۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

چاله ها و چالش ها (6)

کشمکش باندهای حکومتی در جذب جوانان
صادق افروز
سرچشمه: مجله هفته
http://www.hafteh.de

1
حجری

• با سلام بر صادق گرامی

• ایکاش ایشان قدری ژرفتر به این مفاهیم که مطرح می کنند، می پرداختند.
• مثلا همین «میراث امام صادق» خود می تواند منبع خوبی برای تحلیل و شناخت دقیقتر قضایا باشد.
• در مورد سکس نیز برخورد ایشان بنظر من گذرا و شتابزده است.
• سکس و پورنوفیکاسیون در سطح بین المللی یکی از استراتژی های ایدئولوژیکی مخرب، سنجیده و اندیشیده امپریالیسم را تشکیل می دهد و سرمایه گذاری های کلان در این زمینه صورت می گیرند و سودهای «مادی و معنوی» خارق العاده ای به جیب زده می شود.
• فوتبال و تنیس و مد و موزیک و مذاهب و غیره هم بدان اضافه می شوند و مثل تکه های پازل با همدیگر جهان بینی، جهانتصویر، جامعه تصویر و انسانتصویر مطلوبی را می سازند.
• این مسئله باید عمیقتر و همه جانبه تر مورد کنکاش قرار گیرد.

• در ایران هم ظاهرا طبقه حاکمه ایدئولوژی بورژوازی واپسین را از پوپر تا هایدگر و نیچه و خرافه های بوش و چی نی و ناسیونالیسم پر هارت و پورت و بی محتوا و سوء استفاده از غریزه جنسی و غیره را به خدمت می گیرد.

• میان جهان بینی بورژوای واپسین و معاصر و جهان بینی فئودالیسم واپسین حافظ و خیام و روحانیت و غیره و مذاهب و سکت های گونه گون مذهبی تفاوت ماهوی وجود ندارد.
• احضار ارواح و جن و خرافه های دیگر عناصر ایدئولوژیکی بورژوازی حتی لائیک ایران و جهان را تشکیل می دهند.
• منظورم حتی نهضت آزادی و جبهه ملی است.
• این چیزها خاص ج. ا. نیستند.
• بعد بین المللی دارند.
• سرمایه داری واپسین (به تعویق افتاده) و هر فرماسیون واپسین دیگر نه فقط به تخریب نیروهای مولده مادی، بلکه همچنین نیروهای معنوی و روحی جامعه اقدام می کند.
• فقط جنگ راه نمی اندازد تا کارخانه ها و شهرها و کشتزارها خاکستر شوند، فقط کالاها را به دریا نمی ریزد.
• بدتر از آن و چه بسا قبل از آن، به تخریب روح و روان و شعور جامعه اقدام می کند.

• قبل از جنگ جهانی اول و دوم شعور اروپا چنان مسخ و مخدوش می شود که به تقدیس و تجلیل جنگ و کشتار و تخریب می پردازد.
• فاشیسم به جنبش اجتماعی ارتقا می یابد، مد می شود و توده جوانان اروپا را، روشنفکرانی از قبیل ماکس وبر و ویتگن اشتاین و امثالهم را جذب و فعال می کند.
• در قلب نیروهای مولده، انسان ایستاده است که برای تحول جامعه بی آلترناتیو است.
• سرمایه داری واپسین انسان را انسانیت زدائی می کند، آشغالی، تفاله ای از او باقی می گذارد.
• با تخریب معنوی و شعورین انسان، جامعه و تاریخ از سوبژکت جامعه ساز و تاریخساز محروم می شود.
• در ایدئولوژیی بورژوائی واپسین غریزه عقل را دهن بند می زند و از انسان حیوان تمامعیار باقی می ماند.
• آنگاه هر آنچه که انسانی است، حیوانی می شود و هر آنچه که حیوانی است، انسانی. (برزین آذرمهر)
• وارونه سازی تام و تمام.

• در هر صورت، این زمینه به بررسی عمیقتری نیاز دارد.
• آنچه عجیب می نماید، این حقیقت امر است که در تحلیل مسائل ایران، به بحران عمومی سرمایه داری اصلا توجهی نمی شود.
• اخبار روز و روشنگری و غیره چنان از بیکاری و بی دورنمائی و فساد و آدمکشی در ایران صحبت می کنند که انگار ایران جزیره ای است جدا از جهان.
• بنظر من مسائل ایران باید در پیوند کلی مورد بررسی قرار گیرند.
• ببخشید!

2
صادق افروز

• ایکاش در جامعه ایران انسان های علاقه مند و آگاهی مثل حجری عزیز بیشتر بودند تا آدم کمی به آینده امیدوار شود و بفهمد که برای در و دیوار نمی نویسد.
• درباره نکاتی که ایشان مطرح کردند، باید بگویم من با این سخن صدرالدین الهی که در مصاحبه ای اخیرا گفته موافقم:
• «مقاله نویسی در همه جای دنیا دارد به این سمت می رود که به تمایل خوانندگان که شاید ناشی از پیشرفت های تکنولوژیک در عرصه اطلاعات باشد، پاسخ دهد.
• این تمایل به این صورت خلاصه می شود که خواننده از نویسنده ی مقاله می طلبد:
• ”حرفت را بزن و جانم را نگیر“!»

• به نظر من این دریافت صحیحی است.
• مقاله نمی تواند درباره چند مسئله، آنهم به شیوه ترویجی و مفصل بحث کند.
• مقاله باید روی یک موضوع متمرکز شود.
• این مقاله که موضوعش یکی از موارد انشعاب در بین بالایی ها بوده، چگونه می تواند همزمان آموزش جعفر صادق، بحران جهانی سرمایه داری و دیگر مسائل را مفصلا توضیح دهد؟
• آن وقت می شود مثنوی هزار من و هیچکس هم حال خواندش را نخواهد داشت.

3
حجری

• با سلام و تشکر از تعارفات معمول ایرانی
• ظاهرا حق با صدرالدین است:
• « نویسنده باید به ساز مشتری برقصد.»
• ولی یادم است که شما در مقاله ای به هدف ادبیات اشاره کرده اید.
• هدف نویسنده چیست؟
• وقتی ما به توضیح مقوله ها و قوانین پرداختیم، عالم الدهری به خرده گفت که بهتر است که اشعار هادی خرسندی را بازنویسی کنیم که مشتری اش از همه طبقات به وفور یافت می شود.
• ولی بنظر ما شعور طبقاتی کالا نیست، سلاح رزم است در نبرد مرگ و زندگی.
• دشمن پیشرفت اجتماعی همه ساز و برگ لازم برای تخریب شعور جامعه بشری را در اخیتار دارد.
• دست ما خالی است.
• ما همین را در اختیار داریم و بس.
• و باید از این امکان، رادیکال ترین استفاده را بکنیم.
• باید به ریشه دست ببریم.
• باید خود را و خواننده را ـ بی اعتنا به کمیت آن ـ از سطح قضایا به عمق آنها رهنمون شویم.
• ماهیت چیزها را دریابیم و نشان دهیم.
• تعیین کننده در دیالک تیک کمیت و کیفیت، نه کمیت، نه اندازه مقاله و نه تعداد خواننده ها، بلکه کیفیت آن است، کیفیت مقاله و کیفیت خواننده ها.
• واقعیت اجتماعی باید بطور همه جانبه منعکس شود و گرنه نمی تواند دستگیر توده های دربند باشد.

4
صادق افروز

• درست می گویید:
• ” شعور طبقاتی سلاح رزم است!”
• ولی این سلاح باید به درد کار بخورد.
• وقتی نویسنده ای می خواهد ده مطلب را به زور در یک مقاله بگنجاند ، تلاشش به کجا منجر خواهد شد؟
• نگاه کنید به بعضی از این مقاله ها که نوشته می شود.
• بحر طویل می روند.
• مثلا یکی از همین نویسندگان که نمی خواهد چیزی را از قلم بیندازد و از همین استدلال حرکت می کند که باید همه چیز را مفصل بگوید، درباره مذهب و امام زمان هفت مقاله بسیار مفصل می نویسد.
• ایشان هم حتما می خواسته بطور همه جانبه بگوید.
• اگر بخواهیم از سنت بلشویک ها بیاموزیم، بهتر است فعالیت های نوشتاری خود را به دو دسته تبلیغی و ترویجی تقسیم کنیم.
• نوشتار های تبلیغی خطاب به توده های وسیع است و درباره یک موضوع بحث می کند.
• نوشتار های ترویجی برای عده کمی از فعالین سیاسی است و بطور مبسوط و گسترده بحث می کند:
• چندین مطلب را مورد بحث قرار می دهد.
• نشناختن تفاوت بین این دو فعالیت، فعال سیاسی را منزوی می کند.
• مسئله، پیدا کردن مشتری برای کالا نیست.
• مسئله یافتن راهی صحیح برای انتقال آگاهی سوسیالیستی است.
• اگر وقت کردید نگاهی بیندازید به اثر بسیار ارزشمند لنین به نام ”وظائف سوسیال دمکرات های روس!

5
حجری

• ظاهرا من منظورم را بدرستی بیان نکرده ام.
• من کمیت مقاله ها را مطلق نکرده ام، بلکه برعکس به کیفیت آنها انگشت گذاشته ام.
• از برخورد ریشه ای به قضایا دفاع کرده ام که کار همیشگی لنین بوده و توضیه جدی او نیز.

• برخورد ریشه ای به قضایا حتما نباید به معنی روده درازی تفسیر شود.
• اتفاقا برعکس.
• احکام هگل در این زمینه نمونه وارند:
• کوتاه و ژرف و جامع و مانع.
• چه بسا مقالات چند ده صفحه ای که اغلب یاوه اند.
• تعیین کننده، کیفیت آنها ست.
• من دلم می خواهد ـ برای مثال ـ مسئله حجاب و پر بهادادن بدان در ایران مورد تحلیل عمیقتر قرار گیرد.
• به قول لنین حقایق پنهان در ورای فرم نمودین آن کشف و افشا شود.
• موفق باشید.

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر