۱۴۰۳ دی ۸, شنبه

درنگی در دعاوی مسعود مؤمنی و کارل مارکس راجع به هنر (۴)

 

درنگی 

از 

شین میم شین

 

مسعود مؤمنی

 در ارتباط با رابطه تکامل تاریخی جامعه و تکامل هنر ،

 از دیدگاه کسانی که به تفسیر مارکسیستی پدیده ها پایبندند 

چنین مینماید که هنر نیز به تبعیت از تکامل نیروهای مادی تولید در تکامل است .

 روی این جمله و ادعای مؤمنی باید اندکی کنجکاوانه خم شد:

منظور مؤمنان از تکامل تاریخی چیست؟

چرا مؤمنان از تکامل تاریخی جامعه سخن می رانند و نه از تکامل تاریخی هنر؟

مگر هنر فاقد تکامل تاریخی است؟

ما فکر می کنیم که مؤمنان تعریف و تصور روشنی از مفهوم تاریخ و تکامل تاریخی ندارند.

به همان سان که تعریف و تصور روشنی از مفهوم تفسیر ندارند.

 

راستی تفاوت تحلیل با تفسیر چیست؟

 

مثال:

خیلی از علما به تفسیر آیات قرآن کریم پرداخته اند.

 

بر خلاف ما که به تحلیل مارکسیستی آن خطر کرده ایم.

 

وقتی مؤمنان از تفسیر مارکسیستی هنر دم می زنند، خواننده بی اختیار یاد تفسیر علما از قرآن کریم می افتد.

 

تفسیر به معنی درک و توضیح احکام (مثلا آیات) به مدد فانتزی (تخیل) فعال.

بدین طریق

جای تجزیه و تحلیل و ترکیب (آنالیز و سنتز) مارکسیستی را

خیال پردازی و پرت و پلا بافی و هارت و پورت تصادفی و بی بند و بار می گیرد.

 

بی دلیل نیست که در رابطه با تفسیر دگم های مذهبی، هر مرجع تقلیدی 

رساله شخصی خاص خود را سر هم بندی می کند.

هر مدعی مارکسیسم دلبخواهی خود را سرهم بندی می کند و مد می کند.

مارکسیسم روسی، چینی، کوبایی و حتی آلبانیایی  و اینی و آنی.


در کشور ما آثار هنری هم تفسیر تخیلی ـ سوبژکتیو (دلبخواهی) می شوند 

که هم فاقد ارزش علمی اند و هم حتی فاقد ارزش مطالعه اند.

 

از شاملو می پرسند:

 منظورت از این حرف در فلان شعر چیست؟

جواب می دهد:

بروید از پاشایی بپرسید.

(بامداد در آینه) 

 

پاشایی مفسر اشعار شاملو ست.

ما هزار سال قبل تفسیر حریفی از اشعار محمد زهری را تحلیل و منتشر کرده ایم:

 

جهان بینی محمد زهری در آیینه این و آن 

(بخش اول)   

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5859


مسعود مؤمنی

 از دیدگاه کسانی که به تفسیر مارکسیستی پدیده ها پایبندند 

چنین مینماید که هنر نیز به تبعیت از تکامل نیروهای مادی تولید در تکامل است .

 

مؤمنی اکنون تکامل تاریخی جامعه را با تکامل نیروهای مادی تولید  جایگزین می سازد.

اکنون صحت حدس ما آشکار می گردد:

مؤمنی تعریف و تصور روشنی از مفاهیم تاریخی و تکامل و تکامل تاریخی  ندارد.

 

تکامل (و به عبارت فلسفی تر و علمی تر و دقیقتر، توسعه)  نیروهای تولیدی مادی (؟) را که نمی توان با توسعه تاریخی جامعه مترادف دانست.

اصلا

تعریف نیروهای مولده چیست؟

چرا هنر از دید مفسران مارکسیستی کذایی

 تابع توسعه نیروهای تولیدی مادی است؟


مؤمنان ظاهرا بی اعتنا به توسعه تاریخی مارکسیسم

با ادبیات مارکسیستی زمان مارکس کار می کنند.

دیری است که علم و فن (تکنیک)، فن آوری (تکنولوژی) و غیره جزو نیروهای مولده محسوب می شوند که کردوکارهای فکری اند و نه مادی. 

مراجعه کنید

به

 

نیروهای مولده

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3956

 

پایان


علم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8396


تکنیک

(فن)

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13347

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13352

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13357

 

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13363

 

۵

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13371

 

پایان

 


انقلاب علمی و فنی

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9516

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9523

 

پایان

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر