بنظر من اين اشتباه هات دولت ترامپ نيست ، بلکه نتيجه به بن بست رسيدن سيستم سياسی - اقتصادی نئولیبراليسم در رفع و پاسخگويی به معضلاتی است که خود در بطن خود زاينده متداوم اين مشکلات و باز توليد ان است . اين ساختار ديگر قادر به حفظ محتوا و پرورده درونی خود نيست.
مهرداد مالکی
کدام دولت ترامپ؟
مگر محمدعلیشاه قجر دولت داشت تا ترامپشاه حجر
دولت داشته باشد؟
ترامپشاه
در سنت خوانین و سلاطین فئودالی
مشتی مباشر دارد که کسب و کارشان قربان صدقه اعلیحضرت قبله عالم رفتن است.
به قول حافظ:
حضرات «به تأیید نظرات متناقض هر دمبیلی ترامپشاه حل معما می کنند.»
کدام نئولیبرالیسم؟
خرافه نئولیبرالیسم
الترناتیو ـ واژه ای برای امپریالیسم است.
هدف و آماج ترامپشاه
«تقسیم جهان از نو» (لنین) است:
هدف و آماج ترامپشاه
ضمیمه کردن کانادا، گرین لند، مکزیک و پاناما و حتی غزه به خاک امریکا ست.
این نیات چه ربطی به نئولیبرالیسم دارند؟
گروههای
مقاومـ..ت فلسـ..طینی در شمال نوار غـ..زه اعلام کردند شش فردی را که به
جاسـ..وسی برای اسرائیل متهم بودند، شناسایی و اعدام کردهاند.
به گزارش
خبرگزاری شهاب، این افراد متهم به همکاری مستقیم با نهادهای امنیتی
اسـ..رائیل، افشای اطلاعات حساس، تحویل تجهیزات نظـ..امی و مشارکت در ترور
نیروهای مقـ..اومت در مناطق بیتحانون و بیتلاهیا شده بودند.
اسامی
افراد اعـ.دامشده به این شرح اعلام شده است: فضل علی محمد عجور، ابراهیم
شفیق اسماعیل ابو الهدی، احمد عماد سلیمان مهنا، محمد حسن محمد ابو شرخ،
رفعت صبحی شفیق ابو الکاس و ادهم مازن عبد الحداد.
مقاومت فلسطین هشدار
داده انتشار اسامی جاسـ..وسان ادامه خواهد داشت و به سایر افراد مظنون
آخرین فرصت برای تسلیم شدن داده شده است. در بیانیه تأکید شده که با خائنان
برخورد خواهد شد.
سینا
موضع وارطان همان موضع حماس است.
وارطان بیشک میداند که استالین اولین کسی بوده است که اسرائیل را به رسمیت شناخته است.
هشدار جدی عباس عبدی
؛ ایران بدون تغییر ساختاری در بحران فرو میرود
عباس عبدی معتقد است که با رویکرد و سیاستهای فعلی دولت، هیچیک از مسائل کلان کشور حل نخواهد شد و ادامه این مسیر، ایران را به بحرانهای عمیقتر خواهد کشاند.
عباس عبدی در یادداشت اخیر خود، با اشاره به سخنان و جلسات اخیر رئیسجمهور دکتر مسعود پزشکیان، تأکید میکند که وضعیت کنونی کشور بدون تغییرات بنیادی و اصلاح ساختاری، هیچیک از مشکلات اساسی را حل نخواهد کرد و حتی شرایط بدتر خواهد شد. او معتقد است که مسائل ایران راهحلهای جزئی و فنی ندارد و ادامه رویههای گذشته، وضعیت کشور را به بحرانهای عمیقتر میکشاند.
عبدی با اشاره به اظهارات پزشکیان مینویسد: «کشور با بحرانهای گستردهای روبهروست؛ مشکلات آب، سوخت، گاز و برق، فرونشست زمین در اصفهان و اطراف تهران، تورم، کسری بودجه و تغییرات اقلیمی شدید. حتی کاهش ساعت کاری کارمندان برای کمبود کار اعمال شده است.» او هشدار میدهد که بیان این مشکلات بدون ارائه راهکار عملی، دولت را در موضعی مشابه مردم و منتقدان قرار میدهد و مخاطب این انتقادها مشخص نیست.
ریشه بحران؛ رویکرد و سیاستگذاری نادرست
عبدی مشکل اصلی کشور را در سه حوزه کلیدی میداند:
سیاست داخلی: تمرکز قدرت در اقلیتی محدود، جذب نکردن مدیران شایسته، ناکارآمدی نهادهای نظارتی و رسانهها، سیاستگذاریهای غیرعلمی و اجرای آن توسط نیروهایی که با رویهها هماهنگاند.
سیاست خارجی: تقابل با نظام بینالملل، هزینههای سنگین بدون دستاورد، وابستگی به راهبردهای شکستخورده قدرتهای فرامنطقهای و اتلاف منابع.
مدیریت کلان: رئیسجمهور نباید در امور جزئی وزارتخانهها دخالت کند؛ وظیفه اصلی او فراهم کردن زمینههای سیاسی و مدیریتی کلان برای بهبود امور است. ادامه وضع موجود ایران را به بحران عمیقتر میکشاند.
بحران راهبردی؛ صداقت بدون اثرگذاری کافی نیست
عبدی تأکید میکند که بدون بازنگری ساختاری و بازگشت به اصول مشارکت مردم، حتی مسائل به ظاهر ساده یا ساختگی نیز حل نخواهند شد. او مینویسد: «رئیسجمهور نمیتواند با مجلسی که با رویه یکتدستسازی تشکیل شده و نمایندگان فاقد پایگاه ارزشمند اجتماعی و سیاسی هستند، مسائل کشور را حل کند.»
او نتیجه میگیرد که صداقت پزشکیان، بدون تغییر بنیادین در سیاستگذاری، رویکرد و ساختار اجرایی، هیچ تغییری ایجاد نخواهد کرد و ایران نیازمند سیاستمدارانی راهگشا و نه منتقدانی نقزن است.
منبع: روزنامه اعتماد
هشدار جدی عباس عبدی
ایران بدون تغییر ساختاری در بحران فرو میرود
منظور عبدی از تغییر ساختاری مشخصا چیست؟
ساختار به چه معنی است؟
نکند منظورش تغییر ساختار اقتصادی کشور (زیربنای اقتصادی جامعه) باشد.
یعنی گذار به سوسیالیسم باشد.
مگر عبدی کمونیست است؟
ضمنا
مگر فقط ایران است که دستخوش معضلات اقتصادی است؟
تورم در امریکا
۳۷ درصد است
در اروپا
قیمت کالاها
حداقل
دو برابر شده است
اقصاد المان امپریالیستی
به دست انداز افتاده است
و
عه زاب نئوفاشیستی عن قریب به قدرت خواهند رسید و حساب زنان و مهاجران را در خواهند آورد
تعدادی دولتمرد سالمند و فاقد تخصص حرفه ای و توانایی مدیریت پست های کلیدی کشور را با روابط قومی و فامیلی اشغال کرده اند و به هیچ جوان متخصص و کار بلد اجازه نزدیک شده به حلقه "نفاق" خودساخته را نمی دهند.
مش فیروز خیلی روشن
همین حرفها را در مورد رهبری اتحاد شوروی هم زدند و گربه چف و باند جوانش را روی کار آوردند که بر اتحاد شوروی آفتانه برداشت و فاجعه آفرید.
فاجعه ای که هنوز هم ادامه دارد.
پیر بودن عار نیست.
پیری فقط به معنی ضعف فیزیکی نیست.
پیری ضمنا به معنی قوت فکری است.
ضمنا
حق
در کلیه زمینه ها
با پزشکیان است.
پزشکیان
بهترین رئیس جمهوری است که ایران به خود دیده است.
منظور پزشکیان این است که تورم و غیره
علل سیستماتیکی ـ اکونومیکی دارند:
زیربنای اقتصادی سرمایه داری
همه معضلات از همه رنگ را ایجاب می کند.
این معصلات خاص ایران نیستند.
تورم در امریکا
۳۷ درصد است
در اروپا
قیمت کالاها
حداقل
دو برابر شده است
اقصاد همان المان امپریالیستی که بعضی از جوانان پرمدعا در آن زندگی می کنند
به دست انداز افتاده است
و
عه زاب نئوفاشیستی عن قریب به قدرت خواهند رسید و حساب زنان و مهاجران را در خواهند آورد
«زندگی ۶۷ میلیونی، کابوس خانوادهها زیر سايهی انفجار تورم» !
بانک مرکزی سرگرم دلار و طلاست، اما میدان واقعی جنگ اقتصاد جایی دیگر است : سفره مردم.
از ابتدای امسال تا شهریور، قیمت کالا و خدمات ۴۸ درصد بالا کشیده؛ بیهیچ ترمزی!
یک خانوادهی چهارنفره برای زندگی حداقلی، حتی بدون مسکن و آموزش، باید ماهانه ۶۷ میلیون تومان خرج کند!
این عدد تکاندهنده، فقط تا قبل از مکانیزم ماشه است؛ یعنی تازه هنوز موج اصلی نرسیده.
شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴
فاطمه مرنیسی، جامعهشناس و نویسندهی اثرگذار مراکشی، در مقالهی معروف «نوشتن بهتر از جراحی کشیدن پوست است» تأکید میکند که تنها راه واقعی زنان عرب برای جوان و زنده ماندن، نوشتن است. مرنیسی در بخشی از این مقاله نوشت: «بنویسید تا جوان بمانید. از همین فردا شروع کنید. کرم مرطوبکننده را دور بیندازید. ساعتی زودتر از خواب بیدار شوید، مدادی را در دست بگیرید و جلوی کاغذی بنشینید و صبورانه شروع کنید. ناگهان اتفاق میافتد. صفحهی کاغذْ جلوی چشمانتان جان میگیرد، مغزتان به کار میافتد، بدنتان سرشار از انرژی میشود و افکارتان پیش میرود. نوشتن بهترین درمان هر درد و بحران و هر چین و چروکی است. تنها کاری که از نوشتن برنمیآید، جلوگیری از سفید شدن مو است. برای آن باید حنا به سر بگذارید. یاد بگیرید که روزی یک ساعت بنویسید. هر چیزی که به فکرتان میرسد. حتی میتوانید به ادارهی برق نامه بنویسید و بگویید چراغ برق روبهروی خانهتان سوخته است. نمیتوانید تصور کنید که نوشتن چه تأثیری بر پوستتان خواهد گذاشت: چین و چروکهای کنار لبهایتان و اخم بین ابروها کمکم از بین خواهد رفت؛ چشمهایتان بازتر خواهد شد و آرامشی درونی به سراغتان خواهد آمد.
در کشورهای عربی، نوشتن ارزانترین و عمیقترین نوع کشیدن پوست صورت است. در این کشورها همهچیز، از نظامهای سیاسی تا آلودگیهای ایدئولوژیک و اقتصاد فاسد، دست به دست هم میدهد تا زنان را خیلی زودتر از موعد پیر کند. هفتهای یکبار به زنان شوک عصبی وارد میکنند و ماهی یکبار عامل سکتهی قلبیِ زن میشوند. همه دست در دست هم کاری میکنند که موهای زن از ۲۵ سالگی سفید میشود و بعد از بیست سالگی، هر سال چند چین و چروک به چینهای صورتش اضافه میشود … باید باور کنیم که آنچه ما زنان مینویسیم، مهم است و هرقدر هم که خود را شکننده و آسیبپذیر بدانیم، باید باور کنیم که در درونمان شعلهای فروزان است که میارزد به آن بنگریم. اگر میخواهید آدمها دیگر هیولا نباشند و به محض اینکه دهانتان را باز میکنید تا حرفی جالب و نکتهای منحصربهفرد را به زبان بیاورید، به شما حمله نکنند، باید یاد بگیرید که مثل مشتزنها رفتار کنید. سالها طول کشید تا این را یاد گرفتم.»
در این مقاله به معرفی پنج زن عرب میپردازم که به نوشتن پناه بردند و به صدای درد و رنج دیگر زنان تبدیل شدند.
بازهم هدفگیری عمدی دولت قلابی علیه خبرنگار فلسطینی
محمد فائق، روزنامهنگار فلسطینی، پس از جان سالم به در بردن از یک حمله هدفمند به بیمارستان ناصر در غزه، در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ و زندگی ست.
به گفته شاهدان و پرسنل پزشکی، این حمله مستقیماً خبرنگاران، امدادگران، کارکنان دفاع مدنی و غیرنظامیان را هدف قرار داد.
فائق از ناحیه ستون فقرات و ارگانهای مهم حیاتی دچار جراحات شدید شده است. ترکشها در اعماق بدن او فرو رفتهاند و پزشکان میگویند، در اثر وحشیگری ع.ز.ا...ل امکانات بهداشتی و تجهیزات پزشکی تا حد زیادی در غزه از بین رفته است و امکان نجات او تقریبا غیرممکن بنظر میرسد.در بهترین حالت فلج کامل خواهد بود و در بدترین حالت خواهد مرد.
دیگر همکاران این روزنامهنگار در این حمله که در مقابل چشمان او انجام شد، کشته شدند.
بازهم هدفگیری عمدی دولت قلابی علیه خبرنگار فلسطینی
حریف
این عنوان حریف
هم ایراد گرامری (دستور زبانی) دارد
و
هم ایراد نظری (تئوریکی).
«هدفگیری علیه چیزی ویا کسی»
غلط است
هدفگیری چیزی و یا کسی
درست است.
چیزی را آماج گلوله و بمب و موشک و خمپاره قرار دادن
درست تر است.
مفهوم دولت قلابی را حزب اللهی ها به کار می برند
که
نشانه نابینایی و نادانی حضرات است.
اسرائیل و اعمالش
چه فرقی با امریکا و کانادا و استرالیا و بقیه دول امپریالیستی و اعمال شان با بومیان دارد؟
امریکا و کانادا و استرالیا و بقیه دول امپریالیستی با بومیان چه کرده اند؟
۷۰۰ میلیون تن از بومیان قلع و قمع شده اند.
نمی توان در جزئی غرق شد و کل را فراموش کرد و به کشف حقیقت نایل آمد.
حقیقت
در کل است و نه در جزء.
من
وطن خاصی ندارم.
چه گوارا
هر کرمی حتی وطن دارد
چه رسد به بابا کرم.
توده
بی وطن نیست
فقط وطن توده توسط طبقات حاکمه
غصب شده است و توده سازنده وطن
بی وطن مانده است
سلب مالکیت از اقلیت انگل حاکم به وطنمندی توده منجر خواهد شد.
ضمنا به بی وطنی طبقات حاکمه اقلیت و انگل
ضمنا
کسی که حرفش را با «من» نحفه خود شروع می کند
یا تهی مغز است ویا طرفدار تئوری نخبگان
دلیل خوش امدن سارتر و سیمان دو دیوار و لاشخورهای دیگر از چه گوارا
همین خود محور سازی به نیت خیر و توده فراموشی از سر نادانی بوده است
معمار تاریخ
توده است و نه نخبه.
بدون حمایت توده
نخبه
هیچ غلطی نمی تواند بکند.
اگر
چه گوارا
از الفبای مارکسیسم
خبر می داشت
می دانست
لنین
یک میلیون بار می گوید که سگ طبقه کارگر است.
نه کمتر و نه بیشتر.
منظور مقدونیان
از کشورهای عربی و اسلامی چیست؟
روشنفکریت کشور ما و هر کشور دیگر
باید حداقل الفبای مارکسیسم را بیاموزند.
تا بدانند که کشور قالب و ظرف و فرم است و در این قالب و ظرف و فرم
محتواهای متفاوت و حتی متضاد می توانند جا داشته باشد.
در هر ظرف
هم میتوان شهد نگهداشت و هم شرنگ
هم زهر و هم پادزهر
امارات و قطر و غیره
کمتر از یک میلیون نفر جمعیت دارند
بقیه کارگران مهاجر از کشورهای دیگر اند که غارت می شوند.
صد رحمت به شرایط بردگان جهان.
کسی که هدیه ۳۰۰ میلیون دلاری به بن ترامپ می دهد
حاضر به دادن دستمزد بخور و نمیر
به کارگران مهاجر نمی شود
حتی پاسپورت کارگران مهاجر را ضبط می کنند
امارات و قطر و غیره
کوچگتر از یکی از کوچکترین شهرهای ایران اند.
جوامع قبیلتی اند
عربستان هم به همین سان.
عربستان تحت الحمایه امپریالیسم امریکا ست
شبیه اسرائیل است
سرنگونی سلطنت در عربستان همانقدر محال است که سرنگونی اسرائیل محال است.
نقش ارتجاعی خرابکارنه عربستان کمتر از اسرائیل نیست
بن سلمان
قطر را به روز سوریه و لیبی و سومالی انداخته است
هفته گذشته حتی وارد عمل شد.
مریم الدوله
هر سال ۸۰ میلیون دلار از بن سلمان اجرت می گیرد.
شناسایی سران و سپاهیان و دانشمندان ایران به همت بن مریم و بن سلمان صورت می گیرد
بن سلمان مثل بن عردوغان و بن نتان در صدد تشکیل عربستان بزرگ است
حتی لیبی و سوریه و لبنان و قطر و امارات برای بن سلمان مثل مکزیکو و کانادا و گرین لند و غزه
برای بن ترامپ اند.
از کدام مقاومت مقدونیان دم می زنند.منظور مقدونیان
از کشورهای عربی و اسلامی چیست؟
روشنفکریت کشور ما و هر کشور دیگر
باید حداقل الفبای مارکسیسم را بیاموزند.
تا بدانند که کشور قالب و ظرف و فرم است و در این قالب و ظرف و فرم
محتواهای متفاوت و حتی متضاد می توانند جا داشته باشد.
در هر ظرف
هم میتوان شهد نگهداشت و هم شرنگ
هم زهر و هم پادزهر
امارات و قطر و غیره
کمتر از یک میلیون نفر جمعیت دارند
بقیه کارگران مهاجر از کشورهای دیگر اند که غارت می شوند.
صد رحمت به شرایط بردگان جهان.
کسی که هدیه ۳۰۰ میلیون دلاری به بن ترامپ می دهد
حاضر به دادن دستمزد بخور و نمیر
به کارگران مهاجر نمی شود
حتی پاسپورت کارگران مهاجر را ضبط می کنند
امارات و قطر و غیره
کوچگتر از یکی از کوچکترین شهرهای ایران اند.
جوامع قبیلتی اند
عربستان هم به همین سان.
عربستان تحت الحمایه امپریالیسم امریکا ست
شبیه اسرائیل است
سرنگونی سلطنت در عربستان همانقدر محال است که سرنگونی اسرائیل محال است.
نقش ارتجاعی خرابکارنه عربستان کمتر از اسرائیل نیست
بن سلمان
قطر را به روز سوریه و لیبی و سومالی انداخته است
هفته گذشته حتی وارد عمل شد.
مریم الدوله
هر سال ۸۰ میلیون دلار از بن سلمان اجرت می گیرد.
شناسایی سران و سپاهیان و دانشمندان ایران به همت بن مریم و بن سلمان صورت می گیرد
بن سلمان مثل بن عردوغان و بن نتان در صدد تشکیل عربستان بزرگ است
حتی لیبی و سوریه و لبنان و قطر و امارات برای بن سلمان مثل مکزیکو و کانادا و گرین لند و غزه
برای بن ترامپ اند.
از کدام مقاومت مقدونیان دم می زنند.
اظهارت چارلی کرک که دقایقی پیش ترور شد:
واقعاً باید بپرسیم آیا سلاح هستهای ایران تهدیدی برای آمریکاست؟ شاید تهدیدی برای اسرائیل باشد، اما برای ما چطور؟
ایران بزرگتر، قویتر و پیچیدهتر از هر دشمنی است که تا حالا با آن روبهرو شدیم. وارد شدن به جنگ با ایران، یعنی فرو رفتن در بدترین باتلاق خاورمیانه.
ایران سالهاست آماده جنگ است؛ با پهپاد، قایقهای تندرو، و ارتشی که مخصوص مقابله با دشمنی قوی مثل آمریکاست
همانهایی که گفتند عراق سلاح کشتار جمعی دارد، حالا میگویند ایران بمب میسازد. اما هنوز بعد از دههها، خبری از بمب ایران نیست
حضرت بکتاش
توده زحمتکش ایران
بهتر از حزب توده گوهری در در صدف سینه اش نپرورده است.
اگر جزب توده را از ایران حذف کنند
جز زباله چیزی باقی نمی ماند.
اکنون حزب توده خورشیدی تابان دارد که رشگ جهان است
پیدا کنید خورشید را تا ما برای اموات تان صد پارس بلند به زبان پارسی بفرستیم
جایگاه اسرائیل در افکار عمومی مردم ایران قبل از انقلاب
دوستان سلام: یکی از بزرگترین دروغهای سلطنت طلبان مزدور اسرائیل این است که قبل از انقلاب ۱۳۵۷ مردم ایران نظر بسیار مثبتی نسبت به اسرائیل داشتند، و انقلاب و حکومت روحانیون بود که دشمنی بین ایران و اسرائیل را آغاز کرد. این دروغی بیش نیست.
اگر حتی به روزنامهها و مجلات بین سالهای۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲، قبل از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نگاه کنیم، خواهیم دید که در آن دوران نیز انتقادهای شدیدی به اسرائیل وجود داشت.
یکی از دلایلی که سید ضیا الدین طباطبایی، عامل کودتای انگلیسی ۱۲۹۹، منفور بود این است که او سالها در فلسطین زندگی میکرد، و و گفته میشد که زمینهای فلسطینیان را از آنها خریداری کرده و به یهودیانی که تازه به فلسطین مهاجرت کرده بودند میفروخته است.
درباره این موضوع که سیاست خارجی دوران حکومت آقای خامنهای کاملا ایدئولوژیک بوده و به خصومت با اسرائیل پرداخته شکی نیست، ولی حتی در همین مورد هم این اسرائیل بود که خصومت با ایران را بعد از عقد توافق اسلو با سازمان آزادی بخش فلسطین، آغاز کرد، چون رهبران اسرائیل معتقد بودند و هستند که فقط یک دشمن خارجی میتواند کشور آنها را متحد نگه دارد.
یادآوری میکنم که در ۱۳۶۰، احمد کاشانی، روحانی فرزند ابوالقاسم کاشانی، به اسرائیل رفت و حامی پیامی از طرف جمهوری اسلامی برای اسرائیل برای همکاری علیه عراق بود.
مسابقات قهرمانی فوتبال جام ملتهای آسیا که در بهار ۱۳۴۷ در تهران برگزار شد، نیز تبدیل شد به نمایش مخالفت مردم به سیاستهای اسرائیل. در آن زمان، که کمتر از یکسال از شکست اعراب در جنگ خرداد ۱۳۴۶ با اسرائیل میگذاشت که در آن اعراب شکست سختی خورده بودند، احساسات ضد اسراییلی بسیار در ایران نیرومند بود، و در طول بازی بین اسرائیل و ایران، و بعد از مردم شعار علیه اسرائیل میدادند، و کشور غرق در شادی بود.
حتی محمد رضا شاه در دهه ۱۳۵۰ کاملا به نقش منفی اسرائیل در باره و ضد ایران پی برده بود، و اسد الله علم در خاطرات خود بارها نقل قولهای خشمگینی از شاه نسبت به لابی اسرائیل در آمریکا دارد. مصاحبه معروف شاه با مایک والاس خبرنگار معروف امریکایی نیز در دسترس هست که در آن شاه صریحا راجع به نقش لابی اسرائیل در آمریکا صحبت کرد.
حال به کاریکاتور زیر از مجله وزین "توفیق" که قبل از انقلاب منتشر میشد نگاه کنید. این کاریکاتور موشه دایان وزیر وقت دفاع اسرائیل را نشان میدهد که مشغول فروش به یک مشتری است. در آن زمان، مغازهها وقتی کالا به کسی میفروختند، آنرا در روزنامههای قدیمی که دیگر بدون استفاده بودند، و یا کاغذهای بی مصروف میپیچیدند.
هدف "توفیق" از این کاریکاتور طرح این موضوع بود که سازمان ملل و شورای امنیت آن، وقتی اسرائیل مطرح است، بی فایده هستند. شورای امنیت بارها و بارها علیه اسرائیل قطعنامه صادر کرده است، ولی اسرائیل به آن اعتنا نکرده است.
بهترین سند آن قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت است که در آن به اسرائیل دستور میدهد که سرزمینهای اشغالی اعراب را تخلیه کند، ولی بعد از نزدیک به ۶۰ سال، آن سرزمینها همچنان در اشغال اسرائیل هستند، که مهمترین ریشه جنگهای بی پایان در خاورمیانه میباشند.
دایان به مشتری خود میگوید، "[کالا را] توی اخطاریه سازمان ملل بپیچم، یا توی اعلامیه [جهانی] حقوق بشر،" که بدین معنی است که وقتی اسرائیل مطرح هست، هردو ارزشی ندارند.
این کاریکاتور انعکاس افکار عمومی مردم نسبت به اسرائیل در آن دوران بود.
سطل ننه ات طلب ها
معرکه اند.
پدر بزرگ شازده
متحد عادولف بوده است
عادولف ۶ میلیون یهودی را پس از سلب مالکیت جزغاله کرده است
مادر بزرگ و عمه های شازده به حضور عادولف شرفیاب شده اند با قالیچه ای مزین به عکس عنتر
عکس دسته جمعی هم با عادولف دارند.
پدر شازده
از امپریالیسم امریکا و انگلیس انتقاد می کرد که چرا با استالین متحد شده اند و نه با عادولف.
پدر شازده از همین موساد خواسته بود که روح الله را ترور کند.
موساد اما بدون اجازه ارباب نمیتواند کسی را ترور کند و حاجتش را براورده نکرده بود.
خود رئیس سابق موساد چندی قبل در مصاحبه ای گفته است
هنر ایرانی جماعت
ریختن ابروی ایران و ایرانیان است
مسیحیت در قرون وسطی (و نه قرون اولیه) ایده ئولوژی اشراف فئودال بوده است
روحانیت کاتولیک
هم جزو اشراف فئودال بوده و هم ایده ئولوک آنها بوده است.
حاکمیت
همیشه ظبقاتی است و نه فکری و عقیدتی و مذهبی.
همیشه
طبقات حاکمه همه کاره اند و نه رونشفکریت
روحانیت
روشنفکریت نظامات برده داری و فئودالی بوده است.
مقاومت مسیحیت در مقابل دستاوردهای علمی ئی بوده که دگم های مسیحیت را
مثلا
مرکزیت جهانی زمین را
گردش خورشید به دور زمین را
زیر علامت سؤال می برد و مسیحیت را بی اعتبار می ساخت
" هر اندازه که انسان بیشتر از دانش میوه بچیند
به همان اندازه از باورهای مذهبی
او کاسته خواهد شد "
زیگموند فروید
این ادعای فروید ارزش علمی ندارد.
مذهب از مفاهیم فقه و فلسفه است
و
نه از مفاهیم روانکاوی و روانشناسی و فیزیک و شیمی.
با مفاهیم روانکاوی و روانشناسی
همانقدر میتوان گرایشات مذهبی را توضیح داد که با چرخ خیاطی می توان اشپزی کرد.
بشر به شعور نیاز دارد
مذهب هم فرمی از شعور است
باورهای مذهبی را نمیتوان با دانش کذایی جایگزین ساخت.
علوم ا
صلا
قادر به درک مذهب نیستند.
مذهب از مفاهیم فقه و فلسفه است و نه از مفاهیم علمی
بر اساس پژوهشی جدید مشخص شد که کلاغها نه تنها چهره افرادی که به آنها بدی کردهاند را برای سالها به خاطر میسپارند، بلکه فعالانه مشخصات آن فرد را برای دیگر کلاغها «غیبت» میکنند.
این مطالعه نشان میدهد که کلاغها با استفاده از مجموعهای از صداهای پیچیده، جزئیات مربوط به یک تهدید (مانند یک انسان خاص) را به اعضای خانواده و گله خود منتقل میکنند. این «پچپچهای اجتماعی» باعث میشود کلاغهایی که هرگز آن فرد را ندیدهاند نیز او را به عنوان یک «دشمن» شناسایی کرده و از او دوری کنند یا به صورت گروهی به او هشدار دهند.
محققان این رفتار را نوعی «حافظه اجتماعی انتقامجویانه» توصیف کردهاند که به بقای گله کمک میکند و نشان میدهد که غیبت کردن ریشههای تکاملی عمیقی دارد...
در گوشهای از بازار سرپوشیده حسینآباد قم، زنی سالخورده نشسته بود. روی گونی پلاستیکیاش چند لیف بافتهشده و چند بسته جوراب گذاشته بود و عصایش را به دیوار تکیه داده بود. خودش هم آرامآرام با قلابی که در دست داشت لیف تازهای میبافت.
کنار بساطش نشستم و قیمتها را پرسیدم. با لهجهی زیبای هزارهگی یکییکی قیمتها را گفت. با خنده به او گفتم: قیمتها را کمی پایینتر بیار تا بیشتر بخرم.همین که فهمید من هم همشهری هستم، آهی سرد کشید و گفت:
من تنها نانآور خانهام. شوهر و پسرم در وطن شهید شدند. نان آوردن خیلی سخت است، آن هم در این کشور ایران. حتی همین مغازهدار بزرگ روبهرو که مرشد بازار هست و خود را نیکوکار بازار میداند، اگر گوسفندی نذر کند، به من که افغان هستم نمیدهد. به دیگران هم سفارش میکند از من خرید نکنند. بارها وسایلم را هم دزدیدهاند..
دلم به حال چنین زنانی سوخت، زنی که با چنین شرایطی خرج نواسههای یتیمش را در میآورد. با خودم گفتم: اگر من هم ایران مانده بودم، شاید سرنوشتم همین میشد...
بیایید هوای هموطنان خود را داشته باشیم. از این زنان خرید کنیم، قوت قلبشان باشیم و نگذاریم در غربت و سختی تنها بمانند.
غزه: تقلا برای یک وعده غذا؛
زندگی زیر سایه گرسنگی و محاصره و مرگ
ـــــــــــــــــــــــــــ
غزه امروز سرزمینی است که در آن جستوجوی یک وعده ساده غذایی، به نبردی روزانه برای بقا تبدیل شده است. خانوادهها، حتی آنان که هنوز منبع درآمدی دارند، ناچارند ساعتها در گرما و زیر سایه جنگ برای پیدا کردن برنج، عدس یا اندکی پیاز به بازارهای خیابانی بروند.
زندگی در اردوگاه المواصی
مصعب ترطوری، جوانی بیستساله که زمانی دانشجوی مهندسی و فعال یوتیوب بود، اکنون همراه با خانوادهاش در اردوگاه المواصی زندگی میکند. چادرهای باریک، جای خانهای دوطبقه را گرفته و رؤیاهای دانشگاهی او به جستوجوی پیاز و آرد تقلیل یافته است. او میگوید: «گاهی آرزو کردهایم مرگ سراغمان بیاید، چون تحمل این زندگی که همیشه در فکر غذا و آب باشی طاقتفرساست.»
قیمتهای نجومی، نابرابریهای عریان
غذا در غزه دیگر معنای پیشین خود را ندارد. یک حبه سیر سه دلار قیمت دارد و کیسهای آرد ۲۵ کیلویی تا ۷۰۰ شِکِل فروخته میشود؛ سی برابر پیش از جنگ. این اعداد به معنای آن است که حتی غذای سادهای چون مجدّره، روزگاری غذای فقرا، حالا به خوراکی «ویژه طبقه بورژوا» بدل شده است.
بازار زیر سایه غارت و خشونت
بخش بزرگی از کالاهای موجود در بازار از کامیونهای کمکرسانی میآید؛ محمولههایی که توسط باندها سرقت و دوباره فروخته میشوند. مردم ناچارند برای خرید همین اقلام دزدیدهشده به فروشندگان التماس کنند. در اطراف محلهای توزیع کمک نیز بارها تیراندازی شده و هزاران نفر جان باختهاند.
نبرد برای آب و سوخت
آب آشامیدنی سالم نایاب است. خانوادهها با ظرفهای کوچک از تانکرها سهم میگیرند و اگر آب نرسد، باید کیلومترها راه بروند تا به تأسیسات آبشیرینکن برسند. سوخت هم به همان اندازه کمیاب است؛ یک فندک ۳۰ دلاری میان ۲۵ خانواده دستبهدست میشود و هیزم از آوار خانههای ویرانشده جمع میشود. بسیاری ناچارند پلاستیک بسوزانند، با آگاهی از زیانهای آن برای سلامتی.
غزه در آستانه فروپاشی انسانی
سازمان ملل رسماً وقوع قحطی در غزه را تأیید کرده است. تنها در یک ماه، ۱۸۵ نفر بر اثر سوءتغذیه جان باختهاند. مقامهای اسرائیلی مسئولیت را انکار میکنند، اما واقعیت روزمره اردوگاهها، زندگی مردم را به روایت زندهای از فاجعه بدل کرده است.
امید در دل تاریکی
با این همه، مصعب همچنان بذر فلفل و گوجهفرنگی در خاک شور میکارد، با این امید که روزی خانوادهاش سیر شوند. او میگوید: «رویای من این است که روزی دوباره به دانشگاه برگردم و در سرزمینی زندگی کنم که غذا و آب حق طبیعی همه باشد، نه امتیازی لوکس.»
(به نوشت گزارش بی بی سی)
بیژن عبدالکریمی در مناظره با صادق زیباکلام :
بخشی از روشنفکران ما در هر تخاصمی انگشت اتهام را فقط به سمت ایران میگیرند.
اسرائیل غزه را با خاک یکسان میکند؟ میگویند تقصیر حماس است.
به ایران حمله میشود؟ میگویند ایران خودش مقصر بوده.
اما حافظه تاریخی ملت ما پر است از دشمنیها و تخاصمهای آمریکا و غرب علیه ایران.
چرا این بخش از تاریخ را فراموش میکنیم؟
بیژن عبدالکریمی
معنی روشنفکریت را نمی داند
روشنفکریت نه یک طبقه اجتماعی، بلکه قشری اجتماعی است.
هر طبقه اجتماعی
روشنفکر خاص خود را دارد.
هم صهبا و مصفا شاعر و روشنفکر بوده اند
و
هم
سیاوش کسرایی و محمد زهری و لاهوتی
خلایق نادان
خیال می کنند که روشنفکر بیشک فردی مترقی و خلقی و مثبت است.
از این خبرها نیست.
منظور بیژن عبدالکریمی
از حافظه تاریخی ملت ما چیست؟
کدام حافظه تاریخی
کدام ملت؟
کودتای ۲۸ مرداد
در آیینه ذهن همه اعضای جامعه که به یکسان منعکس نمی شود
خیلی ها
کودتا را اصلا به خاطر نمی آورند
خیلی ها اصلا درک علمی و انقلابی از حوادث تاریخی ندارند
خیلی ها اصلا توان تمیز «هر» از «بر» را ندارند.
کدام حافظه تاریخی ملت ما؟
گر
هزارم
جفا
و
جور
کنی،
دوست
دارم
هزار
چندانت...
سعدی
معنی تحت اللفظی:
اگر هزار بار بر من ستم روا داری، عشق من به تو هزار بار بیشتر می شود.
تعریف عشق در فلسفه سعدی همین است:
معشوق برای عاشق
همه چیز است و خودش، هیچ و پوچی بیش نیست.
دیالک تیک عاشق و معشوق در فلسفه سعدی
دیالک تیک هیچ و همه چیز است.
یعنی
اصلا دیالک تیک نیست.
برای اینکه هیچ و پوچ را به قلمرو دیالک تیک راه نمی دهند.
عاشق در فلسفه سعدی و بعد حافظ
خسی حتی نیست.
چه رسد به اینکه کسی باشد.
عاشق
چیزی بی بو و بی خاصیت و زباله و بی همه چیز است
اصلا آدم نیست.
به قول سعدی
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
همه گویند که: تو عاشق اویی
گر چه دانم همه کس عاشق اویند
لیک میترسم، یارب
نکند راست بگویند؟
مهدی اخوان ثالث
معنی تحت اللفظی:
ادعا می کنند که من عاشق کسی هستم که معشوق همه است
و
من هراس از صحت این ادعا دارم .
الشعراء حواس پرت.
مگر می شود، کسی عاشق کسی باشد و خودش از عشقش بی خبر باشد.
ضمنا
عاشق کسی شدن که معشوق همگان است، به چه درد او می خورد
علاوه بر این
مگر می توان کسی یافت که معشوق همه کس باشد؟
عشق که دلبخواهی نیست
عشق که آگاهانه و ارادی و اختیاری نیست
عشق
پدیده ای ناگهانی است
عشق شبیه زلزله است که ناگهان از راه می رسد و همه چیز را بر سرش آوار می کند و بعد یکشبه ناپدید می شود و خرابات فیزیکی و فکری عاشق باقی می ماند
سگ و انسان نا سپاس
--
یک حاکم ظالم یک خدمتگار صادق داشت که سالها در خدمت این شخص ناسپاس بود.
روزی اتفاقاً از نزد این خدمتگار اشتباهی سر زد، حاکم به افرادش دستور داد تا مدت ده روز سگ ها گرسنه نگه داشته بعد از ده روز این غلام را به سگها انداخته تا خوراک سگها شود.
غلام در این ده روز باقی مانده از حیاتش با سگهای که قرار بود طعمه آنها شود دوستی کرد، آنها را نوازش میداد و همرای شان مهر می ورزید
بعد از مدد ده روز حاکم دستور داد تا غلامش را در قفس سگها انداخته و ببیند که سگها چگونه غلامش را میخورند.
وقتیکه غلام را در قفس سگها انداختند سگها نه تنها که اورا نخوردند بلکه با این شخص محبت ورزیدند.
حاکمِ ظالم قهر شد از غلام پرسید با این سگه چه کردی که شما را نخوردند؟
غلام از داخل قفس صدا زده گفت: ده سال خدمتِ شما را کردم ندانستید، ولی فقط ده روز خدمت این سگها را کردم دانستند.
--
بیاید از کسانی نباشیم که با یک اشتبا سالها خوبی و احسان کسی را از یاد ببریم
**
گِل مزن کاه گِل مزن دیوار بی بنیاد را
خدمت سگ را بکن نه از آدم کمزاد را
سعدیا شیرازیا پندی مده ادم کمزاد را
کمزاد اگر عاقل شود گردن زند استادرا
اگر مطالعه کردی بنویس مطالعه شد
وهمچنان برای ما درخواست دوستی ارسال کنید
تااز موضوعات ناب وعالی ما مستفید شوید!
حاکم خر بود
سگ ها از ۴۰ هزار سال قبل تا کنون
یار و همراه و همدم و همنشین بشرند
«قوم یهود قوم برگزیده هستند. هیچ برابری وجود ندارد. قومی وجود دارد که توسط خدا برگزیده شده است و سپس بقیه که پایینتر از یهودیان هستند.
غیر یهودیان نقش خود را دارند: خدمت به یهودیان.
غیر یهودیانی که از تورات پیروی میکنند برنده خواهند بود و دیگران نابود خواهند شد.»
یارون روون، یک خاخام صهیونیست، ادعا میکند که یهودیان «قوم برگزیده خدا» و برتر از همه مردم دیگر هستند.
غیر یهودیانی که از پذیرش برتری یهودیان امتناع میکنند «نابود خواهند شد.» این نمونه دیگری از برتری صهیونیستی نژادپرستانه است که حکومت های غربی آنرا با دروغ دفاع از خود نادیده میگیرند.
فلسطینیها بیش از ۷۷ سال است که با جنایتکاران نژادپرستی مانند اینها کنار میآیند.
«قوم یهود قوم برگزیده است (و نه هستند)؟
واقعا؟
عادولف هم مدعی برگزیده خدا بودن نژاد ژرمن و نور دیده خدا بودن خویشتن بود.
کجا ست؟
استالین در به در به دنبالش می گشت
به کسی هم نگفت که چه نیتی از پیدا کردنش دارد
روی همین کنسرواتیوها ویا نئوکنسرواتیوها در امریکا باید کار کرد. تبار این جماعت به تروتسکیسم می رسد
اگر تو در برابر هر بی عدالتی از خشم به لرزه می افتی بدان که یکی از رفقای من هستی
چه گوارا
اولا
هیچ خردگرایی در برخورد به بی عدالتی
«از خشم به لرزه» نمی افتد.
خشم
کسب و کار بی خردان است و نه خردگرایان.
خشم
نشانه غیاب خرد اندیشنده است.
خشم
پدیده ای پسیکولوژیکی (روانی) و غریزی است و نه واکنسی علمی و عقلی
توده و پرولتاریا
دم به دم شاهد بی عدالتی اند
بدون اینکه خشم بگیرند
چون ماهیت طبقاتی بیدادگران را شناخته اند.
ضمنا
بیداد و داد
نه فردی
بلکه طبقاتی است
این حسن و حسین نیست که بیداد روا می دارد
این سیستم جامعتی حاکم است که به اعضای طبقه حاکمه
شرایط عینی اعمال فشار و بیداد را فراهم می اورد
و
این حسن و حسین نیست که باید از بین بروند تا داد بر تخت بنشیند
بلکه این مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) حاکم و یا حاکمیت طبقاتی مربوطه است که باید تعویض شود
وقتی نوکری برای دشمنان ایران باعث "افتخار" میشود که برای آن عکس یادگاری میگیرند
دوستان سلام: همانطور که میدانید، و من هم دو روز پیش در این صفحه گزارش دادم، گیلا گاملیل، وزیر اطلاعات اسرائیل و میزبان رضا پهلوی و همسر فاشیست او یاسمین پهلوی در سفر آنها به اسرائیل، چند روز پیش در لندن با تعدادی از "خبرنگاران،" "روزنامه نگاران،" و "فعالان سیاسی" ایرانی دیدار کرد.
در عکسهای زیر علی اصغر رمضانپور [سعودی اینترنشنال]، علیرضا نوریزاده [که تلویزیون اینترنتی "ایران فردا" را با بودجه کلان عربستان دارد]، آرش سیگارچی [صدای آمریکا]، پانته آ مدیری [که هم از "منو تو" و هم از سعودی [ایران] اینترنشنال اخراج شد]، نازنین انصاری [کیهان لندن]، و ژیار ٔگل [بی بی سی] را میبینید. بقیه را بجا نمیآورم. اگر میشناسید، لطفا بنویسید تا به لیست این بی وطنها اضافه شود.
همچنین، فواد پاشایی [حزب مشروطه]، عرفان قانعی فرد که تا چند سال پیش از تبره جمهوری اسلامی میخورد، ولی حالا سلطنت طلب صد اتشه است، و وحید بهشتی [که در لندن بست نشست] نیز در آن ملاقات شرکت داشتند.
همه اینها، که ظاهرا از ایرانی بودن فقط فارسی حرف زدن را بلدند، با "افتخار" و لبخند با وزیر اطلاعات دشمن درجه یک مردم و کشور عکس یادگاری گرفته اند، و لابد به رزومه خود نیز اضافه میکنند. به چهره علیرضا نوریزاده نگاه کنید که چگونه "مست" دیدار با گاملیل است، و چقدر خوشحال که در کنار او و در صف اول ایستاده است.
دو نکته درباره این موضوع جالب است. اول، به نظر میرسد فقط سلطنت طلبان دنبال "امامزاده" اسرائیل راه افتاده اند. دوم، اگر به وبسایتها و کانالهای شاه الهیها در شبکههای اجتماعی مراجعه کنید، خواهید دید که تندترین شاه الهیها برخی از افراد حاضر در این ملاقات را مامور جمهوری اسلامی میدانند!
گاملیل میکوشد که کشورهای اروپایی را متقأعد کند تا س.... را یک سازمان تروریستی اعلام کنند. کشورهای اروپایی پاسخ داده اند که این به معنی اعلام جنگ به ایران خواهد بود، و مایل نیستند اینکار را بکنند. ولی این بی وطنها با کمال "افتخار" کنار چنین شخصی که برای خانم مهسا امینی، دختر مظلوم همه ایران، اشک تمساح میریزد و میکوشد جنگ علیه کشور راه بیندازد، میایستند و عکس یادگاری میگیرند.
من شما دوستان را نمیدانم، ولی این جماعت براستی به من حالت تهوع میدهند. دریوزگی و نوکری تا چه حد؟
[تصاویر از صفحه آقای محمد رضا شکوهی فرد]
وقتی نوکری برای دشمنان ایران باعث "افتخار" میشود که برای آن عکس یادگاری میگیرند
میترا محمودی
معنی تحت اللفظی:
سلطنت طلبان
نوکران سران اسرائیل اند و سران اسرائیل دشمنان ایران.
ایران؟
با مفاهیم مبتنی بر دوئآلیسم و یا دیالک تیک نوکر و ارباب و دوست و دشمن
نمی توان مسائل را درک کرد و توضیح داد.
اولا
فقط سلطنت طلبان نیستند
که
به طور مستقیم و غیر مستقیم، با واسطه و بی واسطه
با سران اسرائیل و سیا و ام آی ۶ و موساد و غیره
همکاری می کنند.
وقتی بن سلمان پرتاب پهباد از ایران را به سران اسرائیل گزارش می دهد
منبع خبری اش نه سلطنت طلبان
بلکه مجاهدین اند که هر سال ۸۰ میلیون دلار اجرت می گیرند.
حتی احزاب کم و نیست در قاچاق پهباد و مهمات و تجهیزات از سرائیل به ایران فعالند.
خیلی از خرابکاری ها توسط اینها صورت می گیرند
خیلی از شناسایی ها توسط اینها صورت می گیرند.
این سفرها و عکس ها و اداها و اطوارها بیشتر سمبلیک اند.
ثانیا
انقلاب وضد انقلاب
همیشه در داربست دیالک تیک داخلی ـ خارجی پیروز می شود و شکست می خورد
و
نه در خارج از این داربست دیالک تیکی.
خود روحانیت نیز بدون حمایت امپریالیسم روی کار نیامده است.
شاه هم می دانست
و
از هیئت امریکایی که برای دیدار با روحانیت به ایران آمده بودند پرسید:
با دوستان جدیدتان به توافق رسیدید؟
ثالثا
تشریف فرمایی به اسرائیل، کلاه گذاشتن بر سر و پیشانی چسباندن به دیوار ندبه
نه به خاطر اسرائیل
بلکه به خاطر طبقه اجتماعی قدر قدرتی است که افسار جهان امپریالیستی را در دست دارد:
اولیگارشی مالی (لنین)
تعیین کننده ترین قشر بورژوازی امپریالیستی است.
اسرائیل
فقط و فقط نقش معیار تمکین به اولیگارشی مالی را بازی می کند.
حتی رؤسای جنقور امریکا
همین اداها و اطوارها را
به کرات انجام می دهند
شیر سنگی
*****
حمید مصدق
*******
ای شیرسنگی !
ای سنگِ سردِ سختِ فرو مانده در غبار
تا کی سوار گرده ی تو کودکان ِکوی
یک بار نیز نعره بکش
-غرّشی برآر !!
تا دیده ام تو را
خاموش گشته ای
از یاد همگنان خویش
-فراموش گشته ای.
در تو چرا صلابت جنگل نمانده است ؟
در تو کنون مهابتِ از یاد رفته است
درتو شکوه و شوکت برباد رفته است
* *
باور کنم هنوز
کز چشم وحش جنگل
هر غرّش تو باز ره ِ خواب می زند ؟
باورکنم هنوز
از ترس خشم تو
هر شب پلنگ
دست
از التجا به دامن مهتاب می زند؟
* *
از آسمان سربی
یکریز ریزش باران است
از چشم شیرسنگی
سیلابی از سرشک روان است
* *
ای شیر سنگی !
ای سنگ ِ سرد ِ سخت در اِستاده بر مزار
چون ابر نوبهار ،
من نیز در مصیبت تو
- گریه می کنم
*«سندرومها در روان، جامعه و فرهنگ: از بیماری فردی تا بحران جمعی»*
واژهی «سندروم» اغلب در علم پزشکی و روانپزشکی برای توصیف مجموعهای از نشانهها و علائم به کار میرود که در کنار هم، نشاندهندهی یک اختلال مشخص هستند. اما در سالهای اخیر، این واژه بهشکلی استعاری وارد زبان جامعهشناسی، تحلیل سیاسی و نقد فرهنگی نیز شده است؛ جایی که نه فقط بدن یا ذهن فرد، بلکه روان جمعی، رفتارهای سیاسی و الگوهای فرهنگی را میتوان دچار «سندروم» دانست.
ابتدا به سندروم روانپریشی به عنوان یک اختلال بالینی پرداخته میشود و سپس با نگاهی استعاری، سندرومهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بررسی میگردند.
بخش اول: *سندروم روانپریشی – بحران در درک واقعیت*
*تعریف بالینی:*
سندروم روانپریشی مجموعهای از اختلالات روانی است که در آن فرد تماس خود با واقعیت را از دست میدهد. این حالت میتواند موقتی، مزمن، یا وابسته به بیماریهای خاص باشد.
*نشانهها:*
- *توهمات:* دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارند.
- *هذیانها:* باورهای غلط مانند «مرا تعقیب میکنند» یا «من پیامآور خدا هستم».
- *رفتار و گفتار بیربط یا گسسته.*
- *تغییر در حالات عاطفی و حرکتی.*
*علل:*
- بیماریهایی مانند اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، افسردگی شدید.
- مصرف مواد مخدر روانگر: - آسیب مغزی یا بیماریهای نورولوژیک.
*درمان:*
داروهای آنتیسایکوتیک، رواندرمانی، مراقبت پزشکی تخصصی. درمان به موقع، کیفیت زندگی فرد را بهطور چشمگیری بهبود میدهد.
بخش دوم: *سندروم اجتماعی – ریشههای ناپیدای بیحسی و انزوا*
*تعریف مفهومی:*
سندروم اجتماعی، حالتی است که در آن بخش زیادی از مردم یک جامعه بهصورت مزمن دچار رفتارهای ناکارآمد، بیتفاوت یا آسیبزا میشوند.
*نمونهها:*
- *سندروم بیتفاوتی اجتماعی:* جامعه در برابر ظلم، فساد یا فقر واکنش نشان نمیدهد.
- *سندروم انزوای شهری:* انسانها در کلانشهرها در عین نزدیکی فیزیکی، دچار انزوای عاطفی و فقدان ارتباط واقعیاند.
- *سندروم قربانیسازی:* گرایش جمعی به مظلومنمایی بهجای حل مسئله و پذیرش مسئولیت.
*ریشهها:*
بحران اعتماد، سرکوب سیاسی، ناکارآمدی آموزش، و گسست ارتباطات انسانی.
*نتایج:*
فروپاشی حس همبستگی، کاهش سرمایه اجتماعی، و بستری برای گسترش پوپولیسم و افراطگرایی.
بخش سوم: *سندروم سیاسی و فرهنگی – وقتی قدرت یا هویت بیمار میشود*
*الف) سندروم سیاسی:*
مفهومی که به رفتارهای خودکامانه، پارانوئید یا ناکارآمد در عرصهی قدرت و سیاست اشاره دارد.
*نمونهها:*
- *سندروم اقتدارگرایی:* تمرکز افراطی بر کنترل، حذف دگراندیشی، و بیاعتمادی مزمن به مردم.
- *سندروم توطئهباوری:* سیاستورزی بر پایه تئوریهای بیپایه، به جای تحلیل عقلانی واقعیت.
*ب) سندروم فرهنگی:*
بیثباتی هویت، خودتحقیری یا نفی ارزشهای بومی در برابر فرهنگ مسلط جهانی.
*نمونهها:*
- *سندروم خودکوچکبینی فرهنگی:* باور به برتری بیقید و شرط فرهنگ غربی و نادیدهگرفتن یا تحقیر فرهنگ خودی.
- *سندروم مصرفگرایی فرهنگی:* جذب بیتأمل محصولات فرهنگی بدون فهم زمینه، محتوا یا ارزش.
*عواقب:*
بیریشگی نسلی، تقلید سطحی، بحران معنا، و شکاف فرهنگی.
نتیجهگیری:
درک مفهوم «سندروم» چه در روان فردی و چه در ساختار جمعی، ما را قادر میسازد تا با نگاهی دقیقتر به مشکلات نگاه کنیم. آنچه به عنوان بیماری در روان یک فرد بروز میکند، در مقیاسی گستردهتر میتواند به صورت یک بحران اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی ظاهر شود.
راه نجات، نه در انکار سندرومها، بلکه در شناخت، پذیرش و درمان آنهاست. چه با دارو و رواندرمانی، چه با گفتوگوی آزاد، بازاندیشی در ارزشها، و ساختن فرهنگ مشارکت و همدلی.
*سندروم سیاسی و فرهنگی – وقتی قدرت یا هویت بیمار میشود*
*الف) سندروم سیاسی:*
مفهومی که به رفتارهای خودکامانه، پارانوئید یا ناکارآمد در عرصهی قدرت و سیاست اشاره دارد.
*نمونهها:*
- *سندروم اقتدارگرایی:* تمرکز افراطی بر کنترل، حذف دگراندیشی، و بیاعتمادی مزمن به مردم.
- *سندروم توطئهباوری:* سیاستورزی بر پایه تئوریهای بیپایه، به جای تحلیل عقلانی واقعیت.
*ب) سندروم فرهنگی:*
بیثباتی هویت، خودتحقیری یا نفی ارزشهای بومی در برابر فرهنگ مسلط جهانی.
*نمونهها:*
- *سندروم خودکوچکبینی فرهنگی:* باور به برتری بیقید و شرط فرهنگ غربی و نادیدهگرفتن یا تحقیر فرهنگ خودی.
- *سندروم مصرفگرایی فرهنگی:* جذب بیتأمل محصولات فرهنگی بدون فهم زمینه، محتوا یا ارزش.
*عواقب:*
بیریشگی نسلی، تقلید سطحی، بحران معنا، و شکاف فرهنگی.
نتیجهگیری:
درک مفهوم «سندروم» چه در روان فردی و چه در ساختار جمعی، ما را قادر میسازد تا با نگاهی دقیقتر به مشکلات نگاه کنیم. آنچه به عنوان بیماری در روان یک فرد بروز میکند، در مقیاسی گستردهتر میتواند به صورت یک بحران اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی ظاهر شود.
راه نجات، نه در انکار سندرومها، بلکه در شناخت، پذیرش و درمان آنهاست. چه با دارو و رواندرمانی، چه با گفتوگوی آزاد، بازاندیشی در ارزشها، و ساختن فرهنگ مشارکت و همدلی.
با مفاهیم پزشکی و روانپزشکی و بیولوژیکی و پسیکولوژیکی و غیره
نمی توان به درک و توضیح مسائل جامعتی خطر کرد.
فقط می توان عوامفریبی کرد
در سال ۱۹۵۸ حکومت چین راه حل بسیار عجیبی برای جلوگیری از قحطی ابداع کرد. آنها حساب کرده بودند که هر گنجشک در طول یک سال در حدود ۴.۵ کیلو غله و بذر می خورد، به این ترتیب میتوان با کشتن گنجشکها در هر سال میلیون.ها تن گندم و برنج اضافی پس انداز کرد. دولت برنامه از بین بردن چهار آفت را به راه انداخت که طبق آن، پشهها، مگسها، موشها و گنجشکها باید از بین برده میشدند!
حاصل آن رشد فزاینده آفتها و حشرات بود، حشراتى که توسط پرندهها کشته میشدند حالا بدون هیچ دشمنى چنان بر سر مزارع چینىها افتادند که قحطى بزرگ اتفاق افتاد! قحطى که حدود ۴۰ میلیون چینى مردند!
طبق گزارش گاردین به طور کلی در این مدت، جسد یک میلیارد گنجشک و یک و نیم میلیون موش از سطح کشور جمع آوری شد. دولت چین نیز بعد از این قضایا ۲۰۰ هزار گنجشک از روسیه وارد کرد.
اندیشه لانه موش است.
حریفی که هوش موشی حتی ندارد.
اندیشه چیست؟
مثال:
سیب میوه ای قابل خوردن است.
این یک اندیشه است و نه لانه موش.
لانه موش
چیزی مادی و عینی است.
اندیشه
اما چیز فکری و ذهنی است
قتل چارلی کرک و پویا بختیاری: دو روی یک بیعدالتی
چارلی کرک در آمریکا، پویا بختیاری در ایران؛
هر دو را با گلوله خاموش کردند، چون حقیقت را گفتند
چارلی کرک در آمریکا و پویا بختیاری در ایران شاید در دو نظام متفاوت زندگی میکردند، اما سرنوشتشان یک حقیقت مشترک را فریاد میزند: هرجا صدایی علیه فساد و ستم بلند شود، قدرتمندان با گلوله پاسخ میدهند.
پویا در خیابانهای کرج تنها بهخاطر خواست آزادی به ضرب گلوله کشته شد. چارلی در آمریکا به جرم بهچالش کشیدن حقیقت ، خاموش شد. دو سرزمین متفاوت، یک جنایت مشترک: کشتن صدای حق و حقیقت
نه چارلی و نه پویا فراموش نخواهند شد؛ نامشان زنده است، هم بهعنوان هشدار، هم بهعنوان ندای مقاومت.
هانی
چارلی کرک
از هر قتل عامی در غزه دفاع کرده و از هر تریبونی برای توجیه کارزار گرسنگی دادن اسرائیل استفاده کرده است.
همان خدای انجیل مگر بیامرزدش که کشتن غیر مسیحیان را برای قرنها تقدیس می کرد
از حمایت از قوم اسراییل مشابه این روان پریشهای اخر زمانی یک جایی دیدم دفاع می کرد
حریف
آره.
ولی فقط این بدبخت که نبوده و نیست.
ضمنا
با ترور افراد و با تروریسم
نمی توان مسئله ای را حل کرد.
با ترور و تروریسم
فقط می توان مسائل را لاینحل کرد.
اگر کسی شک داشت
یه اسرائیل نظر اندازد.
صهیونیسم از بدو تشکیلش
با ترور افتاده است و با ترور برخاسته است.
نتیجه اش این است که
امروزه
منفور جهان است
و
اسرائیل
نه سرزمین امن و امان، بلکه جهنم جهان است و فقط به درد زندگی نمی خورد
در غیاب کسی که دوستش داری یتیم خواهی ماند
حتی اگر تمام دنیا تو را به آغوش بگیرند.
داستایفسکی
تمام دنیا را به آغوش بگیرند و یا بگیری؟
مگر می توان تمام دنیا را به آغوش کشید؟
ضمنا برای چی باید تمام دنیا را به آغوش کشید؟
علاوه بر این،
دوست داشتن کسی به تنهایی وجود ندارد.
عشق
همیشه با نفرت همراه است و دیر یا زود به نفرت تبدیل می شود و نفرت به عشق.
ضمنا
دوست داشتن کسی به دلیل نیاز به چیزی است که ان کس دارد.
اگر غایب شود
عاشق
یتیم نمی شود
دنبال کس دیگری می گردد که ان چیز را داشته باشد.
هر عارضه یی که تسکین پیدا کند عارضه یی دیگری به وخامت می گراید ،
بشر یک چاه هست (است)
با دو سطل
که
یکی پایین میرود تا پر شود ،
دیگری بالا می آید تا خالی شود.
سامئل بکت
معنی تحت اللفظی:
هر مرضی که از بین می رود
مرض دیگری وخیم تر می شود.
بشر = چاهی با دو سطل که پیدرپی پر و خالی می شوند.
اولا
چرا باید درمان دردی به وخامت درد دیگری منجر شود و نه به کاهش آن؟
چرا و به چه دلیل
بشر باید چاه واره باشد و هی پر و خالی شود؟
آخر این چه درک عجیب و غریبی از اندام بشری و بشریت است؟
ما
از بکت چیزی نخوانده ایم.
این خرافات او در هر صورت
قابل نقدند و نه قابل نقل.
مگر قحط اندیشه است که این خرافات را به خورد همدیگر می دهید؟
مارکسیسم چه ربطی به مارکس و نظرات مارکس دارد؟ مارکسیسم چیست؟ ما میتوانیم همین مطلب شما را تحلیل کنیم
زیباترین حرفت را بگو
شکنجهی پنهان سکوتت را آشکار کن
و هراس مدار از آن که بگویند
ترانهای بیهوده میخوانید.-
چراکه ترانهی ما
ترانهی بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست.
حتی بگذار آفتاب نیز برنیاید
به خاطر فردای ما
اگر
بر ماش منتی است؛
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است.
احمد شاملو
شاملو
زیباترین حرفت را بگو
مگر می توان حرف ها را به زشت و زیبا طبقه بندی کرد و شرم نکرد؟
معیار عینی و علمی برای تعیین حرف زشت و زیبا چیست
منظور شاملو
احتمالا
فرم حرف است.
دنبال قافیه گشتن و حرف تراشیده و خر رنگ کن تحوبل خری دادن
شرم و نرم و خام و خر کردن و سوارش شدن.
شکنجهی پنهان سکوتت را آشکار کن
سکوت عیاش گرفتار در هرم غریزه جنسی به نظر شاملو
زجری است و با تبیین زیباترین حرف مادیت می یابد و مرئی می شود.
و هراس مدار از آن که بگویند
ترانهای بیهوده میخوانید.
چراکه ترانهی ما
ترانهی بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست.
دلیل شاملو برای شکست سکوت
با هودگی عشق است.
عشق چیست؟
عشق = وابستگی بی اختیار به کسی = سگواره دنبال مولکول های بویناک کسی ویا سگی افتادن.
هوده عشق چیست
اگر بدبختی نیست؟
خردمند هرگز دنبال عاشق و معشوق نمی گردد.
خردمند دنبال دوست می گردد.
حتی بگذار آفتاب نیز برنیاید
به خاطر فردای ما
اگر
بر ماش منتی است؛
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است.
عاشق
در قاموس احمد شاملو بی نیاز از حتی آفتاب و فردا ست.
برای عشق همه چیز است
هم فردا ست و هم همیشه است.
عشق بدبختی است
عشق چیزی جز خودفریبی و دگر فریبی نیست
عشق همشیره جنون است.
شرم انگیز است.
ترور چارلی کرک
فعال سیاسی راستگرای حامی رژیم صهیونیستی اسرائیل و «دونالد ترامپ» ، به ضرب گلوله کشته شد.
کرک بنیانگذار و رئیس سازمان Turning Point USA بود که یک گروه محافظهکار جوانان در آمریکا به شمار میرود و در دانشگاهها فعالیت میکند تا ایدئولوژی محافظهکارانه را تبلیغ کند.
ترامپ با اعلام خبر کشته شدن کرک، در پیامی در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت:
«چارلی کرک بزرگ و حتی افسانهای، درگذشت. هیچکس قلب و روح جوانان ایالات متحده را مانند چارلی درک نمیکرد. او مورد محبت و تحسین همگان بود، بهویژه من. اکنون دیگر در میان ما نیست»
پلیس آمریکا اعلام کرده که ضارب را دستگیر کرده است اما از هدف او در تیراندازی به سوی این فعال سیاسی حامی ترامپ چیزی منتشر نشده است.
تئوکراسی (theocracy) حکومت مذهبی/ دینی شکلی از خودکامگی (autocracy) است.
در تئوکراسی قدرت مطلق در اختیار رئیس حکومت همچون ولایت فقیه در ایران میباشد که به خود اجازه میدهد برخلاف نظر ملت حکم صادر بکند، این یک خودکامگی و الیگارشی مذهبی (oligarchy) میباشد، که قدرت در دست خودش و گروهی از آخوندهاست که در آن خدا به عنوان مقام عالی برای صدور احکام که یک بهانه برای قانون گذاری و اعمالشان عنوان میشوند در عمل یک نوعی از سلطنت/ پادشاهی است.
جالب توجه است تمام آنهایی که در مسند "سلطنت" همچون امپراتور ها، شاه ها، ملک ها،...برای تثبیت و تایید قدرتشان از آخوندها، مفتی ها، کشیش،راهب ها استفاده کرده و میکنند. این یک روش حکومت عصر حجریست و اهانت به تفکر پیشرفته بشر در قرن کنونی و بر ضد دمکراسی میباشد.
گر چه برای بسیاری دمکراسی واژه قشنگی است اما ریشه و معنیش برایشان گمنام است.
واژه دمکراسی از demos مردم (عام) و kratos "زور/توان/ فرمان گرفته شده .
بعبارتی سیستم حکومتی که در آن قدرت در اختیار نمایندگان منتخبی است که آزادانه توسط مردم به آنها رای داده میشود یا مستقیماً در اختیار خود مردم میباشد.
لذا جمهوری یک حکومت دمکراتیک است و در حکومت جمهوری لازم به گفتن جمهوری دمکراتیک نیست.
بنابر این در آینده بسیار نزدیک اسم جمهوری ایران برای ایران کافی است نه جمهوری دمکراتیک ایران.
تصويری از آگوستوس(Augustus) اولین پادشاه رومی ها که یک تئوکرات بود و خود را هم بعنوان خدای خدایگان همان مشتری (Jupiter)پنجمین سیاره پس از تیر، ناهید، زمین و بهرام و پادشاه خدایان خدای آسمان و رعد و برق روزانه معرفی میشد میباشد و سخنش وحکمش خدایگانه بود.
اجازه لازم نیست.
ترامپ
در لبنان و ایران و قطر
دعوت به مذاکره می کند
و
نتان در حین مذاکره
کره از آب می گیرد
زبان را مگردان به عیب کسان
که خودعیب درای و مردم زبات
فردوسی
عجب عندرزی.
چه بهتر از این که اعضای جامعه معایب همدیگر را کشف و ابلاغ کنند تا خلایق عاری از عیب شوند؟
انتقاد نشانه مهر است.
کسی از دشمنش انتقاد نمی کند.
پیگیرترین منتقدین
والدین هر کس اند کع اصیلترین عشاق آنها محسوب می وشند.
والدین هر کس
جهان پهلوان انتقاد از فرزندند:
هم طرز حرف زدنش را تصحیح می کنند
هم طرز نشست و برخاستش را
هم اب دماغش را می گیرند
هم ماتحتش را می شویند
هم زیپ شلوارش را بالا می کشند
همه دکمه کت و شلوار و پیرهنش را می دوزند و می بندند
و
هم طرز تفکرش را
اخلاق و رفتازش را تصحیح می کنند
و
هم حتی گوشمالی اش میدهند تا آدم شود
مغز تنها ۲٪ وزن بدن را دارد، اما ۲۰٪ انرژی را مصرف میکند؟
گذشت آن دوره
مغزها
دیری است که گچ گرفته اند
اصلا کار نمی کنند تا احیانا انرژی تلف کنند.
برای جمع اوری عکس های رنگارنگ
تنها چیزی که خلایق لازم ندارند
مغز است.
جای مغز در عن دام ها هم عوض شده است
سرها خالی از مغزند.
حدس بزنید جای جدید مغزها در عندام ها کجا ست
آرش و تخیلات مازندرانی اش.
رئیس جمهور جدید لهستان
تا حدودی
پوتینگرا ست.
منتقد زلنسکی و حمایت از زلنسکی است
هدف از تحریف مسیر پهباد روسی توسط اجامر امپریالیستی
تخریب نیات رئیس دولت جدید لهستان است.
روسیه در صدد جبران تلفات حاصله است.
قطر با حمله ای عظیم به دیس مجبوس برنج و گوشت پاسخ کوبنده ای به اسرائیل داد.
منظورش نه جواب کوبنده
بلکه کباب کوبیده بوده است.
مترجم غلط ترجمه کرده است.
منظورش
گذاشتن بشقابی از کاب کوبیده جلوی بن نتان بوده است.
کباب کوبیده
از گوشت آشغال تهیه می شود
و
کیفیت کباب برگ را ندارد.
چارلی کرک
بهتر است ایران بمب هستهای داشته باشد تا اینکه ما وارد یک جنگ دیگر شویم
ایران بزرگتر، قویتر و پیچیدهتر از هر دشمنی است که تا حالا با آن روبهرو شدیم. وارد شدن به جنگ با ایران، یعنی فرو رفتن در بدترین باتلاق خاورمیانه.
ایران سالهاست آماده جنگ است؛ با پهپاد، قایقهای تندرو، و ارتشی که مخصوص مقابله با دشمنی قوی مثل آمریکاست.
چامسکی
نه سواد فلسفی دارد و نه حتی سواد سیاسی.
یه همین دلیل از تعریف مفاهیم به کلی بی خبر است.
قانون را
نه جانیان
بلکه علمای حقوق دان طبقه حاکمه می نویسند و نمایندگان همان طبقه در پارلمان ها و یا دربارها تصویب می کنند و دولت همان طبقه حاکمه
به مورد اجرا می گذارد .
قانون اساسی هر کشور = تبیین منافع اساسی استراتژیکی طبقه حاکمه.
چامسکی از علمای آنارشیسم است
مهدیه اسفندیاری، ایرانی فعال برعلیه نسل کشی، ماه هاست که اسیر زندان فرانسه است.
اینکه انتظار داشته باشیم جمهوری اسلامی برای آزادیش کاری کند انتظار عبث و بیهوده ای است. چون علارقم همه شعارها، آنچه که در واقعیت این دو سال دیدیم، جمهوری اسلامی خودش یکی از سرکوب کنندگان فعالین برای ازادی فلسطین بود. بارها مجوز گردهمایی هایشان را لغو و فعالینش را تهدید کرد.سخن از ازادی فلسطین تنها از طریق بلندگوها و صداهای نکره و گوشخراش حکومتی پشت ان مجاز است و ولاغیر.
جمهوری اسلامی اما برای بازجو-شکنجه گری که بخاطر شل بودن پایین تنه اش در سوئد گیرافتاده بود اما سه جاسوس زبده غربی را آزاد کرد. اما مهدیه اسفندیاری ها در زندانها خواهند پوسید.
درکنار میلیونها مردم شریف برای آزادی فلسطین خواهیم جنگید بدون اینکه کلامی در حمایت از جمهوری اسلامی، از ان کدخدای دست بسته تا پایینش گفته باشیم
سیاح
زمانیکه حکومت شوروی و بلوک شرق در حال از هم پاشیده شدن بود بسیاری معترض بودند ولی باور نمیکردند که چه جنایاتی حاکمیت ها به بلوک شرق به شوروی وارد کرده و آنها فريب خوردند.
همان وضعیت ندانستن ملت که فریب خوردند در زمان حکومت هیتلر، پهلوی ، خمینی اتفاق افتاد و اثراتش تا به امروز ادامه دارد.
نویسنده مشهور آمریکایی مارک تواین میگوید:
فریب دادن مردم آسان تر از متقاعد کردن آنهاست که فریب خورده اند.
جامعه گرایی به چه معنی است؟
جامعه گرایی
ترجمه سوسیالیسم است؟
این ادعای جامعه گرایان
سوسیالیستی است؟
دلیل شکست شوروی و پیروزی فاشیسم
فریب مردم بوده است.
حریفی می گفت:
میمون خردل نمی خورد.
چون تلخ و سوزناگ است.
دوستش گفته بود می خورد و نشانش داده بود.
خردل را به ماتحت میمون مالیده بود و ممیون تا ذره اخرش لیس زده بود و خورده بود
همه ما انسانها به یک گونه تعلق داریم
ما هشت میلیارد انسان روی کره زمین همگی دارای جد مشترک هستیم و همه از یک نژاد واحد بشری هستیم. برخی به اشتباه، بر اساس دانش قدیمی انسانشناسی جسمانی، فکر یا مینویسند که نژادها یا گونههای مختلف انسانی روی زمین وجود دارد. در واقع، همه انسانها در هر نقطه از جهان— آفریقایی، اروپایی، لاتینی، آسیایی—همگی عضو یک گونه واحد به نام «انسان خردمند» یا Homo Sapiens هستند.
این ادعا که «نژادهای مختلف انسانی» وجود دارد از نظر علمی نادرست است. بهتر است بگوییم این ایده قدیمی و غیردقیق است. دلیل آن این است که تفاوت ژنتیکی بین انسانها بسیار ناچیز است؛ بیش از ۹۹.۹ درصد ژنهای همه انسانها یکسان است. از نظر اناتومی و فیزیولوژی، ما انسانها با یکدیگر تفاوت بنیادینی نداریم و همه یکسان هستیم. غیرعلمی و نادرست است که این شباهت ۹۹.۹ درصدی را نادیده بگیریم و بر آن ۰.۱ درصد تفاوت تمرکز کنیم تا آن را معتبر بدانیم. از دیدگاه بیولوژی مدرن، همه انسانها به یک گونه واحد تعلق دارند.
تفاوتهای ظاهری، مانند رنگ پوست، شکل بینی، فرم چشم، نوع مو، قد و قیافه، تنها تنوعات سطحی ژنتیکی هستند که هیچ مبنای زیستشناختی برای تقسیمبندی انسانها به گونههای «برتر» یا «پستتر» ایجاد نمیکنند. علم ژنتیک تأکید میکند که تفاوتهای درون یک گروه نژادی فرضی، حتی بیشتر از تفاوتهای بین گروههای مختلف نژادی است.
واژه «نژاد» زمانی در علوم طبیعی و مردمشناسی استفاده میشد که شناخت بشر ناقص بود، اما بعدها مشخص شد که پایه علمی ندارد. امروزه بسیاری از دانشمندان این مفهوم را غیرعلمی میدانند. این نازیها بودند که این واژه فرضی و ناشی از کمبود آگاهی را به اوج ایدئولوژیک رساندند. آنها از ایدههای نژادی که پیش از آن در اروپا (بهویژه در نژادگرایی قرن نوزدهم) وجود داشت، استفاده کردند و آن را به شکلی افراطی درآوردند. این ایدئولوژی بر پایه «برتری نژاد آریایی» استوار بود که با استفاده از نظریههای علمی غلط، تبعیض، نسلکشی و سیاستهای پاکسازی قومی را توجیه میکرد.
در فاصله قرنهای ۱۶ تا ۱۹، استعمارگران اروپایی برای توجیه بردهداری، استعمار و بهرهکشی از ملل غیراروپایی، مفاهیم نژادی را توسعه دادند. نژاد در این دوران به ابزاری برای توجیه سلطه سفیدپوستان، تجارت برده و تقسیمبندی انسانها بر اساس منافع اقتصادی تبدیل شد. نژاد مفهومی ساختگی است که از عدم آگاهی ساخته شد و به ابزاری در دست نظام سرمایهداری برای توجیه سلطه و تبعیض بدل گشت.
پژوهشهای دیرینهشناسی نشان دادهاند که در طی میلیونها سال گذشته، چندین گونه مختلف از انسانتباران، بهویژه از سرده Homo، وجود داشتهاند. اما امروز تنها گونهای که در سراسر کره زمین زندگی میکند، Homo Sapiens است. دلیل انقراض دیگر گونهها موضوع بحث این مقاله نیست. همچنین، چگونگی بقای اجداد ما نیز مورد بحث من نیست.
بحث من این است که ما انسانها، با وجود تفاوتهای ظاهری، زبانی، ملی و فرهنگی (مانند سنتها، آداب و رسوم و عادات)، همه به یک گونه زیستی تعلق داریم: گونه Homo Sapiens یا انسان خردمند. یعنی از نظر علمی و زیستی، هیچ تفاوتی بین یک افغانی، ایرانی، آمریکایی، چاپانی یا کوبایی وجود ندارد. همه ما از یک نوع هستیم. (منظور من در اینجا تقسیمبندیهای طبقاتی و اجتماعی نیست.)
تفاوتهایی مانند رنگ پوست، شکل چشم، نوع مو، شکل بینی و هیکل، نتیجه هزاران سال زندگی در محیطهای متفاوت است. برای مثال، گروههایی که در مناطق آفتابی زندگی میکردهاند، پوست تیرهتری پیدا کردهاند تا در برابر تابش خورشید محافظت شوند، در حالی که ساکنان مناطق سرد یا کمآفتاب، پوست روشنتری دارند. اما مفاهیمی مانند «افغان بودن»، «چینی بودن»، «ایرانی بودن»، «آفریقایی بودن» یا «لاتینی بودن» بیشتر به فرهنگ، زبان، تاریخ و سرزمین مربوط میشوند تا به گونه زیستی. این تفاوتها در طول زمان توسط تمدنها، مرزها و سیاستهای جوامع شکل گرفتهاند، نه بر اساس تفاوتهای زیستی.
پس در واقعیت: ما از نظر بیولوژیک یکی هستیم، اما از نظر فرهنگی و تاریخی متفاوت. و این تفاوتهای فرهنگی، دلیلی برای برتری یا کمارزشبودن هیچکس نیستند، بلکه بخشی از زیبایی و تنوع تاریخی، جغرافیایی و زندگی انسانی به شمار میروند.
همه مردم افغانستان، از هر قوم، تبار یا مذهبی که باشند، به یک گونه زیستی تعلق دارند. یعنی از نظر بیولوژیکی، همه ما—هزاره، ازبک ، پشه ای ، پشتون، بلوچ، ترکمن، تاجیک و دیگران—عضو گونه Homo Sapiens (انسان خردمند) هستیم. هیچکدام «گونه جداگانهای» محسوب نمیشوند. تفاوتی که بین این گروهها وجود دارد، تفاوت قومی (مربوط به قومیت یا ملیت) است، نه تفاوت گونهای. همه آنها انسان هستند، از یک گونه زیستی هستند و تفاوتهای ژنتیکی بین آنها بسیار ناچیز و طبیعی است.
«گونه» یک مفهوم علمی در بیولوژی است. وقتی میگویم همه انسانها از یک گونه هستند، منظور این است که از نظر زیستی توانایی زاد و ولد با یکدیگر را دارند و ساختار بدن، وظایف سیستمهای بدن و مغز آنها یکی است.
حریف
همه ما نابینائیم، هر کداممان به نوعی
آدم های خسیس نابینا هستند چون فقط طلا را می بینند،
آدم های ولخرج نابینا هستند چون امروزشان را می بینند، آدمهای کلاهبردار نابینا هستند، چون خدا را نمی بینند،
آدم های شرافتمند نابینا هستند، چون کلاهبردارها را نمی بینند، خود من هم نابینا هستم چون حرف می زنم اما نمی بینم که شما گوش هایی شنوا ندارید.
مردی که میخندد
ویکتور هوگو
دلایل
قوی
باید
و
من، تقی.
با این منطق تق و لق ویکتور «هو» گو
می توان لالی و کری و حتی خری بشریت را اثبات کرد.
رمان نویس دیگری از پرتغال به نام «سارا» مگو
احتمالا
تحت تأثیر ویکتور «هو» گو
هم
رمانی تحت عنوان «کوری» سر هم بندی کرده است.
در این زمان
کوری به مثابه یک اپیدمی در شهری شایع می شود.
همه از دم کور می شوند و جز لوح سپید شیری رنگ چیزی نمی بینند.
به این زباله خوزه «سارا» مگو
جایزه نوبل موبل داده شده است.
چون در این زباله هنری
نابینایی به عنوان پدیده ای طبیعی از جنس طاعون و کرونا قلمداد شده است
یعنی
دلایل سیستمی و فرماسیونی ـ اقتصادی و طبقاتی اش
ماستمالی شده است.
*زوال عقل؛ از نشانه تا نگاه انسانی به یک بیماری پیچیده*
*زوال عقلی (Dementia)* یک بیماری نیست، بلکه یک *سندرم* است
زوال عقل (Demenzerkrankung) که در گفتار عمومی به فراموشی یا آلزایمر تعبیر میشود، یکی از شایعترین بیماریهای نورودژنراتیو در سنین بالا است. اما زوال عقل صرفاً از دست دادن حافظه نیست، بلکه مجموعهای از اختلالات شناختی، احساسی، و رفتاریست که تأثیر عمیقی بر زندگی بیمار و اطرافیان او میگذارد.
*علائم و نشانهها*
زوال عقل معمولاً با کاهش تدریجی حافظه کوتاهمدت آغاز میشود، سپس به مشکلاتی در تصمیمگیری، اختلال در زبان، گمکردن مسیرها، و در نهایت تغییرات شخصیتی و خلقی منجر میشود.
در مراحل پیشرفته، فرد حتی ممکن است اطرافیان نزدیک خود را نشناسد.
*دلایل و عوامل خطر*
- کهولت سن (مهمترین عامل)
- سابقه خانوادگی و ژنتیک
- بیماریهای قلبی و عروقی
- تغذیه نامناسب و کمتحرکی
- ضربههای مغزی
- مصرف دخانیات و الکل
*پیشگیری و سبک زندگی سالم*
تحقیقات نشان میدهند که میتوان با رعایت برخی عادات سالم، خطر بروز زوال عقل را کاهش داد:
- ورزش منظم
- تغذیه مدیترانهای
- تعامل اجتماعی
- فعالیتهای ذهنی مانند مطالعه، یادگیری زبان یا موسیقی
- کنترل فشار خون، دیابت و کلسترول
- *درمان و مراقبت*
درمان قطعی برای زوال عقل وجود ندارد، اما داروهایی برای کند کردن روند بیماری یا کنترل علائم وجود دارند.
مهمتر از دارو، حمایت عاطفی، محیطی امن و مراقبت انسانی برای حفظ کرامت بیمار است.
- *مراقبت حمایتی*: تنظیم محیط زندگی، ایجاد روتین ثابت، همراهی خانوادگی
*عاقبت بیماری:*
- بیماری پیشرونده است و با گذر زمان بدتر میشود.
- در مراحل پیشرفته: ناتوانی کامل در ارتباط، غذا خوردن، راه رفتن و مراقبت از خود
- بیشتر مبتلایان نیاز به مراقبت دائمی پیدا میکنند.
- متوسط امید به زندگی پس از تشخیص آلزایمر: حدود ۸ تا ۱۰ سال (ولی متغیر است)
*نتیجهگیری*
زوال عقل، اگرچه پایان تدریجی بخشی از تواناییهای انسانیست، اما نباید به پایان شأن انسان تعبیر شود. هر فردی که با این بیماری زندگی میکند، هنوز انسانیست با احساس، نیاز به محبت، و شایسته احترام.
زمان انقلاب علیه ستمگران قدرت
فرا رسیده است.
این پیامی است که نپال به جهان سرمایه مخابره می کند.
دیگر نمی توانید ملت ها را زیر سلطه اقتصادی و سیاسی نگه دارید.
اراده مردمی بر قدرت جبری سرمایه پیروز می شود
حضرت اسحاق
منظور از انقلاب چیست؟
انقلاب = تحول بنیادی در دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی.
این دیالک تیک
اساسی ترین دیالک تیک ماتریالیسم تاریخی است.
این بدان معنی است که پیشرفت جامعتی با پیشرفت صنعتی و علمی و فنی و فن اوری و فرهنگی توأم است.
یکی بدون دیگری وجود ندارد.
خطای بزرگی خواهد بود
اگر این دیالک تیک در مد نظر گرفته نشود
مثلا
توسعه نیروهای مولده فراموش شود
و
به توسعه مناسبات تولیدی بسنده شود
و
یا برعکس
توسعه نیروهای مولده مطلق شود
و
به توسعه مناسبات تولیدی بهایی داده نشود.
معلوم نیست که حضرت اسحاق در شرایط کنونی که آبها سر بالا می روند و قورباغه ها ابوعطا می خوانند،
شعار می دهد که «زمان انقلاب علیه ستمگران قدرت
فرا رسیده است.».
منظور از «ستمگران قدرت» چیست.
چنین خرافه مفهومی در هیچ فرهنگ لغاتی وجود ندارد.
ساختار جامعه بشری
طبقاتی است.
قدرت هم می تواند در دست اکثریت مردم باشد
یعنی جامعه سوسیالیستی باشد و هم می تواند در دست اقلیتی انگل باشد.
ضمنا
مگر جامعه نپال
جامعه ای سرمایه داری است؟
خیزش پخمه ها برای فرو رفتن در منجلاب خریت
مگر انقلاب است؟
*هنر #متعهد و #جایگاه آن در دوران جدید – فراتر از دوگانههای ایدئولوژیک*
در جهان امروز، که مرزهای میان سیاست، رسانه، تکنولوژی و فرهنگ درهمتنیده شدهاند، هنر متعهد بار دیگر موضوع گفتوگوهای جدی قرار گرفته است؛ اما این بار نه در چهارچوبهای محدود ایدئولوژیهای سنتی، بلکه از منظر انسانگرایانه، اخلاقی و اجتماعی.
*هنر متعهد چیست؟*
هنر متعهد هنریست که در برابر مسائل زمانهی خود بیتفاوت نمیماند. هنریست که نه تنها زیبایی را بازتاب میدهد، بلکه مسئولیت میپذیرد—در برابر رنج، نابرابری، سرکوب، جنگ، محیط زیست، و حتی خاطرهی جمعی.
در قرن بیستم، این مفهوم شدیداً با گفتمانهای چپ یا راست، انقلاب یا وطنپرستی، ایدئولوژی یا مقاومت سیاسی گره خورده بود. اما امروز، نسل جدیدی از هنرمندان تلاش میکنند این واژه را از انحصار سیاست ایدئولوژیک خارج کرده و آن را به بستر اخلاقی، انساندوستانه و جهانی بازگردانند
*ویژگیهای هنر متعهدِ امروز:*
1. *فراایدئولوژیک بودن:*
دیگر لزوماً هنرمند متعهد یک انقلابی مارکسیست یا یک ملیگرای ضدغرب نیست. او ممکن است فعال حقوق زنان باشد، یا دغدغهی محیط زیست، مهاجرت، زبان مادری، تنهایی در جهان دیجیتال، یا حتی مرگ خاموش انسان معاصر را داشته باشد.
2. *رسانههای نو و زبان جهانی:*هنرمندان امروزی از ویدئو آرت، هنر مفهومی، فضای مجازی، پرفورمنس، موسیقی الکترونیک و هنرهای ترکیبی برای بیان مواضع متعهد خود استفاده میکنند؛ یعنی زبان هنر از بیانیهی سیاسی به تجربهی حسی و انسانی تغییر یافته.
3. *تمرکز بر روایتهای خاموش:*
هنر متعهد دیگر نه تنها صدای اعتراض، بلکه صدای خاموششدگان است—زنان، اقلیتها، کارگران مهاجر، قربانیان خشونت، سالخوردگان تنها، و حتی قربانیان سکوت.
*چرا هنوز به هنر متعهد نیاز داریم؟*
- *زیرا جهان هنوز نابرابر است.*
- *زیرا حقیقت همچنان زیر خاکستر تبلیغات دفن میشود.*
- *زیرا ما هنوز باید یادآوری کنیم، احساس کنیم، و به یاد آوریم.*
- *و زیرا هنر، برخلاف قدرت، میتواند بیخشونت بر جانها اثر بگذارد.*
*نتیجهگیری:*
هنر متعهد، در دوران جدید، نه ابزار سیاست است و نه تریبون حزبها.
بلکه صدای وجدان معاصر است.
همچنان باید پرسید:
*"اگر هنرمند در برابر رنج زمانهاش سکوت کند، پس چه کسی سخن خواهد گفت؟"*
در دوران سرد و پرشتاب ما،
هنر متعهد شاید آخرین پناهگاه احساس، اخلاق و پیوند انسانی باشد.
معمارنژاد
*هنر #متعهد و #جایگاه آن در دوران جدید – فراتر از دوگانههای ایدئولوژیک*
معمار نژاد
این دعاوی معماران را می توان می توان تحلیل مارکسیستی کرد
اگر اجنه بخواهند.
هنر چیست؟
منظور معماران از دوران و دوران قدیم و جدید چیست؟
منظور از فراتر از ایده ئولوژی و دوگانه ایده ئولوژیکی چیست؟
هنر کذایی چگونه می تواند متعهد باشد؟
متعهد به چی و کی؟
این دعاوی معماران
فاقد اعتبار علمی اند.
چه بسا
اگزیستاسنیالیستی اند
یعنی ایدئالیستی و هارت و پورتیستی و عوامفریبانه و افاده فروشانه اند.
و
نه روشنگرانه
قطر
قبل از همه با امپریالیسم فرانسه رابطه نظامی برقرار کرده است.
فقط امریکا نیست که در فطر بزرگنرین پایگاه نظامی اش را دارد.
فرانسه علاوه بر پایگاه
اموزشگاه نظامی ـ هوایی دارد.
خلبانان قطر
لیبی قذافی را بمباران کرده اند.
یکی از گورکنان رژیم بشار الاسد
باندهای تروریستی تحت الحمایه قطر بوده اند.
امیر قطر
تأمین کننده مالی حماس و سکنه غزه بوده است و با حضور شخصی در غزه
مثل مایکل جکسون مورد استقبال توده غزه قرار رگفته است.
امیر قطر
برای هر نفر از سکنه غزه
ماهانه چندین صد دلار یارانه داده است با میانجیگری همین بن نتان.
قطر دارای فرستنده رسانه ای الجزیره است و افسار نظرسازی امپریالیستی در جهان عرب و فراتر از آن در جهان اسلام را در دست دارد.
قطر حلقه پیوند ارتجاع فوندامنتالیستی ـ اسلامی با ارتجاع امپریالیستی است
الجزیره
مهم ترین رسانه برای انتشار اعلامیه های القاعده و غیره و مصاحبه هیا بن لادن و بغدادی و غیره بوده است.
قطر بهترین روابط را با پانترکسیسم و شخص شخیص عردوغان دارد.
از همان هواپیماهای چندین صد میلیون دلاری که قطر به ترامپ هدیه کرده اس
تیکی دیگر را هم
قبلا به عردوغان هدیه کرده است.
قطر تنها کشور عربی و اسلامی است که بمبی در آن منفجر نشده است و تروریستی دستگیر نشده است.
قطر برگزار کننده فوتبال جام جهانی است
که برای بنای استادیوم فوتبال
صد ها هزار کارگر مهاجر از کشورهای اسلامی
در شرایط بدتر از جوامع برده داری جان کنده اند و جان باخته اند
قطر
معمایی است.
در استانه ی سخنرانی اورسلا فوندر لین پهبادهای روسی وارد خاک لهستان شده اند و حالا فریاد «روسیه به ناتو تجاوز کرده است» بالا گرفته است. لهستان در مرز بلاروس نیرومستقر می کند و اتحادیه اروپا بر ضرورت جنگ با روسیه پا می فشارد.
گفته می شود پهبادها در یک بازی الکترونیکی هک شده و به خاک لهستان وارد شده اند تا ناتو را مستقیما به جنگ وارد کنند. نمی دانم صحت دارد. وضعیت اروپا روز به روز خطرناکتر می شود.
پهبادهای روسی که وارد خاک لهستان شده اند بمب افکن نبودند و fake target به شمار می روند
بحث اینکه این حرکت توسط اوکراین صورت گرفته (اوکراین=ناتو) تا جنگ را به مرحله ی دیگری بکشد مطرح می شود.
لیلی
امپریالیسم امریکا
دیری است که وارد جنگ با کسی نمی شود.
جنگ ویتنام و کره و غیره را دیگر تکرار نمی کند.
جنگ با عراق هم جنگ نبود
تشریف فرمایی محض بود.
جنگ امپریالیسم امریکا با طالبان هم اشغال افغانستان توسط ناتو بود
انجام کارهای کثیف را امپریالیسم امریکا به عهده نتان و زلنسکی و ناتو و عردوغان و حتی القاعده و داعش و غیره می گذارد.
توده های مردم در کشورهای ناتو هم تمایلی به جنگ با روسیه ندارند
شما حتی نمی توانید اسم یکی از میلیون ها اثر توده ای ها را ذکر کنید. بیسوادی شما ترحم انگیز است
سفارت چین فهرستی از کشورهایی که پس از جنگ جهانی دوم توسط آمریکا بمباران شدند را منتشر کرده است:
• ژاپن - ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ (حمله اتمی به هیروشیما و ناگازاکی)
• کره و چین - ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ (جنگ کره)
• گواتمالا - ۱۹۵۴
• اندونزی - ۱۹۵۸
• کوبا - ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱
• گواتمالا - ۱۹۶۰
• کنگو - ۱۹۶۴
• لائوس - ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۳
• ویتنام - ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۳
• کامبوج - ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۰
• گواتمالا - ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۹
• گرانادا - ۱۹۸۳
• لبنان - ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ (حمله به اهداف در لبنان و سوریه)
• لیبی - ۱۹۸۶
• السالوادور - ۱۹۸۰
• نیکاراگوئه - ۱۹۸۰
• ایران - ۱۹۸۷ (عملیات علیه نیروهای ایرانی در خلیج فارس)
• پاناما - ۱۹۸۹
• عراق - ۱۹۹۱ (جنگ خلیج فارس)
• کویت - ۱۹۹۱
• سومالی - ۱۹۹۳
• بوسنی - ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵
• سودان - ۱۹۹۸
• افغانستان - ۱۹۹۸
• یوگسلاوی - ۱۹۹۹
• یمن - ۲۰۰۲
• عراق - ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳ (نیروهای مشترک آمریکا و بریتانیا)
• عراق - ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵
• افغانستان - ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵
• پاکستان - ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵
• سومالی - ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ و ۲۰۱۱
• یمن - ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱
• لیبی - ۲۰۱۱ و ۲۰۱۵
• سوریه - ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵
این فهرست شامل بیش از ۲۰ کشور است. هرگز نباید فراموش کنیم که تهدید واقعی برای جهان کیست.
تمام این دنیای ریاکار در سکوت نشسته است.
این لیست باید به طور مداوم در تمام کانال های ممکن پخش شود و ویدیو بسازید از افشای این همه تفاله غربی و یاد آوری جنایات آمریکا علیه کشورهای دیگر.
چین قدرتمندترین توربین گازی سنگین ساخت داخل را وارد مرحله بهرهبرداری تجاری کرد
نخستین توربین گازی سنگین 110 مگاواتی چین با نام «تایهانگ 110» روز دوشنبه در یک کارخانه توربینسازی از خط تولید خارج شد و قرار است بهطور تجاری عرضه شود.
بر اساس اعلام شرکت «Aero Engine» چین، این رویداد آغاز بهرهبرداری تجاری از قدرتمندترین توربین گازی ساخت داخل به شمار میرود.
توربینهای گازی سنگین که از تجهیزات کلیدی و نشانهای از قدرت صنعتی محسوب میشوند، تنها در چند کشور محدود قابلیت توسعه مستقل دارند.
شرافت نه در حرف، که در عمل است؟
شرافت
از سجایای اخلاقی اشراف برده دار و فئودال بوده است
شرافت کذایی
مبتنی بر شجره و خون آبی و تبار اشرافی بوده است
شرافت
در تحلیل نهایی
مبتنی بر تعلقات طبقاتی بوده است.
میزان شرافت اشراف
با توجه به تعداد بردگاان و رعایا و زنان حرمسرا وسعت املاک و اراضی کشت و گنجینه ای از در و گوهر و غیره بوده است
زندگی باید معنا داشته باشد، حتی اگر معنایش سخت باشد؟
معنای زندگی و هر چیز دیگر
بایدی نیست
به زندگی می توان معنا داد.
چکونه؟
با کار مادی و فکری
زندگی انگل جماعت
به دلیل انگلیت حضرات
بی محتوا و بی معنی است.
اگر چیزی برای زندگی نداشته باشی، خود زندگی به ضد تو بدل میشود؟
زندگی ویا حیات
سوبژکت (فاعل) نیست که به ضدیت با بشر برخیزد.
زندگی ویا حیات هر نبات و جانور و بشر
مبتنی بر دیالک تیک جذب و دفع است:
دیالک تیک جذب و دفع
اساسی ترین دیالک تیک حیات هر نبات و جانور و بشر است:
کار هم مبتنی بر دیالک تیک جذب و دفع نبات و جانور و بشر با طبیعت است
حمله نظامی به خاک قطر وشمشیر کشیدن فتحعلی شاهی
بعدازحمله نظامی اسراییل به قطر ، سخنان محمدبن عبدالرحمن آل ثانی ، نخست وزیرقطر آدم رابه یادشمشیرکشیدن فتحعلی شاه قاجاردردربار ، علیه روسیه تزاری ، می اندازد .
کوتاه سخن اینکه ، وقتی به شاه قاجاراطلاع دادندکه روسها به سرحدات ایران تجاوزکرده اند ، شمشیر ازغلاف کشیدوبلافاصله درباریان وپاچه خواران گفتند ؛ وای بحال اوروس ، وای بحال اوروس !
وقتی "خشم"شاه فروکش کردوشمشیرغلاف شد همه گفتند ؛ خوشا به حال اوروس ، خوشا به حال اوروس !
جناب نخست وزیر قطر هم فرمودند ؛ حمله اسراییل به دوحه رانقض آشکارحاکمیت قطر میدانیم وقطرحق پاسخگویی رابرای خود محفوظ می دارد .
پارلمان اسراییل هم یک صدا فریادزدند ؛ خوشا به حال اسراییل ، خوشا به حال اسراییل !
محمد السویط، فعال رسانهای عرب، در توییتی با لحنی تلخ از واقعیتی دردناک سخن گفت. او نوشت:
«این یک تراژدی غمانگیز است. ما میلیاردها دلار به ترامپ میدهیم تا از ما محافظت کند، اما همان پولها به سلاح و موشک تبدیل میشود؛ موشکهایی که در اختیار اسرائیل قرار میگیرد. بعد، همین موشکها بر سر ما فرود میآید. و در نهایت، تنها کاری که از ما برمیآید، محکوم کردن است و سپس سکوتی سنگین...»
این سخنان بازتابی از حس سرخوردگی و گلهمندی عمیق در میان بخشی از افکار عمومی عربی است؛ جایی که احساس میشود سرمایههای کلان منطقهای نه برای امنیت، بلکه علیه خودشان به کار گرفته میشود.
عجب چشمی عرب دارد.
اگر از جای او ما با خبر بودیم
برایش عینکی را هدیه میکردیم
سوقات فطر و هر ننه قمر و دده دمر به ترامپ
به دارایی خاندانی ترامپ افزوده می شود.
ترامپ
حاتم طایی نیست تا به این و آن چیزی بدهد.
ترامپ
ستاننده است و نه بخشنده
باجگبر است و نه دست و دل باز
حمایت امپریالیسم از اسرائیل
از سفره .و جیب توده زحمتکش امریکا تأمین می شود
از مالیات و افزایش قیمت نعمات و غیره
هواوی با رونمایی از اختراع تازهاش در حوزهٔ باتری حالتجامد، جهان فناوری را تکان داده است؛ باتریای که تنها در پنج دقیقه شارژ میشود و توان حرکت تا ۳۰۰۰ کیلومتر را برای خودروهای برقی فراهم میکند.
این دستاورد میتواند خطر آتشسوزی باتری را از میان برده، بُرد موترها را چند برابر سازد و انقلابی در صنعت موترهای برقی ایجاد کند. اگر تجاری شود، خودروهای برقی ارزانتر، سریعتر در شارژ، و سازگارتر با محیطزیست خواهند شد و همچنین میتواند تلفنهای هوشمند، لپتاپها و ذخیرهسازی انرژی تجدیدپذیر را متحول سازد.
باشد که با فردی وارد رابطه شوید که به زبان روح شما سخن بگوید و مجبور نباشید عمری را صرف ترجمه خود برای او کنید
حریف
منظور حریف از «زبان روح کسی» چیست؟
حریف
معنی ترجمه را نمید اند
با مفاهیم تصریح و توضیح و تنویر هم بیگانه است
حریف
در هرصورت بیسواد است و رو دار و خالی باف.
دو موضوع از امام علی
1. هر کس به من کلمه ای بیاموزد مرا برده خود میسازد
2. عدالت یعنی انیکه هر چیزی را سر جای خود بگذاری
من از صحت اینکه علی ابن ابی طالب ، امام اول شیعیان، این حرفها را گفته یا نه، اینکه او برای اولین بار گفته یا از کسی کش رفته، و از اینکه کی و کجا گفته، خبر ندارم، اما هر کس این دو حرف را زده باشد فاصله زیادی با نابقه شدن نداشته.
شما امروز این دو را با اکثر روشنفکران و تحصیل کردگان ایران در میان بگذارید، در باره اولی فیلشان یا برده داری می کند و اگر بپرسید بهترین تعریف از عدالت چی هست، به این تعریف برجسته نزدیک هم نمی شوند.
این را بگویم که هضم تعریف عدالت بعنوان جا گرفتن هر چیز در جای مناسب خود ساده نیست. در ظاهر، این تعریف آخرین چیزی هست که درست بنظر برسد. اما در اساس عدالت یعنی همان سر جای خود گذاشتن "پدیده ها".
حضرت علی
هر کس به من کلمه ای بیاموزد مرا برده خود میسازد
اولا
این ترجمه درست و دقیق و رسایی از حرف حضرت علی نیست.
احسان طبری د ر مناظره تلویزیونی
خطاب به مصباح و یا حریف دیگر گفت:
من از تو چیزی آموختم و به قول حضرت علی
جزو بندگان تو ام.
البته این حرف حضرت علی و طبری
نعی سپا از معلم است.
و گرنه اگر کسی به کسی حرفی بیاموزد،
او نه بنده اش، بلکه طلبه اش می شود
حضرت علی
عدالت یعنی انیکه هر چیزی را سر جای خود بگذاری
این تعریف حضرت علی از عدالت
فاقد اعتبار علمی و عقلی و تجربی است.
اگر حضرت علی با قرآن کریم عمیقا آشنا بود
می دانست که تعریف مراکسیستی کریم و بعد فردوسی از عدالت ویا داد چیست.
ما همین دو ثانیه قبل
تعریف کریم از عدالت و ظلم را منتشر کردیم و ستودیم:
﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۶۰]
هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند، و هر كه كار بدى انجام دهد تنها همانند آن كيفر بيند، تا ستمى بر آنها نرفته باشد.
کریم
در این آیه،
دیالک تیک داد و ستد
را
به شکل دیالک تیک کار نیک و اجر ده برابر
و
به شکل دیالک تیک کار بد و کیفر مشابه کار بد
بسط و تعمیم می دهد
و
ضمنا
تعریف مبتنی بر دیالک تیک داد وستد خود از بیداد را توضیح می دهد:
خدا
حتی
بر بیدادگران بیداد روا نمی دارد:
کسی که بیداد (کار بد) کرده باشد، کیفر دقیقا مشابهی می بیند و نه بیشتر.
مثال:
اگر کسی نان از سفره همنوعی ربوده باشد، خدا هم به اندازه همان نان از سفره او کسر می کند.
این یعنی داد.
مخمل سبز شالیزارهای "پان آن"
شالیزارهای پلکانی سرسبز، همچون مخملی سبز و زیبا، دامنهها را پوشانده و در برابر آسمان آبی و کوههای دوردست در شهرستان "پان آن" در استان جه جیانگ در شرق چین، چشم اندازی تماشایی در دل طبیعت به نمایش گذاشته است.
کارهایی که چین می کند:
فرودگاه چانگینگ ووشان Chongqing Wushan Airport
چین یک کوه به ارتقاع 2000 متر را به یک سطح مسطح با ارتفاع 1771 متر تبدیل کردند و بر عرش جهان فرودگاه ساختند. این فرودگاه در سال 2019 باز شد.
هدف امپریالیسم
بی ثبات سازی کشورهای مجاور ج خ چین است.
میانما را قبلا به جنگ داخلی کشیده اند
و
حالا نوبت به نپال بینوا رسیده است
فقط ایران چنین نیست.
قوی ترین اقتصادهای جهان درگیر تورم اند.
نرخ تورم در امریکا
۳۸ در صد گزارش شده است
شکست بانک مرکزی در برابر تورم مردمآزار
اقتصاد ایران در چهار دهه گذشته، پس از استقرار نظام ولایت فقیه، با چالشهای عمیقی در زمینه کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی روبرو بوده است. این ناتوانی نه تنها به عنوان یک شکست ساختاری تلقی میشود، بلکه در مقایسه با کشورهای رقیب که توانستهاند تورم را مهار کنند، برجستهتر جلوه میکند. وظیفه اصلی حفاظت از ارزش پول ملی و جلوگیری از تورم دو رقمی چند ده ساله بر عهده بانک مرکزی است، نهادی که قرار بود ستون فقرات ثبات اقتصادی باشد. اما بررسی عملکرد اخیر بانک مرکزی تحت ریاست محمدرضا فرزین نشاندهنده ادامه این روند شکستخورده است.
فرانسه در شرایط استثنائی و اضطراری و غیرعادی:
۸۰ هزار نیروی امنیتی
حاضر به یراق است.
ادامه دارد.
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذف