پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
۳۰
· نظریه پردازان طبقه بورژوائی حاکم این واقعیت امر را طبیعی قلمداد می کنند و تفکر کلاسیک بورژوائی در این سازش با مناسبات آنتاگونیستی کاپیتالیستی، دیگر نه معقول، بلکه مثبت (یعنی تأییدگر) از کار در می آید.
۳۱
· و طولی نمی کشد، که تفکر بورژوائی موضع پیشین خود را مبنی بر تحول واقعیت بر مبنای خرد، به کلی ترک می گوید و به خردستیزی مدافع سیستم مبدل می شود.
۳۲
· انگلس در این زمینه می نویسد:
· «ما اکنون می دانیم که این حکومت عقل، چیزی جز حکومت ایدئالیزه شده بورژوائی نبوده است.
· همانند متفکران پیشین، متفکران بزرگ قرن هجدهم نیز قادر نبودند از سدهائی که دوران شان بر سر راه آنان بر پا کرده بود، بگذرند.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۹، ص ۱۹۰)
۳۳
· توسعه مفهوم خرد در سیستم های فلسفه کلاسیک بورژوائی به فصل «توهمات دلاورانه» بورژوازی مترقی تعلق دارد.
۳۴
· بورژوازی مترقی برای وارد شدن به صحنه تاریخ به مفهوم خرد نیاز داشت.
۳۵
· او به مفهوم خرد، به مثابه خرد عام انسانی نیاز داشت، تا قبل از همه «محتوای بورژوائی محدود مبارزات خود را پرده پوشی کند و عشق خود را به مقام تراژدی بزرگ اجتماعی ارتقاء دهد.»
۳۶
· تفکر کلاسیک بورژوائی، به لحاظ نتیجه روند تاریخی، محتوای واقعی گذار از جامعه فئودالی به جامعه بورژوائی (یعنی گذار از یک جامعه مبتنی بر استثمار به جامعه مبتنی بر استثمار دیگر) را پرده پوشی می کند.
۳۷
· چون بورژوازی آغازین، به سبب شرایط طبقاتی خویش، همیشه فقط از یک جنبه (یعنی تنها از نظر خصومت با فئودالیسم، نهادها و ایدئولوژی فئودالی) مترقی بود، نمی توانست پیشرفت جامعتی را به مثابه یک کلیت تقسیم ناپذیر در اختیار گیرد.
۳۸
· از این رو به لحاظ عینی بی دلیل نبوده، که ایدئولوژی بورژوائی پس از استقرار نظام جامعتی کاپیتالیستی، خرد و همه شعارهای مبتنی بر آن را دور می اندازد و یا حداقل در مورد همه مردم صادق نمی داند.
۳۹
· اکنون موضوع خرد وارد ایدئولوژی طبقه ای شده است، که آزادی اش به معنی آزادی کل بشریت از استثمار و ستم خواهد بود.
۴۰
· به عبارت دیگر، اکنون خرد وارد جهان بینی علمی پرولتاریا شده است.
۴۱
· و لذا خرد فرمولبندی شده از سوی فلسفه کلاسیک بورژوائی با قدم گذاشتن طبقه کارگر به صحنه تاریخ، با نقش تاریخی ـ جهانی پرولتاریا عجین شده است و تمایلات انتقادی ناشی از آن، گشتاورهای عمده فلسفه طبقه کارگر (ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی) را تشکیل می دهند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر