی خلاقیت جسمانی است و هم به معنی خلاقیت روحانی؟

·  چرا هم نجاری و حمالی و آهنگری و روفتگری هنر است و هم شاعری و رقاصی و مطربی وخوانندگی؟

3

·        شاید دلیل این مسئله ماهیت واحد هر دو کردوکار خلاقانه بشری باشد:

الف

·        نجاری و حمالی و آهنگری و روفتگری کردوکار جسم و روح است، با سنگینی کفه ترازو به نفع کار جسمی.
·        این هنر ـ به زبان فلسفی ـ تجسم دیالک تیک تن و جان است:
·        بسط و تعمیم دیالک تیک ماده و روح به شکل دیالک تیک کار جسمانی و کار روحانی است.
·        تعیین کننده در این کردوکار، کار جسمانی است، کار مادی است.

ب

·        شاعری و رقاصی و مطربی وخوانندگی و غیره نیز کردوکار جسم و روح است، اما با سنگینی کفه ترازو به نفع روح.
·        به زبان فلسفی، این نیز تجسم دیالک تیک تن و جان است:
·        بسط و تعمیم دیالک تیک ماده و روح به شکل دیالک تیک کار جسمانی و کار روحانی است.
·        تعیین کننده در این کردوکار اما کار روحانی است، کار معنوی است.

·        اکنون باید به این سؤال بیانیدشیم که منظور شاعر از این اندرز چیست؟

فرزند هنر باش نه فرزند پدر
فرزند هنر زنده کند نام پدر

·        شاعر هنرمندی را به اصل و نسب مندی ترجیح می دهد.
·        بنظر شاعر آموزش حرفه ای، پیشه ای ـ خواه حرفه صنعتی و خواه حرفه استه تیکی ـ برتر و بهتر از تعلقات مثلا اشرافی و یا درباری است.

·        اکنون باید به این پرسش سمج پاسخ دهیم که به چه دلیل نجار و آهنگر بودن برتر از شاهزاده و اشراف زاده بودن است؟

الف

·        دلیل اول که شاعر از ترس جان بر زبان نمی آورد، این است که تعلقات طبقاتی ارزش حقیقی ندارند.
·        این ادعا که اشراف فئودال رنگ خون شان آبی است و تبارشان چنین و چنان است، یاوه ای بیش نیست.
·        فرزندان توده های مولد و زحمتکش نه تنها کم و کسری از فرزندان اشرافیت برده دار و فئودال و بورژوا ندارند، بلکه چه بسا برتر از آنها هستند.

ب

·        دلیل دیگر این است که با اصل و نسب نمی توان به تولید مایحتاج مادی و معنوی خویش نایل آمد.
·        اما پس از آموزش حرفه و پیشه و صنعت و هنری می توان به تولید مایحتاج مادی و معنوی خود و دیگران نایل آمد و روی پای خود ایستاد.
ت

·        شاعر اما مجاز به بیان این حقیقت مبرهن نیز نبوده است.
·        از این رو، از در عقب وارد خانه استدلال می شود:
·        بنظر شاعر، هنرمند بودن دعای خیر توده را نصیب مادر ـ پدر می کند.

·        چرا  و به چه دلیل؟

 پ

·        دلیل شاعر دلیلی تجربی و نظری است:
·        بدون وسیله کار نمی توان کار کرد.
·        وسیله کار یکی از عناصر تعیین کننده نیروهای مولده است.
·        آهنگری که گاوآهن و بیل و کلنگ و خرمنکوب می سازد، کردوکار تولیدی توده های مولد و زحمتکش را تسهیل می کند و توده های مولد و زحمتکش در هر فرصت یادی از مولد وسیله تولید می کنند و از اعماق دل سپاس خود را نثار مادر ـ پدر آهنگر و هر مولد دیگر می سازند.
·        شرم مان باد، اگر نسبت به توده های مولد و زحمتکش ناسپاس باشیم، که برای تولید  نان و آب و همه انواع مایحتاج مادی و معنوی ما از آسایش خویش صرفنظر می کنند.

نسرین
·        مرسی عزیزم
·        از این که اینقدر با دقت همه چیز رو نگاه میکنی
·        زنده باشی نازنینم.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر