سیاوش کسرایی
(۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۴)
سگ رامی شده ایم
گرگ هاری باید.
سیاوش
در این عنوان این شعرش،
تحت تأثیر جو آوانتوریستی ـ ایراسیونالیستی (ماجراجویی ـ خردستیزی) به اصطلاح چریکی حاکم،
با خط مشی سنتی کم و بیش مارکسیستی ـ لنینیستی حزب توده
وداع می گوید.
شعر شاملو و سیاوش
در این دوره
در ستایش از شور و ترور کور و تروریسم مذهبی و ضد مذهبی است.
شعر این دوره از تاریخ معاصر ایران
شعری عاری از شعور و چه بسا مبتنی و مملو از شور و شوق و شر و ور است.
تحقیر سگ و تجلیل از گرگ در این شعر سیاوش
بیانگر همین سقوط فکری و تئوریکی و اتیکی و پوئه تیکی (هنری) و استه تیکی روشنفکریت ایران و جهان است.
نتیجه این سقوط ایده ئولوژیکی روی کار آمدن فوندامنتالیسم و پانیسم و نئوفاشیسم و اولیگارشیسم است.
سگ و گرگ تبار جانوری واحدی دارند.
فرق سگ با گرگ
توسعه فخرانگیز سگ در همزیستی متقابلا مفید با بشریت است.
گرگ
مظهر بلامنازع توحش است.
گرگ موجودی مطلقا طبیعتی است.
در حالیکه سگ، موجودی اهلی است.
سگ موجودی نیمه جامعتی ـ نیمه طبیعتی (نیمه سوسیال ـ نیمه ناتورال) است.
سگ
موجود همه فن حریفی است:
هم در تولید نعمات مادی مثلا دامپروری و دامداری نقش صرفنظرناپذیری دارد،
هم در پرستاری و همراهی و همنشینی با کودکان و سالخوردگان
هم در ردیابی مصدومین در آفات طبیعی مثلا زلزله
هم در شناسایی مواد مخدر و پیشگیری از قاچاق مواد مخدر و غیره
و
هم در ردیابی تبهکاران و جانیان و مجرمان و غیره.
اهلی شدن سگ و دیگر نباتات و جانوران
ضمنا
به نفع آنان تمام شده است.
به عنوان مثال
اکنون صدها نوع سگ در مقیاس جهانی وجود دارد و از زندگی بشریت صرفنظرناپذیر است.
در حالیکه نسل گرگ ها در حال برافتادن است.
سگ رامی بودن و یا شدن
نه شرم انگیز، بلکه فخر انگیز است.
شرم انگیز گرگ و به ویژع گرگ هاری بودن و یا شدن است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر