۱۳۹۱ دی ۳, یکشنبه

هماندیشی با حریفی (2)


میم

·        این شعار حریف بوی فمینیسم بورژوائی می دهد.
·        زن و مرد هیچ فرقی با هم ندارند.
·        هر دو انسان اند.
·        به چه دلیل زن باید مقدس باشد؟

حریف

·        در هر خانواده مرد بورژوا و زن پرولتر است. (فریدریش انگلس)  

میم

1
·        این نقل اولا دقیق نقل نشده است:
·        در هر خانواده در جامعه سرمایه داری مرد بورژوا ست و زن پرولتر.
·        این بدان معنی است که زن هم در جامعه سرمایه داری پرولتر است و هم در خانواده جامعه سرمایه داری .
·        این بدان معنی است که زن پرولتر مضاعف است.
·        زن ستمکش مضاعف است.
·        زن حداقل، دو برابر مرد، مورد بهره کشی قرار می گیرد.

2
·        پرولتر مضاعف بودن زن اما هرگز و به هیچ دلیلی، دلیل بر قداست زن نمی شود.
·        بورژوا بودن مرد در خانه به دلیل سیطره جامعه طبقاتی سرمایه داری است. 
·        با تحول بنیادی جامعه سرمایه داری ، زن و مرد برابرحقوق می گردند.
·        زن و مرد در جامعه ی دهها هزارساله کمون اولیه نیز برابرحقوق بوده اند.

3
·        زن و مرد اصولا فرقی با هم ندارند.
·        ستم جنسیتی نه پدیده ای طبیعی و همیشه همان، بلکه پدیده ای تاریخی، اجتماعی و موقتی است و با تحول جامعه باید پایان یابد و پایان خواهد یافت.

رهگذر
·        دوست گرامی
·        حرف شما منطقی است.
·        مرد و زن هردو انسان اند.
·        ولی متأسفانه باید گفت:
·        من شاهد این مسئله بودم و هستم که اکثر مردها فرق نمی کند جوان یا پیر باشند، نظرشان درمورد زنان منفی است و ارزش یک زن را نمی دانند و از هر زنی که اشتباهی بکند، به سیر زندگی او نگاهی نمی کنند و می گویند:
·        چون تو زن بودی، نباید این حرف را میزدی و یا این کار را می کردی.

میم

1
·        حق با شما ست.
·        خریت اما ـ با پوزش از خر، خادم دیرین خلق ـ مادر زادی نیست.
·        مرد و زن هم نمی شناسد.
·        خریت در جامعه طبقاتی به خورد خلایق داده می شود.

2
·        علاوه بر این، امروزه حتی در برخی از جوامع طبقاتی، پیشرفت های جدی در زمینه برابری حقوق زن و مرد حاصل امده و طرز تفکر پیر و جوان نسبت به برابری بی چون و چرای زن و مرد بکلی زیر و رو شده است.
·        به تربیت انسان ها نباید کم بها داد.
·        بر ضد طرز تفکر غیر علمی باید مبارزه کرد.
·        مبارزه علمی و اصولی.
·        بر خرافه باید بکمک علم و روشنگری علمی غلبه کرد و نه با تبلیغ خرافه ای دیگر، از قبیل قداست کذائی زن.

رهگذر
·        کاملا درست می گویید:
·        ریشه تربیتی و مذهبی و فرهنگی دارد و دقیقا خرافات را باید کنار گذاشت و به اندیشه های علمی پرداخت.
·        سپاسگزارم که جوابم را نوشتید.

حریف

·        این جمله مخاطبش نرهایی است تحت عنوان مرد.
·        آنانی که حرمت و پاکی از عیب و نقص و پلیدی (مقدس بودن) او را نمی بینند.
·        مرد نیز می تواند مقدس باشد .
·        محتوای این جمله به معنای نقض برابری نیست.

گورکنان بورژوازی 

·        کشیدن هاله تقدس دور هر چیز آن را از نقد و در نتیجه از رشد باز می دارد و بار مذهبی بدان می دهد:
·        مثلا خانواده مقدس یا دفاع مقدس یا هزار کوفت و زهرمار دیگر که جمهوری اسلامی بخاطر حفظ ارکانش آنها را تقدیس می کند.
·        زن انسان است، با تمام ویژگی های انسانی اش.
·        و همانقدر انسان است که مرد.
·        اینکه از لحاظ حقوقی و اجتماعی حتی محدودیت هایی بر جنس زن تحمیل شده، برمی گردد به این که در پروسه تکامل جوامع بشری یک سری عوامل در کار بوده اند که زن به انقیاد در آمده و مردسالاری مسلط شده است.
·        این عوامل ریشه اش در تقسیم کار و در نتیجه طبقاتی شدن روابط  تولید بوده است.

حریف
·        برای کلمه ی تقدس، مالکی وجود ندارد.
·         مذهب آن را به انحصار درآورده است.
·        بنابرین، مذهب زدایی یعنی تقدس زدایی.

رهگذر

·        وقتی من محترما جواب شما را دادم، انتظار این جواب را نداشتم.
·        البته مهم نیست دردنیای مجازی آدمها کمتر احترام همدیگر را نگاه می دارند.

میم
·        کدام بی احترامی؟
·        علاوه بر این، احترام مقوله بحث انگیزی است. 
·        هومانیسم و فلسفه روشنگری انسان را در کانون قضایا قرار می دهد و تقسیم ناپذیر تلقی می کند.
·        انسان را به هیچ بهانه ای نمی توان به پست و عالی، نر و ماده، زن و مرد، خوب و بد، خیر و شر، هابیل و قابیل و صد کوفت و زهرمار دیگر تقسیم بندی کرد. 
·        انسان مقوله ای نوعی است.
·        انسان فی نفسه محترم است و استثناء نمی شناسد.
·        هراس من این است که واژه «احترام» ریشه فئودالی داشته باشد و آدمی را به تقسیم بندی بشریت به محترم و پست و  آشغال سوق دهد. 
·        بنظر من بنی بشر برابرند و همه بدون استثناء قابل دوست داشتن و احترام اند. 
·        برای برابری انسان ها آلترناتیوی وجود ندارد و باید دیر یا زود تجسم مادی و اقعی یابد و تفاوت ها و تضادها محو شوند.
·        البته این عشق و احترام به انسان نوعی، مانع دفاع از حقیقت عینی و چالش صریح و صادقانه فکری نباید باشد.
·        چون حقیقت عینی باید مورد مدافعه بی چون و چرا قرار گیرد تا انسان نوعی بر تخت بنشیند.
·        خیلی ممنون

رهگذر

·        به نظر من بایستی کم کم دریافت که بحث درمورد برابری زن و مرد و انسانها به طور مشخص نبایست درمحدودۀ تجریدی باقی بماند.
·        آن سان که بحث بیشتر به شناخت انسان و کیفیت او کشانده شود.
·        این مباحث درحدود بحث های نظری قابل پذیرش است.
·        اما آنچه درعمل پیش می رود و به همان دلیلی که عموما انسانها همانند اثر انگشتان، شبیه و درعین حال متفاوتند.
·        به نظر من این امر مهم را نباید از نظر دور داشت.
·        در غیر این صورت ما در اتوپیا غرق خواهیم شد.

میم
·        خیلی ممنون.

1
·        روند و روال منطقی کشف حقیقت همیشه همین است:
·        گذار از عالم عام و به قول شما بحث نظریو تجریدی به خطه خاص، به قول شما روابط مشخص موجود میان مثلا زن و مرد.
·        بدون حل مسئله در عالم عام، یعنی با پرداختن به مسائل منفرد مشخص به هیچ راه حل اساسی نمی توان رسید.
·        چنین کسی پس از اتلاف وقت به این نیتجه می رسد که باید به عالم عام برگردد و مسئله را از ریشه حلاجی و راه حل یابی کند.

2
·        این حقیقت امر در استدلال شما بوضوح عیان می گردد:
·        شما میان تفاوت و نابرابری علامت تساوی می گذارید و مثل عوامفریبان (البته بدون اینکه عوامفریب باشید) به تفاوت انگشتان می رسید و نابرابرحقوقی زن و مرد و غیره را طبیعی و عادی جا می زنید.

3
·        فرق و تفاوت چیزهای عینی اند.
·        کسی منکر اختلاف و تفاوت در نمود و ماهیت، در جسم و روح، در استعداهای عملی و هنری و غیره انسان ها نمی شود.
·        این رنگارنگی، امری طبیعی است.

4
·        مسئله این است که تقسیم اجتماعی کار همیشه وجود خواهد داشت، ولی هرگز به معنی نابرابری انسان ها نخواهد بود.
·        اینکه یکی عمله است و دیگری معلم، یکی حمال است و دیگری رمال، یکی روفتگر است و دیگری پیله ور، دلیل بر ابربشر بودن اولی و پستی دومی نمی شود.
·        تبدیل روفتگر به معلم امر محالی نیست.
·        اگر شرایط عینی و ذهنی لازم فراهم آید، همه می توانند استعدادهای خود را در همه زمینه ها کشف و توسعه دهند.
·        این حقیقت امر در مورد زنان نیز معتبر است.
·        زن علیرغم زنیت خود، علیرغم خودویژگی های جسمی و روحی و روانی خود، چیزی کمتر از مرد ندارد و دلیل علمی، منطقی و تجربی قوی بر ناقص الخلقه و یا ناقص العقل جا زدن زن وجود ندارد.
·        زن و مرد برابرند، علیرغم ایفای فونکسیون های مختلف در شبکه تقسیم اجتماعی کار.

 برقراری مجدد برابری زن و مرد و همه انسان ها دیری است 
که نه اوتوپی، بلکه علم است، بالقوه ممکن است و می تواند واقعیت یابد:
   گذار از عالم امکان به عالم واقعیت.
پایان

۲ نظر:

  1. کاملا منطقی ترین منطق برابری زن ومرد وهمه انسانهاست مردسالاری در کمون اولیه بشری مطلقا وجو د نداشته زن ومرد برابربودند هیچکدام امتیازی بر دیگری نداشت پس از کمون او لیه و ورودبدوران فیوًدالی رفته رفته مرد زورش چربید وزورگوییش شروع شد دو.ران بدوران حق مازنان روبافول رفت ما یک دورای عهدمادرشاهی ویک دورای عهدپدر شاهی داشتیم بعد این دورها مبارزه برابری حقوق رسیدواین دوران زمان برست تا بامروزه روز کشیده شده واین احترام بزن برابری حقوق بما نداده ونمیدهد این نوعی تعارف وفریب جامعه سرمایهداریست بااحترامیکه ازش دم میزنند هنوز هم نا برابری زیان جود دارد امید ما باید در تلاشمان باشد همراه با همه مبارزان

    پاسخحذف
  2. http://hadgarie.blogspot.de/2012/12/5_26.html?spref=fb

    پاسخحذف