۱۴۰۳ دی ۵, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (خ) خردگرایی (راسیونالیسم) (۳)

   

پروفسور دکتر  مانفرد بور

برگردان

شین میم شین 

 

۳۳

·    مواد ادراکی (عقل منفعل) تنها تلنگر اولیه را بر«عقل اکتیو و یا فعال»، بر تفکر محض (بی غل و غش) (همانطور که در آموزه یادآوری افلاطون) وارد می آورند و امکانات محدود مفهوم سازی را فراهم می آورند.

 

۳۴

·    ارسطو اگرچه ادراک حسی را واقعی می داند، اما بر آن است که ادراک حسی اعتبار متافیزیکی خود را تنها زمانی کسب می کند که تفکر به کمک مفاهیم (مقوله های) بیانگر حالات و روابط عالی تر ادراک شده به تعیین آن نایل می آید، همانطور که ماده تنها پس از فرم گرفتن اعتبار وجود کسب می کند.

    

۳۵

·    مجموعه فلسفه یونان، تفکر را نه به مثابه کردوکار خلاق و موجد محتوا، بلکه به معنی جستجوی مفاهیم از قبل موجود تلقی می کند.

 

۳۶

·    این وضع سرانجام در فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان توسط کانت و هگل تغییر می یابد.

 

۳۷

·    تدارک این کار سترگ توسط دکارت و پیروان او دیده شده بود.

 

۳۸

·    دکارت راسیونالیسم مدرن را بر مبنای مته متیکی (ریاضی) علوم طبیعی تشکیل یافته توسط گالیله بنیان می  گذارد.

 

۳۹

·    گالیله پدیده های طبیعی را با روش رزولتیو (تجزیتی ـ تحلیلی) خود به ساده ترین عناصر مته متیکی (ریاضی) تجزیه می کند و با روش تصنیفی (کومپوزیویتر، ترکیبی) خویش دو باره به هم پیوند می دهد تا نشان دهد که ریاضیات قادر به توضیح و نمایش کامل آنها ست.

 

۴۰

·    بدین طریق تئوری مته متیکی (ریاضی)، عنصر عقلی (راسیونال) را به همراه می آورد که به وسیله آن تشکیل و تغییر فرم راسیونالیستی عالم ادراک حسی امکان پذیر می گردد.

 

۴۱

·    راسیونالیسم قرن هفدهم حقیقت را در عناصر منطقی ـ مته متیکی (ریاضی) فاقد کیفیت و مطلقا کمی ریاضیات و علم طبیعی مکانیک می یابد.

 

۴۲

·    دکارت رؤیای یک ریاضیات یونیورسال (عام و فراگیر کلی) را در سر داشته است که شامل حال کل دانش بشری باشد.

 

۴۳

·    لایب نیتس نیز به همان سان رؤیای یک علم یونیورسال (عام و فراگیرکلی) و زبان یونیورسال را در سر می پرورد و آخرین واحدهای آن را طبیعت ریاضی می نامد.

 

۴۴

·    همانطور که گالیله عناصر مته متیکی (ریاضی) را به مثابه آجرهای اولیه عقلی حوادث واقعی کشف می کند، به همان سان هم دکارت حقایق بنیادین (ساده)، مطمئن و مبرهن شعور را به مثابه عواملی قلمداد می کند که جهان ادراکی را تعقلی می کنند و خلاقانه تحول می بخشند.

 

۴۵

·    چون دکارت اطمینان بی خلل و بی واسطه ای را در اختیار ندارد، از تردید و انکار رادیکال (ریشه ای) کلیه حقایق و نظرات حسی آغاز می کند و از این طریق به نخستین و بنیادی ترین حقیقت، یعنی یقین و اطمینان به وجود شعور دست می یابد:

·    این را که من می اندیشم و موجودی آگاه هستم، نمی توانم انکار کنم، من می اندیشم، پس من هستم.

 

۴۶

·    بدین طریق خصلت اشراق بی واسطه، یعنی وضوح به مثابه علامت شناخت حقیقت قلمداد می شود.

 

۴۷

·    هرآنچه که همانند خودآگاهی واضح و روشن باشد، حقیقت دارد:

 

الف

·    روشن هر آن چیزی است که از طریق الهام به ذهن می آید.

 

ب

·    واضح هر آن چیزی است که به خودی خود روشن است و دقیقا تعیین شده است.

 

۴۸

·    دکارت تصوراتی از این قبیل را «ایده های مادرزاد» می نامد.

 

۴۹

·    مفهوم «ایده های مادرزاد» را سیسرو بنیانگذاری کرده بود. 

 

۵۰

·    این مفهوم در آثار دکارت به ندرت  دارای محتوای پسیکولوژکی (روانشناسی) و بیشتر دارای محتوای معرفتی ـ نظری وضوح بی واسطه و مستقل از عرصه ادراک است. 

 

۵۱

·    دکارت برای تأکید بر استقلال تفکر، بدان در جوار ماده، اعتبار یک جوهر فکری را اعطا می کند.

 

۵۲

·    «ایده مادرزاد» به سبب نشئت گرفتن از نفی هر ادراک پاسیو (منفعل)، دارای طبیعت اکتیو (فعال) است.

 

۵۳

·    این ترکیب فلسفی مفهوم تفکر کارتزیانی (دکارتی)، آموزه بعدی راجع به کردوکار خلاق و ایده ساز تفکر را در بطن خود دارد.

 

۵۴

·    دکارت اما واقعیت ماده را قبول دارد و لذا باید ادراک حسی را نیز به مثابه برداشت منفعل از محتوا های موجود، به مثابه منابع حقیقت بپذیرد.

 

۵۵

·    اما او هم مانند دموکریت برای ادراک (حسی) فقط برای مناسبات کمی مثلا بزرگی، وضع، هیئت و حرکت، یعنی خواص و مشخصات اولیه اجسام (بنا بر تفاوت گذاری های جان لاک) ارزش حقیقت قائل می شود و ادراک خواص و مشخصات حسی کیفی و ثانویه (مثلا رنگ، درجه حرارت، بو، مزه و صدا) را ناروشن و مبهم قلمداد می کند.

 

۵۶

·    فلسفه دکارت می خواست مبنا و شالوده ای باشد برای یک متد حقیقت یابی و پیشرفت از حقیقت الهامی به حقایق دیگر.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر