درنگی
از
میم حجری
حافظ
ساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوت
با منِ راهنشین بادهٔ مستانه زدند
با منِ راهنشین بادهٔ مستانه زدند
معنی تحت اللفظی:
سکنه حرم مستوری و پاکدامنی ملکوت (عالم ارواح)
جام به جام من بی همه چیز زدند و مست شدند.
ملائکه پس از تهیه گل آدم و تولید پیمانه در میخانه،
ظاهرا پیمانه ها را پر می کنند و مست می شوند.
حافظ بی سر و پا را هم در میخواری خود شرکت می دهند.
خواجه در این بیت غزل،
عالم بالا را کپیه عالم خاکی تصور و تصویر می کند:
همانطور که حرم طبقات حاکمه در دنیای دنی مستور و پاکدامن اند،
سکنه حرم عالم بالا هم مستور و عفیف قلمداد می شوند.
آسمان در هر صورت، آیینه ای است که زمین در آن منعکس می شود.
آسمان بارِ امانت نتوانست کشید
قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند
قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند
معنی تحت اللفظی:
آسمان از تقبل بار امانت عاجز ماند.
ملائکه قرعه کشیدند و قرعه امانت به نام من دیوانه افتاد.
امانت به معنی سپردن امول و اسرار به کسی است.
ملائکه ظاهرا امانت انتزاعی کذایی را به آسمان عرضه کرده اند.
آسمان اما خود را لایق امانتداری ندانسته است.
در نتیجه، چاره ای جز قرعه کشی نبوده است.
امانت معمولا و قاعدتا به امینی سپرده می شود.
ولی اینجا به دیوانه ای سپرده می شود.
برای اینکه ملائکه مست و لایعقل اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر