۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

مصدق از دید فرج الله میزانی (جوانشیر) (2)

فرج الله میزانی
سرچشمه:

دنیا سال 1358

• 14 سال آزگار در این وضع گذشت.

• رضاخان رضا شاه شد و اقدامات زیر را انجام داد:

1

• همه آثار آزادی را از میان برد.

2

• با جنبش کارگری و کمونیستی ایران تسویه حساب کرد.

3

• قانون سیاه 1310 را به تصویب رساند و در حق جنبش کارگری و کمونیستی ایران به موقع اجرا گذاشت.

4

• زندان‌ها را از مبارزان انباشت.

5

• هم زمان با آن قرارداد نفت ایران و انگلیس را در 1933 تمدید کرد.

6

• بسیاری را در زندان‌ها کشت، از جمله بسیاری از سران عشایر و خوانین و ملاکین را که آرام نشسته بودند، در زندان از بین برد.

• مصدق در تمام این مدت مقیم احمدآباد بود و صدای مخالفتی از او که دیگران بشنوند، برنخاست.
• ولی همکاری و همدلی از او نسبت به رژیم نیز دیده نشد.
• در تیرماه سال 1319 برای چند ماه به بیرجند تبعید شد.
• در باره این مدت تبعید، فقط حسین مکی مطالبی نوشته که بیشتر اشاره به ضعف مصدق دارد، که گمان می ‌کرده مانند دیگران کشته خواهد شد.
• اما این واقعه به وقوع نپیوست.
• مصدق و خانواده اش به ارنست پرون معروف متوسل شدند و با وساطت او و ولیعهد - محمد رضا - در آذر ماه همان سال مصدق آزاد شده، از تبعید به احمدآباد بازگشت.

2
در مجلس چهاردهم


• پس از شهریور 1320، زمانی که دیکتاتوری رضاخانی فرو ریخت، محمد مصدق بار دیگر به عرصه سیاست آمد.
• در دوره چهاردهم مجلس شورا (1323- 1324) از تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد.
• در این مجلس مصدق امکان یافت که نظر خود را در باره بسیاری از مسائل اجتماعی و سیاسی کشور بیان کند.
• لحن مصدق در این مجلس با لحن او در سال‌های 1300- 1304 تفاوت داشت.
• مصدق در اینجا قاطع تر و روشن تر حرف می‌زد.
• اما محتوای نظر او تفاوتی نکرده بود.
• مصدق در سیاست خارجی روی استقلال و در سیاست داخلی روی مشروطه سلطنتی تاکید می‌ورزید.
• ولی این دو را با تحولی در جامعه مربوط نمی‌دانست و گمان می‌کرد که روشنفکران شریف برآمده از اشرافیت قادرند هر دو مقصود را تامین کنند.
• معتقدات مصدق در سیاست داخلی و خارجی، او را از اکثریت قاطع مجلس چهاردهم جدا می‌کرد.
• این اکثریت، از اشراف و ملاکین هوادار دربار پهلوی و وابسته به استعمار انگلیس تشکیل می‌شد که نه به استقلال و نه به مشروطه معتقد بودند.
• مصدق در جناح اقلیت مجلس و در کنار فراکسیون توده قرار می‌گرفت.
• همکاری مصدق با وکلای توده‌ای در مجلس چهاردهم از نمونه ‌های برجسته همکاری نیروهای ضد امپریالیستی و ملی در آن سال‌ها ست.

• سه مسئله مربوط به سیاست خارجی که در آن سال‌ها در مجلس چهاردهم مطرح شد، نظر مصدق را فرموله کرد و به عنوان "سیاست موازنه منفی" معروف ساخت:

1

• یکی پیشنهاد تقسیم ایران به سه منطقه نفوذ بود که امپریالیست‌های آمریکائی و انگلیسی زیر نام کمیسیون سه جانبه مطرح کردند و هیئت حاکمه ایران پذیرفت، ولی اتحاد شوروی رد کرد و عقیم گذاشت.
• مصدق در این مورد از اتحاد شوروی تشکر کرد و با تشکیل این نوع کمیسیون‌ها به شدت مخالفت نمود.

• مصدق گفت:

• "از این که دولت اتحاد شوروی با این پیشنهاد موافقت ننمود ملت ایران سپاسگزار است."

• اما مصدق نسبت به دول امپریالیستی و بویژه آمریکا در عمق دل ابراز بی اعتمادی نمی‌کرد، بلکه امیدوار بود که آن‌ها با درک "خطر کمونیسم" نسبت به بی طرفی و استقلال ایران روی موافق نشان دهند.


• مصدق انتظار خود را به جای انتظار مردم می‌ گذاشت و می‌گفت:

• "ملت ایران انتظار داشت که دول بزرگ دموکرات آن را در اجرای قانون اساسی و استفاده کامل از دموکراسی کمک و تقویت کنند.
• نه این که خود پیشنهادی کنند و استقلال ایران را که تضمین کرده اند، بخواهند نقض کنند."

• به این ترتیب مصدق هم هوادار جدی استقلال ایران بود و هم امیدوار به لطف دول بزرگ دموکرات و هم علاقه مند به بی طرفی ایران.

2


• مورد دوم که امکان داد مصدق همین نظر خود را اعلام کند، وضع مستشاران مالی آمریکا در ایران بود.
• این مستشاران به ریاست دکتر میلیسپو تمام اقتصاد و دارائی ایران را با اختیارات کامل در دست گرفته بودند و به ورشکستگی می‌کشاندند.
• مصدق به همراه نیروهای ضدامپریالیست مجلس با هیئت میلیسپو مخالفت می‌کرد، ولی نسبت به امپریالیسم آمریکا - دولت بزرگ دموکرات - از ابراز خوشبینی فرو نمی‌گذاشت.
• او حتی با حضور مستشاران آمریکائی در ایران موافق بود، به شرطی که دولت آمریکا معرف و ضامن اعمال آن‌ها باشد.
• با وجود این نقص، نظر مصدق در مورد این که اصولا ایرانیان می‌ توانند امور خود را بدون نیاز به مستشار خارجی اداره کنند، با ارزش است.

3

• حادثه سوم که کمک کرد نظر مصدق در سیاست خارجی فرمول بندی شود، مسئله نفت شمال بود.
• امتیاز نفت شمال قبل از انقلاب اکتبر به یک تبعه روس تعلق داشت.
• دولت شوروی این امتیاز را به ایران بخشید، به شرطی که به دولت دیگری واگذار نشود و اگر روزی ایران بخواهد این امتیاز را به دیگری واگذارد، دولت شوروی حق تقدم داشته باشد.
• در سال 1323 یک باره افشاء شد که دولت ایران این امتیاز بخشوده به مردم ایران را پنهانی به شرکت‌های آمریکائی واگذار کرده است.
• دولت شوروی اعتراض کرد و اعلام داشت که اگر امتیاز بخشوده ما را به دیگران وا می‌گذارید، خود ما حق تقدم داریم.
• نماینده شوروی در ایران در پاسخ پرسش مصدق به او اطلاع داد که منظور دولت شوروی کسب امتیاز نیست.
• منظور قطع دست آمریکا و تامین همکاری برابر حقوق دو کشور است.
• مصدق ضمن تشکر از قطع دست آمریکا عملا طوری رفتار کرد که برای نخستین بار اکثریت مرتجع و خائن مجلس برای او کف زدند و امکان همکاری برابر حقوق ایران و شوروی را در عرصه نفت از میان بردند.
• یعنی عملا دست انحصارات بین المللی نفت را در ایران باز گذاشتند.

• مصدق تاکید می‌کرد که:

• "چنان که من در گذشته دیده ام، تردید ندارم که اگر اتحاد جماهیر شوروی از صحنه سیاست بین المللی ما غایب شود، برای ما در هوای آزاد هم تنفس دشوار است."

• با این حال او تغییراتی را که طی صد سال اخیر در دنیا حاصل شده (سرمایه داری بین المللی به مرحله امپریالیستی رسیده، روسیه تزاری سرنگون شده و به جای آن به برکت انقلاب اکتبر، حکومت انقلابی آزادی خواهی آمده است) درست درک نمی‌کرد و معتقد بود که سیاست "موازنه منفی" که او پیشنهاد می‌کند، همان است که طی صد سال اخیر "رجال ملی" ایران دنبال کرده اند.

• بعلاوه او موازنه منفی را به معنای نبرد ضد امپریالیستی فعال درک نمی‌کرد و می‌خواست که از این پس امتیازی به کسی داده نشود.

• مصدق می‌گفت:

• "مقصود من از موازنه منفی این نیست که ما حساب دیرینه خود را با دول مجاور تصفیه کنیم.
• به هر یک کم داده ایم نقص آن بدهیم و به هر کدام اضافه داده ایم مازاد آن را مسترد کنیم.
• توازن منفی چنین اقتضا می‌کند که از این به بعد به هیچ دولتی برخلاف مصالح خود چیزی ندهیم".

• به این ترتیب سیاست موازنه منفی شکل گرفت و سیاستی شد که بی طرفی ایران را با نوعی خوش بینی نسبت به دولت آمریکا - دولت دوست دموکرات - و حفظ وضع موجود، درهم می‌آمیخت.

• در سیاست داخلی، مصدق در مجلس چهاردهم از مشروطه سلطنتی و از قانون اساسی دفاع می‌کرد و با فساد هیئت حاکمه مخالفت داشت.
• او برای تصفیه ادارات دولتی از عناصر فاسد می‌کوشید و برای تامین حقوق مردم، اصلاح قانون انتخابات را لازم می‌شمرد.
• ولی با هیچ عقیده مربوط به تحول جامعه و تغییر مناسبات اجتماعی موافقت نمی‌کرد.
• او می‌خواست که اصلاحات اداری در چارچوب وضع موجود اجتماعی انجام شود.
• مصدق در مجلس چهاردهم موفق بود، زیرا امکان یافت که لااقل حرف‌هایش را بزند.
• ولی در بطن همین موفقیت زمینه شکست وجود داشت.
• زیرا در این مجلس نیز مانند مجلس پنجم و ششم میان هدف‌های مصدق و راه‌هائی که برای رسیدن به آن انتخاب می‌کرد، تضاد آشکار وجود داشت.

• او می‌خواست با حفظ نظام اجتماعی - سیاسی موجود و با همکاری اشراف یک دستگاه دولتی فارغ از رشوه و فساد، حکومتی دموکرات و مشروطه طلب، دولتی مدافع استقلال، داشته باشد، در حالی که نظام اجتماعی ملاک - بورژوائی وابسته ایران جز با فساد، دزدی، اتکاء به امپریالیسم، تکیه بر سرنیزه نمی‌توانست بر سرپا بماند.

• مصدق در این مجلس عقب ماندگی فکری خود را نیز آشکار کرد.
• او علاقه خود را نسبت به گذشته - یعنی زمان قبل از استقرار سلطنت پهلوی - هم چنان حفظ می‌کرد و معتقد بود که زمامداران ایران در زمان جنگ جهانی اول زمامداران بسیار خوبی بودند.

• به نظر مصدق:

• "در جنگ اول جهانی رجال ما مردمان با ایمان و مستقلی بودند و با نبودن وسائل چنان از عهده اداره امور برآمدند که هیچ قابل مقایسه با امروز نیست.
• در جنگ، نه کوپن داشتیم و نه نان سیلو می‌خوردیم و نه برای کالای خارجی در مضیقه بودیم.
• ارزاق و کالاهای خارجی به قدری زیاد و ارزان بود که هر کس با کم ترین قیمت هر قدر می‌خواست به دست می‌آورد و احدی احساس نمی‌کرد که در عالم جنگ است.
• علت این بود که ورود کالای خارجی در انحصار دولت نبود که به عذر نبودن پول وارد نکند.
• تجار وارد کننده به هر وسیله‌ای بود وارد می‌کردند."

این طرز تفکر تقریبا تا پایان عمر مصدق باقی ماند و او همکاران خود را معمولا از میان کسانی انتخاب کرد که شبیه رجال ایران در زمان جنگ بین المللی اول بودند.

و اینان نیز معمولا هم به مصدق و هم به مردم ایران خیانت کردند.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر