شی جینپینگ
(۱۹۵۳)
درنگی
از
شین میم شین
1
به اتفاق کشورها به طور مشترک
یک سیستم مدیریت جهانی عادلانهتر و منصفانهتر ایجاد کنیم و دست به دست هم
، به سمت جامعه بشری با سرنوشت مشترک حرکت کنیم.
معنی تحت اللفظی:
ج خ چین به اتفاق بقیه کشورها،
یعنی همه با هم
خواهان ایجاد یک سیستم مدیریت جهانی عادلانه تر و منصفانه تر
و
حرکت دسته جمعی به سوی جامعه بشری با سرنوشت مشترک است.
نکته اساسی در این جمله شی جین پینگ این است
که
ج خ چین
خود را سرکرده (هژمون) این سیستم مدیریتی جهانی نوین نمی داند و نمی خواهد.
این مهمترین فرق و تفاوت و تضاد سوبژکتیو (ذهنی) ج خ چین با امپریالیسم امریکا و دیگر سرکرده های جهانی سابق است.
در دیالک تیک اوبژکتیو (عینی) و سوبژکتیو (ذهنی)
اما نقش تعیین کننده از آن اوبژکتیو (عینی) است.
به همین دلیل این دعاوی شی جین پینگ در حد تعارفات توخالی می ماند.
اگر کسی با چینی ها به نحوی از انحاء آشنا شده باشد، متوجه تقدم عینیت بر ذهنیت و تقدم عمل بر حرف می شود:
مثال:
خیلی از چینی ها از کشورهای همسایه به عنوان کشورهای در حال رشد (جهان سوم) دم می زنند.
یعنی
چین را نه جزو جهان سوم، بلکه عضو جهان اول می بینند.
۳۰ سال قبل
کسی شاهد چنین برخوردی از آنها نبوده است.
چه شده است؟
شرایط عینی در ج خ چین در این ۳۰ سال عوض شده است
و
ذهنیت چینی ها را تحت تأثیر تعیین کننده عینیت قرار گرفته است.
این
بدان معنی است که عینیت مهر خود را بر ذهنیت و میلیت زده است.
مسئله دیگر این است
که
این موضع سوبژکتیو (ذهنی) شی جین پینگ نمی تواند به کتمان این حقیقت امر مبرهن منجر شود که سران روسیه و هند و برزیل و حتی ایران و ترکیه و عربستان و غیره نیز از سرکرده جهان شدن و یا منطقه و یا حداقل ابر قدرتی شدن، بدشان نمی آید.
حتی اگر شی جین پینگ حسن نیت و صداقت مطلق داشته باشد و سودای سرکردگی جهان را نداشته باشد،
بدان معنی نخواهد بود که بقیه هم نخواهند خود و یا چین سرکرده جهان شود و جای امپریالیسم امریکا و متحدین ریز و درشتش را بگیرد.
هند به عنوان مثال نزدیک به یک و نیم میلیارد نفر جمعیت دارد و سودای سرکرده جهان شدن را در سر.
تجاوز روسیه به اوکراین و در افتادن با ناتو و امپریالیسم امریکا
فقط به دلیل هراس از تجزیه روسیه نبوده است.
روسیه در صدد احیای امپراطوری شوروی و حتی تزار نیز است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر