۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

دیالک تیک منفرد (خاص) و عام (3)

عام
پروفسور گونتر کروبر

برگردان شین میم شین

• عام عبارت است از وجه مشترک اوبژکتیف (عینی) گروهی از اشیاء، خواص، روابط و روندهای منفرد واقعی و اوبژکتیف (عینی) و یا تصاویر سوبژکتیف آنها.

• مثلا وجه مشترک کلیه کارگران این است که آنها فاقد مالکیت بر وسایل تولیدند و از این رو، ناچار به فروش نیروی کار خود به صاحبان وسایل تولیدند.
• این وجه مشترک همه کارگرها یک خصلت عام است که کارگران منفرد را به کارگر ـ به مفهوم عام آن ـ بدل می سازد.

• خصلت عام ناشی از گروهی از اشیاء، خواص و غیره است که در عین حال شالوده عینی لازم برای ساختن مفهوم متناسب را تشکیل می دهند.

• این امر محدود به اشیاء مادی نمی شود.

1
عام در علم ریاضی

• عام در زبان علم ریاضی به عنصر ثابتی اطلاق می شود که در گذار از یک سیستم به سیستم دیگر، از یک فرد به فرد دیگر بدون تغییر می ماند.

2
عام در فلسفه

• در تاریخ فلسفه مقوله عام و رابطه آن با منفرد و خاص همواره مطرح بوده است.
• مقوله عام وقتی مطرح شد که انسان ها در صدد توضیح جهان در کلیت آن برآمدند و به توضیح پیدایش و وجود اشیاء مشخص، منفرد و محسوس بر اساس اصول عام پرداختند.
• از این رو، این مقوله همان قدر قدیمی است که خود فلسفه.

3
عام در فلسفه طبیعت ایونی

• فلسفه طبیعت در یونان باستان جوهر ازلی واقعی را به عنوان اصل عام قلمداد می کرد و بر آن بود که بقیه اشیاء منفرد و محسوس از آن نشأت می گیرند وسرانجام به آن برخواهند گشت.

• تالس بر آن بود که این جوهرازلی آب است.
• آناکسی منس آن را هوا و هراکلیت ان را آتش می پنداشت.

• آنها همه یک شئی محسوس و مشخص یعنی منفرد را در جامه عام مطرح می کردند و بر آن بودند که آن شئی هم به صورت منفرد با کیفیتی معین و هم به صورت عام که در برگیرنده کلیه اشیاء و موجودات است، وجود دارد:

• به عبارت دیگر آنها منفرد وعام را در وحدت با هم می دیدند.

• آناکسی مندر اپیرون را جایگزین جوهر ازلی مشخص و محسوس کرد.
• او بر آن بود که اپیرون جوهری نامعین، نا محدود و بدون کیفیت است و اصل عام کلیه اشیاء را تشکیل می دهد.

• اگرچه عام در تصور طرفداران فلسفه طبیعت ایونی به مثابه جوهر مستقلی عرضه می شود، ولی در این مکتب فکری اندیشه تبدیل متقابل عام به منفرد و منفرد به عام قابل توجه و ارزنده است.

• فلسفه ماتریالیستی جهان باستان عام را در جوهرازلی مادی سراغ می گیرد و فلسفه ایدئالیستی در جوهرازلی روحی.

4
عام در پوتاگوریسم

• طرفداران فلسفه طبیعت به عام در جامه منفرد و مشخص وجود مستقل قائل بودند، ولی پوتاگوریست ها بر آن بودند که عام بطور مجرد، روحی و به صورت اعداد و روابط ریاضی وجود دارد.
• پوتاگوریست ها خیال می کردند که اعداد ماهیت کلیه اشیاء را تعیین می کنند، اشیاء منفرد را تحت تسلط خود دارند و چند و چون آنها را معین می سازند.
• آنها عام را به صورت جوهری مستقل ولی مجزا از اشیاء مشخص و محسوس می پنداشتند.

5
عام درمکتب الئات ها

• بدین طریق در تفکر رایج آن زمان، برای عام ـ چه به عنوان جوهرازلی مادی و چه به مثابه جوهرازلی روحی ـ در جوار منفرد تا مدت های مدیدی وجود مستقل قائل می شدند، تا اینکه طرفداران مکتب الئات عام را به مثابه وجود محض تغییر ناپذیر اعلام کردند.

• (مکتب فلسفی الئات را کسنوفانس 500 سال قبل از میلاد مسیح در ایتالیای جنوبی پایه گذاری کرده بود. مترجم)

• آنها بر آن بودند که عام تنها واقعیت موجود است و همه منفردهای متغیر تجلی ئی از آنند.

6
عام درمکتب افلاطون

افلاطون با انگشت به سوی آسمان و ارسطو

• به نظر افلاطون نیز تنها جهان واقعی جهان ایده های عام بود و اشیاء منفرد فانی تجلی و سایه آن محسوب می شدند.
• او بر آن بود که منفرد از جوهری بی فرم، نامعین و نامحدود پدید می آید و بکمک قواعد ریاضی حد و مرزی برای خود می کشد و بنا بر ایده های عام هدف و مقصدی برای خود برمی گزیند.
• عام به صورت ایده های نامتغیر و ابدی نسبت به منفرد نقش تعیین کننده به عهده دارد، ماهیت منفرد را تشکیل می دهد و
• منفرد صرفا در سایه سهیم بودن در عام است که می تواند وجود داشته باشد.

7
عام درمکتب ارسطو

• ارسطو نظریه افلاطون را مورد انتقاد قرار داد.
• او بر آن بود که ایده های عام که ماهیت اشیاء منفرد را تشکیل می دهند، نمی توانند گسیخته و مجزا از اشیاء منفرد وجود داشته باشند.
• ایده های عام در روند تفکر از اشیاء منفرد انتزاع می شوند.
• عام تنها در روند شناخت است که نسبت به منفرد نقش ثانوی (و نه تعیین کننده) به عهده می گیرد، و گرنه به عنوان ماهیت منفرد باعث و موجب پیدایش آن است.

8
عام در رئالیسم و نومینالیسم

• لنین می نویسد:
• «با این سردرگمی در دیالک تیک منفرد و عام، در دیالک تیک مفاهیم و واقعیت محسوس و پدیده های منفرد» که از ارسطو به میراث مانده بود، در قرون وسطی «جنگ یونیورسال ها» میان طرفداران رئالیسم و نومینالیسم آغاز شد.

• رئالیسم که تحت تأثیر نظریات افلاطون بوده، جدائی منفرد از عام را از عرصه فکری به جهان واقعی عینی منتقل کرد و مدعی شد که یونیورسال ها، یعنی ایده های عام قبل از پیدایش اشیاء منفرد وجود داشته اند.
• رئالیسم ادعا می کرد که تنها عام است که واقعا وجود دارد و موجب پیدایش اشیاء منفرد می شود که درجه نازلتری از وجود شامل حال شان است.

• اگر رئالیسم افراطگرا عام را از منفرد جدا می کرد (به عبارت دیگر پیوند آن دو را ازهم می گسست) و برای آن جوهر روحی مستقلی قائل می شد که قبل از پیدایش اشیاء منفرد وجود داشته است، به همان سان نومینالیسم افراطگرا بطور یکجانبه منفرد را از عام جدا می کرد و منکر وجود عام می شد و آن را تنها نامی قلمداد می کرد که برای مشخص کردن اشیاء منفرد مختلف بکار می رود.

• هر دو گرایش یاد شده در تاریخ تفکر بشری اشتباه واحدی مرتکب می شدند و آن ارائه راه حل یکجانبه برای مسئله یاد شده بود.

• مراجعه کنید به رئالیسم، نومینالیسم

• برخلاف رئالیسم که طرفدار ایدئالیسم عینی است و میانه خوبی با پراتیک و واقعیت ندارد، نومینالیسم به سبب موضعگیری ماتریالیستی وعلاقه مندی به پژوهش طبیعت و آزمایش علمی در زمان خود نقش مثبتی ایفا کرده است.

• فلسفه ماتریالیستی بورژوازی آغازین در جدال آشتی ناپذیر با مطلق کردن عام توسط رئالیسم اسکولاستیکی ـ تئولوژیکی اعلام کرد که در طبیعت تنها و تنها اشیاء منفرد وجود دارند و بس:
• فرانسیس بیکن که عام را به عنوان قانون فرم های نمودین اشیاء منفرد تصور می کرد، به وجود آن در اشیاء منفرد اذعان می نمود.
• ولی هوبس وجود عام را نه در طبیعت می پذیرفت و نه در تفکر بشری.
• هوبس مفهوم عام را صرفا به عنوان نام مشترک برای تعدادی از اشیاء منفرد برسمیت می شناخت.

• هردو متفکر بزرگ به نومینالیسم گرایش داشتند، با این تفاوت که گرایش نومینالیستی فرانسیس بیکن در کشتزار امپریستی (تجربه گرائی) می چرید و گرایش نومینالیستی هوبس ظاهرا لحن راسیونالیستی (تغقل گرائی) به خود می گرفت.

• نومینالیسم اصولا در تئوری شناخت فلسفه ماتریالیستی عصر جدید به امپریسم (تجربه گرائی) و سنسوئالیسم (حس گرائی) منتهی می شود که برای حواس (یعنی درک حسی اشیاء منفرد) ـ به عنوان سرچشمه شناخت ـ اهمیت ویژه ای قائل اند، ولی در عین حال به شناخت تعقلی و تفکر تئوریکی بطور کلی کم بها می دهند.
• مفاهیم عام از نظر بیکن و هوبس، صرفا ساخت های کمکی فهم اند.

• مراجعه کنید به امپیریسم، سنسوئالیسم

جان لاک (1632 ـ 1704)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسته تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.

• از این روست که جان لاک بر آن است که عامیت و یونیورسالیته به اشیاء منفرد ربطی ندارند، بلکه اختراعات فهم اند.
• فهم آنها را برای رفع نیاز خود بوجود می آورد.
• اما با این حال نمی توان مفاهیم عام را (برخلاف نظر هوبس) صرفا نام هائی برای مشخص ساختن اشیاء منفرد محسوب داشت.
• مفاهیم عام خواص و خصایص مشترک اشیاء منفرد را منعکس می کنند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر