۱۴۰۳ دی ۱۰, دوشنبه

درنگی در شعری از باستانی پاریزی (۱)

  

محمدابراهیم باستانی پاریزی 

 (۳ دی ۱۳۰۴ پاریز – ۵ فروردین ۱۳۹۳ تهران)

 تاریخ‌دان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقی‌پژوه، استاد دانشگاه تهران و از درویشان گنابادی 

 باستانی پاریزی 

(مرداد ۱۳۳۲)

 

درنگی 

از 

میم حجری

 

اکثریت با عوام است و قوام کار ملک
کی رسد جز با نهیب و قهر خود مختارها
 
طُرفه العینی جهان را کلبه احزان کند
فتنه این پیرهن چاکان و یوسف خوارها
 
نبض عام افتاد در دستِ سیاست وین طبیب
بی مروت، خلق را خواهد همی بیمارها
 
این مزاج خلق را هر کس بشناسد درست
درد پای خر نمی دانند جز بیطارها
 
نیک دانم من که اجناس دوپا را زین دو بیت
تلخ شد اوقات و کیک افتاد در شلوارها… !
 
در کدام اصطبل گوید خر ، که هان ای خر سوار
این زمام من ، بیا ، بستان ، بران ، بردار ها ؟
 
وین عجب کاین چرخ اگر بر میل دانایان نگشت
هم نماند آخر به کام حرص دولتیارها
 
یک سر سالم نبردند این سیاسیون به گور
نیزه ها سر ، گرچه گرداندند در بازارها
 
هم سیاست ، این سیاست پیشگان را در گرفت
کشته شد هم مارگیر آخر به نیش مارها
 
گوسفندانند گویی با خورش های لذیذ
لیک زیر تیغ تقدیر قضا پروارها
 
گر نگیری عبرت از تکرار تاریخ ای حکیم
چیست سود از این همه تکرار و این نشخوارها ؟
 
پایان
 
این شعر باستانی پاریزی
در ماه مرداد سال ۱۳۳۲
(کودتای ۲۸ مرداد)
سروده شده است.
 
این شعر
 باید تحلیل مارکسیستی شود
تا هم از ماهیت طبقاتی شاعر پرده بر افتد
و
هم از محتوای تئوریکی این شعر شاعر 
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر