۱۴۰۳ آذر ۳۰, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۳۰)


شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت پنجم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۶)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

من از این بند نخواهم به در آمد، همه عمر

بند پائی که به دست تو بود، تاج سر است.

 

معنی تحت اللفظی:

من در تمامی عمرم نمی خواهم که از این قید و بند آزاد شوم

قید و بندی که تو بر پای من نهاده ای برای من مثل تاجی است که بر سرم نهاده باشند.

 

سعدی

در این بیت شعر نیز با پوشاندن البسه عشق به رابطه واره  (وابستگی و سر سپردگی) بنده با ارباب

به تبلیغ ایراسیونالیستی (ضد عقلی) نظامات برده داری و فئودالی می پردازد.

قید وبند این نظامات را به مثابه تاج سر جا می زند.

این کردوکارهای سعدی و بعدها خافظ

چیزی حز خوشخدمتی به طبقات حاکمه انگل و استثمارگر نیستند.

 

این تشبثات هنری ـ استه تیکی سعدی

چیزی جز توجیه مناسبات مبتنی بر استثمار برده داری و فئودالی نیستند.

 

جا زدن قید و بند برده داری و فئودالی به مثابه قید وبندی عاشقانه، عملا به معنی ارتقای طبقات حاکمه به مقام معشوق توده است.

چنین نشبثاتی شرم انگیزند و باید افشا شوند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر