۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

فاشیسم

پیروزی ارتش سرخ بر فاشیسم

پروفسورهانس شولتسه

برگردان شین میم شین

• فاشیسم به قول دیمیتروف عبارت است از دیکتاتوری تروریستی ارتجاعی ترین، شووینیستی ترین و امپریالیستی ترین عناصر سرمایه مالی.

• فاشیسم این عناصر را برای تحکیم و گسترش سیطره خود در کلیه عرصه های حیات اجتماعی، برای زیر یوغ کشیدن کامل اقتصاد ملی و برای تدارک جنگ به خدمت می گیرد.

• فاشیسم ذوب قدرت الیگارشی مالی و قدرت دولتی را در یکدیگر تسریع می کند و مجموعه دستگاه دولتی را وابسته و مطیع سیطره ارتجاعی ترین و تجاوزگرترین گروه های سرمایه مالی می سازد.


• فاشیسم کلیه آزادی های بورژوائی ـ دمکراتیک را نابود می سازد و به ترور بی بند و بار کلیه نیروهای دمکراتیک و پیشرفت طلب خلق می پردازد.


• آماج اصلی هجوم فاشیسم را طبقه کارگر تشکیل می دهد.


• فاشیسم برای در هم شکستن هر مقاومت سازمان یافته در مقابل تشدید استثمار بوسیله سرمایه مالی، سازمان های طبقه کارگر را در هم می کوبد و قبل از همه، به نابودسازی رهبری مارکسیستی ـ لنینیستی طبقه کارگر، یعنی حزب کمونیست اقدام می کند.



• فاشیسم واکنش بورژوازی امپریالیستی نسبت به تغییر تناسب قوا، پس از شروع بحران عمومی سرمایه داری و از زمان پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر است که گذار جهانی از سرمایه داری به سوسیالیسم را هدایت می کرد.
• فاشیسم از ناتوانی ارتجاعی ترین نیروهای سرمایه مالی در تابع ساختن توده های مردم، بویژه جنبش کارگری انقلابی به منافع ضد ملی و امپریالیستی خود و حفظ قدرت خویش با توسل به وسایل دموکراسی بورژوائی حکایت می کند.
• فاشیسم سیستم حکومتی راهزنی و تحریکات سیاسی است.
• فاشیسم سیستم حکومتی آوانتوریستی (مبتنی بر ماجراجوئی) است که در روابط خود با دول دیگر به پایمال کردن بی پروای کلیه حقوق بین المللی اقدام می کند.

• چون روی کار آمدن فاشیسم در یک کشور واحد، بدلایل فوق الذکر، نه فقط منافع حیاتی مردم آن کشور، بلکه علاوه بر آن منافع خلق های دیگر را به خطر می اندازد، نباید و نشاید نسبت بدان بدلیل اصل عدم مداخله در امور داخلی هر کشور، بی تفاوت ماند.



• هسته اصلی ایدئولوژی فاشیستی آنتی کمونیسم افراطی است که به توجیه ترور لگام گسیخته بر ضد احزاب کمونیست و نیروهای ضد فاشیستی دیگر در داخل کشور می پردازد و با اشاعه تئوری های راسیستی، سوسیال ـ داروینیستی، نئومالتوزیانیستی، ارگانولوژیکی و دیگر تئوری های علمی نما به توجیه سیاست خارجی تجاوزگرانه بر ضد دول دیگر و بویژه بر ضد دول سوسیالیستی می پردازد.

• مراجعه کنید به آنتی کمونیسم، مالتوزیانیسم، نئو مالتوزیانیسم، تئوری نژادی، سوسیال ـ داروینیسم

• یکی دیگر از مشخصات ایدئولوژی فاشیستی عبارت است از عوامفریبی بکمک کشیدن ماسک های زیرین برچهره خود:

1

• ماسک ملی و سوسیالیستی (ناسیونال ـ سوسیالیسم)

2

• ماسک ملی ـ دمکراتیک

3

• ماسک ضد کاپیتالیستی

4

• ماسک ضد پلوتوکراتیکی (ضد حکومت ثروتمندان بودن)

5

• ماسک همبود خلقی و غیره.

• فاشیسم بدین طریق خصلت طبقاتی حاکمیت خویش را از دیده ها پنهان می سازد و به جلب و جذب زحمتکشان، بویژه اقشار خرده بورژوائی نایل می آید.

• اولین رژیم های فاشیستی در سال های 20 قرن بیستم در ایتالیا و مجارستان روی کار آمدند.

• در سال 1933 میلادی فاشیسم در آلمان به قدرت رسید و در سال 1938 میلادی با پشتیبانی فاشیسم آلمانی و ایتالیائی فاشیسم در اسپانیا روی کار آمد و در حین جنگ جهانی دوم، در کشورهای اشغال شده از سوی قوای فاشیستی آلمانی و ایتالیائی عناصر فاشیستی به قدرت رسیدند.

• فاشیسم آلمانی و متحدان آن در جنگ جهانی دوم بوسیله اتحاد شوروی، ائتلاف ضد هیتلری، نیروهای ضد فاشیستی جنبش های رهائی بخش ملی در کشورهای تحت اشغال فاشیسم بلحاظ نظامی، سیاسی و ایدئولوژیکی بطرز نابود کننده ای درهم کوبیده شدند.

• برطبق مصوبات قرارداد پوتسدام راجع به نابودی تمرکز عمده اقتصاد آلمان رؤسای کنسرن های آلمانی مسئول سیاست جنایتکارانه فاشیست های آلمان شناخته شدند و بدین طریق ضرورت و حقانیت مبارزه زحمتکشان آلمان بر ضد سرمایه انحصاری مورد تأیید قرار گرفت.


• این شکست فاشیسم به معنی شکست مردم آلمان، که زیر یوغ فاشیسم قرار داشت، نبود، بلکه بنا به ماهیت طبقاتی اش، به معنی پیروزی طبقه کارگر آلمان بود، که هرگز به تکیه گاه فاشیسم مبدل نشد.


• به برکت احراز مجدد قدرت اقتصادی و سیاسی از سوی انحصارات، در آلمان فاشیسم دوباره احیا شد.


• محافل ارتجاعی سرمایه مالی دو باره دست بکار شده اند تا با فاشیستی کردن دولت، هرگونه مقاومت مردم بر ضد تدارک جنگ جهانی جدید را با توسل به زور در هم بکوبند.

• شالوده قانونی نمایانه برای برقراری دیکتاتوری فاشیستی جدید را قوانین باصطلاح شرایط اضطراری تشکیل می دهند، که به نابودی کلیه بقایای آزادی های بورژوائی ـ دمکراتیک می پردازند و مردم را با تهدید به مجازات سنگین مجبور می سازند تا تمام نیروی شان را وقف تدارک و اجرای جنگ سرمایه انحصاری بکنند.

دروازه جهنم بربریت و فاشیسم

• تمایلات فاشیستی پس از جنگ جهانی دوم به آلمان غربی محدود نمی شود، بلکه در کشورهای دیگر نیز وجود دارند.

تاریخ می آموزد که راه جلوگیری از استقرار دیکتاتوری فاشیستی عبارت است از اتحاد همه نیروهای خلق زیر رهبری طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن در جبهه واحد ضد فاشیستی.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر