۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

چاله ها و چالش ها (1)

برای غزال به ياد پدرش، رضا ستوده
محمد اعظمی
سرچشمه: سایت روشنگری
http://www.roshangari.net

1
احمد صبوری

• جناب اعظمی
• بهتر آن بود که اجازه می دادید در مورد رفیق رضا ستوده یک رفیق اقلیتی می نوشت نه شما که تا سال 1364 یعنی 2 سال بعد از شهادت رضا هنوز دو آتشه از مواضع ضد امپریالیستی امام خمینی دفاع می نمودید و همین الان هم جلوتون را نگیرند با حاج آقا مهاجرانی و کدیور و خاتمی نزدیکترید تا با هم سنخی های رضا ستوده.
• در سایت اتحاد فدائیان شما گشتم ترم مارکسیم - لنینیسم نیافتم.
• حالا می خواهید جسد رضا ستوده را ملاخور کنید چنانچه روی جسد رفیق حمید اشرف با نگهدار و فتاپور و طاهری پور سلطنت طلب رفصیدید و به ریش صدها فدائی بنام چپ جدید که نه طبقه می شناسد و نه کارگر خندیدید و غاصبانه نام آن سازمان کمونیست را ملاخور کردید.
• آقای اعظمی خواهش دارم به شهدای سازمان اقلیت حد اقل جناب عالی کار نداشته باشید.
• با این حربه، شما اعتبار باخته را باز نخواهید یافت.
• لطفأ تا اطلاع ثانوی به شهدای سازمان فدائیان اقلیت جنابعالی کار نداشته باشید.

2
احمد صبوری
پاسخی به انتقادات

• بارانی از انتقادات ایمیلی بر من بواسطه انتقادم باریده.
• ترجیح می دهم همگان را در جریان این انتقادات قرار دهم.
• متأ سفانه نمی دانم با این فرهنگ ماسمالی چه باید کرد.
• بر من خرده گرفته شده که حرمت خاندان اعظمی را شکسته ام.
• شهدا دکتر هوشنگ و فریدون از افتخارات جنبش کمونیستی هستند و من در حد و وزنی نیستم که بتوانم حرمت انان را بشکنم و اگر چنین کرده ام شرمم باد.
• اقای محمد اعظمی خودشان حرمت شخص خودشان را شکستند.
• یک مبارز در پیچ و خم های مبارزه است که محک می خورد.
• جناب اعظمی تا زمان انقلاب حرمت داشتند.
• اما زندگی سیاسی بعد از انقلاب ایشان بسیار نافرجام بوده است.
• افتادن در دام جریان ضد انقلابی کشتگر-ن گهدار- فتاپور - طاهری پور اگر نشان بر سادگی ایشان نداشته باشد، حضور ایشان در کنگره جریان خائن اکثریت و گدائی اتحاد با امثال طاهری پور و مجید عبدالرحیم پور و فرخ نگهدار نشان بر نادرست بودن دائمی ایشان دارد.
• در همین متن مزورانه ایشان رفیق شهید فدائی اقلیتی رضا ستوده جوانمرد را وسیله کرده، وی را هم فکر خود قلمداد می کند.
• می گوید رفیق رضا عدالت طلب بود.
• وی آنقدر جوانمرد نیست که بگوید رفیق رضا یک کمونیست بود و خواستش برابری بود .
• عصاره زندگی رفیق رضا برابری طلبی اش بود نه آقای اعظمی و نه حتی عزیزانش مجاز نیستند که این را از وی دریغ کنند.
• آقای اعظمی برنامه خودش را دارد وی می خواهد پلی باشد.
• بین جریان خائن کشتگر- نگهدار و فدائیان انقلابی.
• وی باید بداند که فدائیان انقلابی هرگز با اینها که در کنار رژیم ارتجاعی ضد کارگری و زن ستیز جمهوری اسلامی بوده اند و هستند، اعتماد نخواهد کرد.
• برای ما بین وی و بهزاد نبوی فرقی نیست.
• وی اگر جوانمرد است یک عذر خواهی بزرگ به خانواده تک تک اعدامی ها بدهکار است.
• و اگر صادق است باید بداند که وی در قد و قامت یک رهبر نیست.
• باید دوباره همچون یک سرباز ساده خلق از ابتدا شروع کند.
• اگر جنبش صداقتش را دید شاید بر وی ببخشاید.
• تعجب از اینکه سازمان فدائیان اقلیت باید این هشدار را به وی می داد نه فردی چون من.
• اما با اینحال وی باید بداند که فدائیان انقلابی جخ از مادر زاده نشده اند که در دام بند وبست بیفتند.
• آقای اعظمی شما صلاحیت بزر گداشت رفیق رضا ستوده را ندارید.
• می فهمید چرا؟
• شما و جریان همفکرتان مشکل 30 سال گذشته سازمان فدائی بوده اید.
• روزی در کنار داریوش همایون و همسرش هما زاهدی کودتاچی و روزی در تمجید دختر و همسر زجر کشیده رفیق رضا .
• ما را گیج فرض می کنید یا خودتان گیجید.
• روزی با سازگارا و حاجی عبدالکریم سروش و روزی در بزرگداشت رفیق سیامک اسدیان و بهکیش ها.
• روزی با قربانیان رزیم و روزی همسو با آن.
• آقای اعظمی استدعا می کنم دست از سر شهدای فدائی بر دارید .
• امروز حسن شریعتمداری ساواکی و جمشید اسدی ضد کمونیست و کامبیز مشایخی لیبرال باز هم ضد کمونیست به شما بسیار نزدیکترند.

3
س. د.

• ضمن تأييد بيشتر حرف های دوست گرامی احمد صبوری، بايد يگويم که رفيق محمد رضا ستوده در 21 شهريور 1363 به اتهام وابستگی به سازمان چريکهای فدايی خلق ايران (موسوم به اقليت) توسط جمهوری جنايتکار اسلامی اعدام شد و هيچ ربطی به سازمان جديد التأسيس فداييان اقليت ندارد.
• چرا؟
• زيرا سازمانی که هم اکنون به اسم فداييان (اقليت) سرگرم فعاليت اينترنتی بر عليه جمهوری اسلامی است، يکی از شاخه های انشعابی از سچفخا است که يک زمانی نيرويی مطرح در مبارزه بر عليه رژيم اسلامی بود.
• اين سازمان در سال 1359 به دو شاخه اقليت و اکثريت تقسيم شد.
• اقليت مخالف حکومت اسلامی و اکثريت موافق و همکار تمام عيار نظام اسلامی و خمينی بود.
• تا جاييکه در کشتن و لو دادن مخالفين جمهوری اسلامی پيش رفت.

• سچفخا (اقيلت) از همان ابتدا جبهه ای بود شامل گروه ها و افراد زیر:

• عده ای تروتسکيست (بسرکردگی الف رحيم)
• جناح چپ اکثريت بسرکردگی مصطفی مدنی معروف (وی در سال 1360 به اقليت پيوست)
• جناح مهدی سامع و توکل
• تعدادی نيروی بينابينی و وسط برهبری حيدر با گرايش توده ايستی (معروف به مستعفيون) ووو.

• خلاصه بعد از تصفيۀ الف رحيم، حيدر و مهدی سامع از سچفخا (اقليت)، سازمان در بست در اختيار جناح توکل، زهری و مستورۀ احمد زاده (خواهر چريک فدايی خلق رفيق مسعود احمد زاده) قرار گرفت.
• تا اينجای کار همه چيز بظاهر روبراه و يکدست پيش می رفت!
• تا اينکه اختلافات و جنگ و دعواهای درون تشکيلاتی اقليت در 4 بهمن 1364 در گاپيلون عراق (واقع در کردستان) سر باز کرد و سچفخا (اقليت) را با يک فاجعۀ هولناک روبرو ساخت.
• در غروب 4 بهمن 1364 نيروهای اقليت با تفنگ و نارنجک انداز به جان هم افتادند و ضمن کشتن 5 نفر و زخمی نمودن عده ای ديگر، به دو جناح کميتۀ اجرايی برهبری عباس توکل، حسين زهری و مستورۀ احمد زاده و شورايعالی به ليدری مصطفی مدنی، حماد شيبانی، يدی شيشوانی، مسعود فتحی (فريد) منشعب شد.
• جالب اينجاست که هر دو جناح خود را ميراث دار و نمايندۀ رسمی سازمان خطاب می کردند و از طريق راديو فدائی بر اين توهم اصرار داشتند که تمامی جانباختگان فدايی متعلق به آنهاست.
• يعنی همزمان رفيق شهيد رضا ستوده هم متعلق به کميتۀ اجرايی و هم وابسته به شورايعالی بود.
• جل الخالق!!!
• خلاصه در سال 1366 عباس توکل از حسين زهری و مستورۀ احمدزاد ه جدا شد و با کمک تعدادی از هواداران خود در خارج کشور سازمان چريکهای فدايی خلق ايران (اقليت) را تشکيل داد و از طريق نشريۀ کار به تفسير مسائل ايران و جهان مشغول شد.
• سچفخا (شورايعالی) نيز در سال 1992 عملا منحل شد و بعضی از اعضای کميته مرکزی آن که شامل مصطفی مدنی، مسعود فتحی و حماد شيبانی بودند به سارمان فدايی حيدر پيوستند و رسما و قانونا تشکلی به اسم سازمان اتحاد فدايیان خلق ايران را بوجود آوردند و از طريق نشريۀ اتحاد کار، روند نزديکی به سازمان فداييان خلق (اکثريت) و جناح خاتمی را پيش گرفتند و با تمام وجود به قعر درۀ تنگ و تاريک دار و دسته های سرمايه داری وابسته سقوط نمودند.
• آقای محمد اعظمی عضو اين تشکل است.
• الغرض، يکی ديگر از اعضای کميته مرکزی شورايعالی به اسم يدی شيشوانی در بهمن ماه 1375 با کمک و همياری چندتايی از هواداران خارج کشوری، سازمان اتحاد فداييان کمونيست را بوجود آورد تا در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری جمهوری فدراتيو شورايی فعاليت و تلاش نمايد.
• جالب اما اينجاست که سازمان چريکهای فدايی خلق ایران (اقليت توکل) در کنفرانس ششم خود بسال 1376 با حذف سه واژۀ چريک، خلق و ايران به سازمان فداييان (اقليت) تغيير نام داد.
• در راستای همين تغيير نام، آرم و برنامۀ سازمان را هم عوض نمودند و شعار برقراری جمهوری دمکراتيک خلق به شعار برقراری حکومت شورايی تغيير يافت.
• خلاصه کنم!

• در شرايط حاضر سازمان های زير خودشان را ميراث دار سچفخا ـ اقيلت ـ تاريخی مي دانند:

• سازمان اتحاد فداييان خلق ايران (مصطفی مدنی)
• سازمان اتحاد فداييان کمونيست (يدی)
• سازمان فداييان (اقليت)
• هستۀ اقليت
• سازمان چريکهای فدايی خلق ايران (زهری)
• سازمان چريکهای فدايی خلق ايران (مهدی سامع)
• و تعدای محفل و انجمن پراکنده که از منظر احساسی خود را متعلق به سچفخا (اقليت) قبل از 4 بهمن 1364 می دانند.

• با اين وصف بايد گفت که همۀ اين جريانات که بعضی هاي شان فقط در سایت های اينترنتی وجود مجازی دارند، فدايی شهيد رضا ستوده را جزو ليست شهدای خود حساب می کنند و معتقدند که اگر او اعدام نمی شد و زنده می ماند حتما به جريان آنان می پيوست.
• به هر حال ياد و خاطرۀ تمامی کسانی که در راه رهايی ستمديدگان و سرنگونی جمهوری ضد بشر اسلامی جان باخته اند، گرامی و عزيز باد!

4
احمد صبوری

• رفیق س. د ممنون از متن تان
• بد نیست که اضافه می فرمودید که مصطفی مدنی و مسعود فتحی معروف به جناح چپ اکثریت از سازمان اکثریت در سال 60 جدا شدند و کنگره سازمان اقلیت عضویت شان را در سازمان اقلیت منوط به شرایطی نمود و سازمان اقلیت از روز اول اعتمادی به این فرقه نداشت.
• رفیق ستوده کمونیست بود و کمونیست هم مرد.
• یادش جاویدان

5
محمد

• با سلام بر آقای صبوری
• لطف کنید معیار کمونیست بودن را هم توضیح دهید تا یک مشت دیوانه تشنه به خون یکدیگر به عنوان کمونیست قلمداد نشوند.

6
احمد صبوری

• محمد عزیزم
• اگر منظور از دیوانه منم که دفاعی ندارم این نظر شماست.
• اما اگر منظورتان تیپی مثل رضا ستوده و علیرضا شکوهی و دکتر غلام و عبدل ما و حمید اشرف است، برای تان متأسفم که این گل های انساندوست عاشق مردم را نبوئیدید.
• رژیم وحشی قرون وسطائی در 3 ماه تیر و مرداد و شهریور سال 60 تنها 7400 انسان والا را اعدام کرد.
• از همین جناب اعظمی بپرسید، سعید سلطان پور از چه جنسی بود.
• جناب اعظمی و کشتگر و ناجوانمردی مثل نگهدار کارشان در این دوران توجیه و تئوریزه کردن آدمخوار ی رژیم بود.

• اگر منظورتان دعوای درون اقلیت است که یک طرفش همین مدنی و فتحی و اخوان عضو فرقه جناب اعظمی بودند.
• مدنی از همان اول از رفیقش نگهدار مأموریت گرفته بود که فدائی را نابود کند.
• در همان کنگره اول رفیق هادی مخالف پذیرفتن اینها بود.
• رفیق هادی قسم می خورد که مدنی و فتحی نفوذی نگهدار اند و توده ای مادر زاد.
• می گفت روزه شک دار نگیرید.
• دیدید پس از انهدام اقلیت مدنی و فتحی سر از کجا در آوردند.

همین مدنی و اخوان برای طالبانی مبعوث امپریالیست ها پیام تبریک می فرستد.

• در همین کنگره اخیر خانم سطوت که حالا مرید فرح پهلوی شده، حضور داشتند، اسم کنگره شان حمید اشرف بود.
• اخه در کنگره حمید اشرف طاهری پور دوست سلطنت طلب ها چه می کند؟
• سطوت دوست فرح پهلوی چه می کند؟
• نگهدار یار غار داریوش همایون چه می کند؟
• کریمی دوست حسن شریعتمداری ساواکی چه می کند؟
• این گروه کار ما را آخر به تیمارستان می کشانند.
• آدم از زد و بندهای اینها بهتش می گیره .
• مسعود بهنود و نوری زاده اینها خدا را هم سر کار می گذارند و از هر آخوری می خوردند.
• فدائی با این تیپ ها نشست و بر خاست نمیکنه.
• فدائی با مردم بی پناه و زحمتکش قرار بود، دوست باشه.
• فدائی با بند و بستچی های بین المللی از قماش عباس میلانی نباید معاشر بشه.
• فدائی قرار بود صدیق و صادق باشه.

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر