۱۳۹۰ مرداد ۲, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (18)

واقعيت و ديالکتيک در فلسفۀ کارل مارکس
ل. ئی. اکسلرود (اورتودوکس)
برگردان از روسی: فرزين خوشچين
سرچشمه: سایت روشنگری
http://www.roshangari.net

1
ناشناس

• ممکن است یکی از مارکسیست های ماتریالیست محترم ، «ماده» را تعریف کند؟
• ماده چیست و ماتریالیسم یعنی چه؟
• در هیچکدام از آثار مارکس، تعریفی از ماده ارائه داده نشده و بدون تعریف فلسفی ماده ، ماتریالیسم، هنوز ناروشن است.

1
حجری

• با سلام
• تعريف ماده، به مثابه يک مقوله فلسفی:

• من به زبان ساده توضيح می دهم.

• اما قبل از همه باید بدانیم، مقوله به چه معنی است.

مقوله به عام ترين مفاهيم اطلاق می شود.


• پس بهتر است اول بدانيم، مفهوم به چه معنی است.


• شما سرو و صنوبر و سپيدار و غيره را می بينيد.

• جوانب و جنبه های خاص آنها را، چگونگی برگ و تنه و طول و عرض و غيره آنها را کنار می گذاريد.
• جنبه مشترک آنها را در نظر می گیريد و مفهوم
«درخت» را می سازيد.
• مفهوم «درخت» يک مفهوم عام است که با شنيدنش به ياد همه درخت ها می افتيم.

• حالا بياييم همه چيزهای واقعی و عينی هستی را ـ از سنگ و جانور و انسان و سر و صنوبر و غيره ـ مورد انتزاع منطقی قرار دهیم:
• يعنی همه خواص خاص آنها را کنار بگذاريم و جنبه مشترک همه آنها را عمده کنيم:
• یعنی اين جنبه را که همه آنها مستقل از ما و مستقل از خواست و ميل و فکر ما، در خارج از ما وجود دارند.
• آنگاه به مفهوم و یا مقوله فلسفی «ماده» می رسيم که عامترين مفاهيم و يا مقولات فلسفی است.

• اگر چيزهائی را که فقط در روح و فکر و روان انسانی وجود دارند، مورد انتزاع فکری قرار دهيم، می رسيم به مفهوم و يا مقوله فلسفی «روح» و يا «شعور»

• روح هم يک مقوله فلسفی است و عامترين مقوله فلسفی است و جفت ديالک تيکی ماده است.

• ماده و روح و يا وجود و شعور ديالک تيکی را با هم تشکيل می دهند:
• يعنی در همزيستی و ستیز همزمان با یکدیگرقرار دارند.

• در اين ديالک تيک اگر کسی نقش مقدم را به روح بدهد، يعنی ماده را، واقعيت عينی را مخلوق روح و ايده و خدا و امثالهم بداند، به مکتب فلسفی ايدئاليسم تعلق دارد.

• اگر کسی برعکس، ماده را مقدم بر روح و شعور بداند، اگر روح و شعور را انعکاس معنوی ماده و
ناشی از ماده بداند، به مکتب ماترياليسم تعلق دارد.

• اگر پرسنده محترم اين پرسش بخواهند، می توانند در همين کتاب «اصول مقدماتی فلسفه» که آقای فريدون گيلانی ترجمه کرده اند، بخوانند.


3
ناشناس

• حجری عزیز، کجا مارکس ماده و روح را تعریف کرده؟
• آیا این تعریف شما از روح می باشد یا تعریف مارکس.
• اگر تعریف شما می باشد و نه تعریف مارکس، آقای پولیتسر حق نداشته بگوید که این تعریف مارکس است.

4
حجری

• بی نام گرامی
• فردی ناشناس و بی نام خواسته بودند که کسی از ماده و ماتریالیسم تعریفی ارائه دهد.
• چون شما واکنش نشان نداده بودید، من که سرتاپایم صناری نمی ارزد، خطر کردم و آنچه به ذهنم می رسید، نوشتم.
• من راستش از مارکس چیزی نخوانده ام.
• برایم هم اصلا مهم نیست که او در کجا و کی، چی گفته و یا نگفته.
• من بازی با احادیث و آیات و روایات را در کودکی بوسیده ام و پیشکش کرده ام به اهالی آیات و احادیث و روایات.

• مارکسیسم بنظر من علم قابل اطمینانی است و پس از آموختنش ـ به قول ماکسیم گورکی ـ آدمی از عالم خریت به عالم انسانیت عروج می کند.

• مارکسیسم مانع آن می شود که گوش های آدمی دراز شوند و آدمی به عرعر افتد.


• شما بگردید دنبال کسی که برای تان بگوید که کی، چی گفته، چگونه گفته، چرا گفته، کی گفته و به کی گفته.

5
ناشناس دیگر

• هرچه در جهان هستی هست، همان ماده است و هرچه در جهان ماوراءالطبيعه هست، همان غيرماده است.
• البته چيزی به نام جهان ماوراء الطبيعه وجود ندارد و تنها ايدآليست ها به آن باور دارند.
• تقسيمبندی از دوران ارسطو است و او متافيزيک را نامگذاری کرد.
• روح به معنايی که دين می گويد، وجود ندارد.
• شايد بتوان روان را همان روح ناميد.
• اما اين کار به سردرگمی کمک می کند، نه به روشن سازی.
• بهتر است بگوييم روح وجود ندارد، مثل جن و پری و خرافات ديگر.

6
حجری

• روح همانطور که گفته شد، مثل ماده، مقوله و يا مفهوم فلسفی است.

• در مفهوم ماده، همه چيزهای واقعی و عينی تبيين می يابند:

• به قول شما، هر آنچه که مستقل از ما و خواست و فکر ما وجود دارد.

• در مقوله و يا مفهوم فلسفی روح نيز همه چيزهائی که با انسان، با شعور انسانی در رابطه اند، تبیین می یابند:

• همه مفاهيم، احکام، تئوری ها، علوم، فلسفه، حقوق، قوانين و خلاصه همه چيزهائی که در تحليل واپسين، ناشی از ماده و واقعيت عينی اند.

• ماده و روح ديالک تيکی را تشکيل می دهند.

• درست است که ماده اولين است، ولی روح را همانقدر می توان انکار کرد که ماده را.

• روح را با خرافه های مذهبی عوضی نبايد گرفت.


• ماده در هر فرم آن هم که باشد:

• سنگ، درخت، آهن، آدم، جانور، کاينات، ذره و مولکول در مواد ديگر بازتاب می يابد.

• مغز انسانی هم فرمی متعالی از ماده لايزال و لايتناهی است و در کارگاه غول آسايش انعکاسات مادي، سيگنال هائی که بوسيله حواس حمل می شوند، مورد تجزيه و تحليل قرار می گيرند و مفاهيم و احکام و نظريات و عواطف و روندهای روانی و غيره تشکيل می شوند.


با تلاش در جهت ساده کردن مسائل بغرنج هستی، می توان خود را و احیانا دیگران را فريب داد، ولی نمی توان مسائل بغرنج را ساده کرد.

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر