۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

تئوری شناخت (3)

پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین
    
II
تئوری شناخت ایدئالیستی

الف

 افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط
نماینده ایدئالیسم عینی

·        جریان ایدئالیستی تئوری شناخت در فلسفه یونان باستان را می توان در آثار زیر افلاطون دنبال کرد:

الف
·        در اثر او تحت عنوان «فدون»

ب
·        در اثر او تحت عنوان «تئه تت»    

ت
·        در اثر او تحت عنوان «دولت» 

1
·        افلاطون نماینده جهان بینی ایدئالیستی ـ عینی بوده که با مذهب پیوند تنگاتنگ داشته است.

2
·        بنظر افلاطون، وجود حقیقی فقط به ایده های ابدی و تغییرناپذیر تعلق دارد.

ت
·        اشیاء جهان مادی فقط بازسازی هائی از سایه های ایده ها هستند و مرحله میانی میان وجود و عدم را تشکیل می دهند.
·        (افلاطون، «فدون»، ص 48، 49، 50)

3
·        بنظر افلاطون، فقط روح غیرمادی می تواند به شناخت ایده ها نایل آید و این کار را در بهترین حالت وقتی می تواند انجام دهد که از تأثیرات جسم آزاد باشد.

4
·        شناخت بنظر افلاطون، عبارت است از یادآوری مجدد و بس.

5
·        چون تمامت شناخت ـ در هر حال ـ در اختیار روح قرار دارد.
·        (افلاطون، «فدون»، ص 20)

6
 تماشای ایده عینی بوسیله روح در ایام تهی بودن از جسم

·        شناخت عبارت است از یادآوری مجدد ایده ها بوسیله روح، ایده هائی که روح در ایام تهی از جسم بودن خویش تماشا کرده است.

7
·        افلاطون شناخت ایده ها را که بصورت مفاهیم و دانش مفهومی صورت می گیرد، شناخت حقیقی تلقی می کند.

8
·        افلاطون به دو نوع شناخت باور دارد:

الف
·         شناخت ریاضی، که در خط وسط خرد و نظر محض قرار دارد.

ب
·        ادراک حسی، که نه دانش، بلکه صرفا نظرها را ارائه می دهد.
·        (افلاطون، «دولت»، ص 20، «تئه تت»)

9
·        شناخت افلاطونی نخستین فرم  اپریوریسم  است.
·         
·        (اپریوریسم به جریان معرفتی ـ نظری ئی اطلاق می شود که به وجود اصول معرفتی قبل از وقوع هر تجربه ای و به امکان شناخت مستقل از تجربه باور دارد.
·        ماهیت متد اپریوریستی عبارت از این است که «خواص هر چیز را با توجه به خود آن چیز نشناسد، بلکه با توجه به مفهوم آن چیز، بکمک استدلال استخراج کند.»
·        (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 89)  مترجم)

 مراجعه کنید به اپریوریسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد

۲ نظر:

  1. با عرض تشکرازوبلاگ شما.آیا هر علم دارای مسائل اصلی تئورک میباشد؟مسلما بلی. آیا میتوان از الگوی شما استفاده کرد مثلا بنویسیم
    • موضوع رفتار / فیزیک

    • منشاء رفتار / فیزیک

    • ماهیت رفتار یا فیزیک

    • مبانی رفتار یا فیزیک

    • نیروهای رفتار یا فیزیک

    • مراحل رفتار یا فیزیک

    • فرم های رفتار یا فیزیک

    • اسالیب (متدهای) رفتار یا فیزیک
    اگر جواب منفی است چرا؟ سوال بعد اینکه این طبقه بندی را بر چه اصول و مبنایی استوار است؟ خواهش دارم معانی هر مورد را نیز ذکر کنید .آفرین بر عمل نیک شما.

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون دانش گرانقدر
    « آیا میتوان از الگوی شما استفاده کرد و مثلا نوشت: رفتار ـ فیزیک؟ »

    راستش ما الگوئی از این دست را نمایندگی نکرده ایم.
    کاش ـ اگر چنین بوده ـ به عنوان مثال، ذکر هم می کردید.

    « اسالیب (متدهای فیزیک»
    هر علمی متدها و اسالیب خاص خود را دارد:
    علم شیمی برای شناخت چیزها از متدهای شیمیائی خاص استفاده می کند:
    مثلا ماده مورد نظر را تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی می کند.
    سایر علوم هم اسالیب خاص خود را دارند.

    بیولوگ ها لجنی را که از اعماق رودی در می آورند، با متد میکروسکوپیکی و غیره تجزیه و تحلیل می کنند.
    مثلا با اسالیب خاص رشته خود، سلول ها، باکتری ها و میکروارگانیسم ها را شناساسائی می کنند.
    در فلسفه هم متدهای مختلفی وجود دارد:
    متد متافیزیکی، دیالک تیکی و غیره.
    در علم منطق هم متدهای خاص آن وجود دارد: متد استقرائی، استنتاجی و غیره
    این متدها نیز بتدریج ترجمه و منتشر خواهند شد.
    « سوال بعد اینکه این طبقه بندی بر چه اصول و مبانی استوار است؟»
    طبقه بندی اصولا و قاعدتا در هر علم بر اساس محتوای موضوعی آن صورت می گیرد:
    مثلا شیمی به شیمی معدنی، آلی، آنالیزی، نظری، فیریکالیکی و غیره طبقه بندی می شود تا تخصص در هر رشته امکان پذیر گردد.
    خیلی ممنون از حسن نظر
    سلامت و سربلند باشید.

    پاسخحذف