۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

کار زنان و سیاست کمونیستی زنان (1)

رایا برنارد
(دومین شرکت کننده از سمت راست)
سرچشمه:
دفاتر مارکسیستی

http://www.linksnet.de
برگردان میم حجری

• نقطه آغاز و نقطه سمتگیری تئوری
مارکسیستی ایمانسپاسیون را درک ماتریالیستی تشکیل می دهد.
• درک ماتریالیستی شیوه تولید زندگی مادی را در تحلیل نهائی مشروط سازنده کلیه عرصه های دیگر زندگی می داند.
• بنابرین، وضع زنان و طرق رهایی آنان باید در پیوند با مناسبات اقتصادی نظام اجتماعی هر جامعه و نیروهای محرکه اقتصادی تغییر و تحول آنها مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.

• مبانی تئوری
سوسیالیستی ایمانسپاسیون در جنبش سوسیالیستی کارگری در قرن نوزدهم به شرح زیر توسعه داده شده اند:

1
آگوست ببل

• بررسی ها و تعارف مربوط به تعلقات طبقاتی و جنسیتی را آگوست ببل در اثر خود تحت عنوان «زن و سوسیالیسم» (1879) ارائه می دهد.

2
فریدریش انگلس

• مواضع مربوط به تحلیل رابطه میان نظام مالکیتی و ستم بر زنان را فریدریش انگلس در اثر خود تحت عنوان «منشاء خانواده و مالکیت خصوصی و دولت» (1884) توسعه می دهد.

3
کلارا ستکین

• مواضع مربوط به تحلیل جایگاه زنان در روند تولید را و قبل از همه اهمیت اشتغال زنان برای روند ایمانسپاسیون را کلارا ستکین برای اولین بار در مقیاس بین المللی در کنگره تأسیس بین الملل دوم در پاریس (1889) تدوین و نمایندگی می کند.

• در کانون دومین مشاوره مربوط به سیاست زنان حزب کمونیست آلمان که در 25 آوریل سال 2009 تحت شعار «کار با زن، کار می شود و زن با کار، زن!» برپا شده بود، وضعیت زنان در روند تولید کاپیتالیستی، تحول آن در سال های اخیر و اهمیت اشتغال زنان برای روند ایمانسپاسیون قرار داشت.

• در ضمن هم برای تیم تدارک بیننده و هم برای شرکت کنندگان در مشاوره مربوط به سیاست زنان معلوم بود که اشتغال زنان فقط بخشی از کاری است که زنان به انجام می رسانند.

• خانه داری، پرستاری و مراقبت از هسر و کودکان و سالخوردگان خانواده فرم های دیگر کار زنان را تشکیل می دهند که اغلب بدون دریافت کارمزد صورت می گیرند.

• برای مسئولین مشاوره مربوط به سیاست زنان توسعه فرم های یاد شده کار زنان در رابطه با اشتغال آنان نیز نقش معینی بازی می کرد.
• اما برای بررسی جنبه های دیگر کار زنان حتما باید جلسات دیگری در چارچوب سلسله جلسات مشاوره یادشده برگزار شوند.

• انگلس رهائی زنان را با «ورود دوباره کلیت جنسیت زن به صنعت عمومی»، با اجتماعی کردن خانه داری، با «از بین بردن خودویژگی خانواده به مثابه واحد اقتصادی جامعه» در رابطه قرار می دهد.
(کلیات مارکس و انگلس جلد 21، ص 76)


• البته در جنبش کارگری در زمینه سیاست مربوط به زنان وحدت نظر چشمگیری وجود نداشته است.
• بلکه برعکس، چه بسا اختلاف نظر جدی بروز کرده است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر