۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (3)

تحقیق علمی یا تحقیق مذهبی- دیکتاتوری!
در حاشیه تاریخ نگاری سچفخا توسط نادری
بهمن
سرچشمه: مجله هفته
http://www.hafteh.de

1
حجری

• شما می نویسید:
• «روش تحقیق کمی برای شناخت و بررسی رفتارهای طبیعت و روش تحقیق کیفی برای شناخت و بررسی رفتاری جامعه و انسان.
• گرچه در بسیاری از موارد برای بررسی جامع تر رفتاری، گوشه های از یک روش همراه گشت با روش دیگر اما هرگز روش دیگری بجز این دو روش مورد استفاده محققین و مراکز تحقیقی معتبر دنیا قرار نگرفت.»

• من نمی دانم از کجا این چیزها را استخراج کرده اید.

• من که برای اولین بار می شنوم.
• روش تحلیل کمی برای روندهای طبیعی و روش تحلیل کیفی برای روندهای اجتماعی؟

• شما به مارکسیسم هم اعتنائی دارید و یا از منابع تئوریکی مشکوک بورژوائی فقط استفاده می کنید؟

• روش و متدی که مارکسیست ها مورد استفاده قرار می دهند برای کل هستی ـ طبیعت و جامعه و تفکر ـ روش و متد واحدی است و دیالک تیک ماتریالیستی نام دارد.

• مارکس جامعه سرمایه داری را با همین متد تحلیل کرده است.


• در هر حال کمیت بدون کیفیت و کیفیت بدون پیوند تنگاتنگ با کمیت نمی توانند وجود داشته باشند.

• قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به کیفی و برعکس معروف خاص و عام است و مثالش جوشاندن اب است:
• گرم کردن تدریجی آب، یعنی تغییر کمی، پس از رسیدن به صد درجه که به زبان مارکس و هگل حد نامیده می شود، به جهشی تغییر کیفی می دهد و بخار می شود.

2
بهمن

• با سلام و تشکر از آقا یا خانم حجری از پاسخی که بر مطلب من گذاشته اند.
• نمی دانم که آیا از نزدیک به روشی از روش های تحقیق کار کرده اید یا خیر.
• ابتدا اینکه هر آنجه جوامع علمی وابسته به “بورژوایی” بوجود می آورند، اشتباه نیست.
• مگر اینکه به ایده های عفب مانده مائو باور داشته باشیم.

• اگر واقعا چنین می پندارید، همین رفتن به “سایت” ها و فرستادن پیام الکترونیکی هم زاده مراکز علمی “بورژوایی” است.
• پس چرا از آن استفاده می کنید؟
• شما بر آن هستید که در یک جامعه سوسیالیستی تمامی آنچه که اندیشمندان و دانشمندان بورژوایی را به سطل آشغال ریخت؟

• دوست عزیز آخر این چه نگاهی است؟
• دشمنی با علم؟

• آب وقتی به صد درجه برسد (البته در کنار ساحل) تغییر کیفیت نمی دهد، بلکه شکل آن تغییر می کند.

• با بخار شدن آب، اکسیژن و هیدروژن آن نیست نمی شود. (تئوری بقا ماده)
• ماده گویا بنا بر دلایل علمی ثابت شده می تواند به انرژی تبدیل شود.
• ولی از بین نمی رود (کیفیت آن تغییر می کند - تحقیق کیفی)

• به هرجهت لطف کنید یک نگاهی بیاندازید به
qualitative and quantitative reaserch methods
• تا تفاوت بین ایندو و کاربرد آنها در علم و بعد از مطالعه کامل و اندوختن دانش در این مورد مرا متهم کنید “که شما به مارکسیسم هم اعتنائی دارید و یا از منابع تئوریکی مشکوک بورژوائی فقط استفاده می کنید”

• علم، علم است و بجز مذهبیون، و در مکان های “مقدس” مذهبی ، بقیه آن را قبول دارند و لجاجت با آن نمی کنند.

• در غیر اینصورت باید مانند “آمیش” های پنسیلوانیا از هر علمی گریخت.

3
حجری

• با سلام و تشکر از بهمن گرامی از پاسخی که بر مطلب من داده اند.
• این خود بهتر از هیچ است.
• چون خیلی ها اصلا واکنش نشان نمی دهند و آدم نمی داند که نظرش درست بوده و یا نادرست.

• من سعی می کنم به همین پاسخ شما برخورد تحلیلی بکنم.


• چون شیوه تحلیل شما در همین پاسخ شما هم خودنمائی می کند.


حکم اول
نمیدانم که ایا از نزدیک به روشی از روش های تحقیق کار کرده اید یا خیر.

• هر علم منفردی از قبیل فیزیک و بیولوژی و شیمی و غیره متدها و روش های خاص خود را دارند، با مفاهیم و مقولات و قوانین خاص خود.
• تحلیل شما در زمینه جامعه است.
• علم جامعه هم متد و مفاهیم و مقولات و قوانین و بطور کلی تئوری خاص خود را دارد که در اواسط قرن نوزدهم از سوی مارکس و انگلس تدوین شده وبعد توسعه داده شده است.

ما نمی توانیم با متد شیمی و یا بیولوژی روندهای فیزیکی را برای مثال توضیح دهیم.


حکم دوم
ابتدا اینکه هر آنجه جوامع علمی وابسته به “بورژوایی” بوجود می آورد اشتباه نیست مگر اینکه به ایده های عفب مانده مائو باور داشته باشیم.

• من از متد تحلیل بورژوائی در زمنیه مسائل مربوط به جامعه بشری سخن گفته ام، نه از متدهای ریاضی و فیزیکی و غیره.
• من اصلا ادعا نکرده ام، که هرچه جوامع علمی بورژوائی پدید می آورند، دربست غلط است.

• من از متد تحلیل طبقاتی (بورژوائی) صحبت کرده ام، متدی که دیالک تیک عینی هستی اجتماعی را تخریب می کند و برای مثال میان دو قطب دیالک تیک کمیت و کیفیت دیوار می کشد و بررسی به اصطلاح کمی را در مورد روندهای طبیعی جایز می شمارد و برای روندهای اجتماعی روش کیفی کذائی را عرضه می کند.


• شما آنچه را که من صریحا گفته ام، مورد تحلیل قرار نمی دهید، بلکه نسبت های دیگری به من می دهید.


• اینجا شیوه تحلیل شما نشان داده می شود.


• شیوه تحلیل شما به موضوع بحث وفادار نمی ماند و چیزهای سوبژکتیف (ذهنی) را وارد بحث می کند.


حکم سوم
اگر واقعا چنین می پندارید، همین رفتن به “سایت” ها و فرستادن پیام الکترونیکی هم زاده مراکز علمی “بورژوایی” است، پس چرا از آن استفاده می کنید؟

• حالا بر اساس آنچه که به من با شک و تردید ـ حتی ـ نسبت داده اید، شروع به استدلال می کنید.

• متد تحلیل ربطی به فرستادن پیام الکترونیکی ندارد.


حکم چهارم
شما بر آن هستید که در یک جامعه سوسیالیستی تمامی آنچه که اندیشمندان و دانشمندان بورژوایی را به سطل آشغال ریخت؟

• من اصلا از جامعه سوسیالیستی حرفی نزده ام.

• متد تحلیل اینجا و آنجا ندارد.

• متد دیالک تیکی تحلیل همه جا و حتی در مورد جوانب عام علوم منفرد و دقیقه قابل استفاده است و باید هم مورد استفاده قرار گیرد.
• من استاد دانشگاهی را در رشته روانشناسی دانشگاه برلین نام می برم که برای تحلیل روندهای روانی از همان متد دیالک تیکی که مارکس برای تحلیل روندهای اجتماعی بکار برده، استفاده کرده است: کلاوس هولتس کامپ.

حکم پنجم
دوست عزیز آخر این چه نگاهی هست؟ دشمنی با علم

• شما در حکم چهارم سؤالی کرده اید، سؤال بی ربطی حتی.
• ولی بی آنکه جوابی از سوی من بدان داده شده باشد، مرا به جرم داشتن آنچه که بطور سوبژکتیف به من نسبت داده اید، به بازخواست می کشید و به علم ستیزی متهم می کنید.

حکم ششم
آب وقتی به صد درجه برسد (البته در کنار ساحل) تغییر کیفیت نمیدهد بلکه شکل آن تغییر می کند.

• آب در فشار جو زمین ـ کنار ساحل به قول شما ـ در صد درجه می جوشد و به بخار تبدیل می شود.
• گذار از حالت مایع (کیفیت اول) به حالت گاز و یا بخار (کیفیت دوم) یک تغییر کیفی است.

• شما مقوله فلسفی دیگری به نام فرم را مورد استفاده قرار می دهید تا بکمک آن عدم تغییر کیفی آب را نتیجه بگیرید.


• حق با شما ست:

• فرم (و به قول مارکس ساختار) پیوندهای موجود میان مولکول های آب در گذر از مایع به بخار عوض می شود.

• داربست مولکولی آب وسعت می گیرد:

• فاصله اکسیژن با هیدروژن ها طولانی تر می شود.

• ولی بحث ما نه دیالک تیک فرم و محتوای آب، بلکه دیالک تیک کمیت و کیفیت آب بوده است.


حکم هفتم
با بخار شدن آب، اکسیژن و هیدروژن آن نیست نمی شود.

• حق با شما ست.
• ماده لایزال است.
• من از تغییر کمی و کیفی آب سخن گفته ام، نه از نابودی آب، نه از نابودی اتم های مولکول آب.

• اینجا هم شیوه تحلیل شما خود را نشان می دهد.


• تغییر کیفی با تغییر ماهوی فرق دارد.


• لنین بدرستی به همسایگی مقولات کیفیت و ماهیت اشاره کرده است.


• او خادم بزرگ دیالک تیک بوده است.


• اگر بخار آب در راکتورهای خاص حرارت داده شود، پیوند اتم های هیدروژن با اکسیژن می گسلد و آب اتمیزه می شود، تغییر ماهوی می دهد و به چیزی غیر از آب (به اتم های هیدروژن و اکسیژن و بلافاصله به مولکول های هیدروژن و اکسیژن) بدل می شود.


می بینید، متد دیالک تیکی تحلیل چقدر دقیق است و آموزش مقوله های فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی (دیالک تیک ماتریالیستی) چقدر ضرور و راهگشا ست؟

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر