شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت پانزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۲ ـ ۹۳ )
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
نه بم داند آشفته سامان نه زیر
بنالد به آواز مرغی فقیر
معنی تحت اللفظی:
عاشق جماعت از زیر و بم واقعیت عینی غافل اند و بسان پرنده اسیری زار می زنند.
سعدی
در این بیت شعر،
از اینکه آشفته دلان هیچ قاعده و قانون و هنجاری را به رسمیت نمی شناسند و با شنیدن آواز مرغی به ناله درمی آیند، خبر می دهد.
از خود بیگانگان چنینند!
جامعه متشکل از این جماعت
تیمارستانی بیش نیست.
سراینده خود می نگردد خموش
ولیکن نه هر وقت باز است، گوش
معنی تحت اللفظی:
اندرز بی وقفه به عاشق جماعت بیهوده است.
برای اینکه «نرود میخ آهنین در سنگ.»
عاشق جماعت گوش شنوا برای اندرز ندارند.
سعدی
در این بیت شعر،
از سرایش مستمر سراینده سخن می گوید.
اشکال کار فقط اینجا ست که نوایش همیشه به گوش نمی رسد.
برای شنیدن نوا
سوبژکت شنونده باید گوش شنوا داشته باشد.
عاشق جماعت اما فاقد گوش نوا هستند.
برای اینکه آنها از خود بی خود اند.
همه چیز برای این جماعت غیرعادی و نامتعادل باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر