سیاوش کسرایی
(۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۴)
سگ رامی شده ایم
گرگ هاری باید.
استخوانهایی از سفره ی رنگارنگش
که به سوی ما پرتاب شده
باوفامان کرده ست.
چاپلوسانه به دور و بر پاهای کسی می پوییم
که
اتو دارد، شلوار سفیدش هر روز
برق دارد، کفشش
و به دستان پر انگشتری او ست، مدام
بافته شلاقی چرمین و دسته طلا.
خیز می گیریم گه گاه و به او حمله کنان
پارس بر می داریم
ما ولی خشمش را هیچ نمی انگیزیم.
راست این است که ما خانگی او شده ایم
لوس و شکلک ساز و دست آموز،
و
در این خیل که در مطبخ او می لولند
جان آزادی با خوی بیابانی نیست.
سگ رامی شده ایم
گرگ هاری باید...
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر