۱۴۰۲ مرداد ۱۸, چهارشنبه

درنگی در دعاوی احمدرضا احمدی (۶)

 

درنگی 

از 

مسعود بهبودی

«چرا احمدرضا احمدی شاعر مهمی در شعر مدرن ایران است؟»

برخی در همین مرحله «یچیدگی» می‌مانند و برخی هم به دوران قبل از آن یعنی دوران «سادگی قبل از پیچیدگی» منتقل می‌شوند.

در قاموس حریف 

جامعه بشری و بشریت متشکل از دو طبقه اند:

طبقه اول در مرحله پیچیدگی می ماند

دقت باید کرد:

«می ماند.»

 یعنی 

در مرحله پیچیدگی منفور 

منجمد می شود.

درجا می زند.

رشد نمی کند.

حتی وجبی بالاتر نمی رود.  

و

طبقه دوم به مرحله ماقبل پیچیدگی سقوط می کند.

و این سقوط از عالی به نازل

هنر و شق القمر و ایدئال است.

 

حریف خرتری حتی به اثبات صحت خرافات احمدی پرداخته است:

۱

 (دوران «زیست فیلمفارسی» در همه حوزه‌های سیاست، ادبیات، سینما، موسیقی، تاتر، شعر و حتا زیست فردی، اجتماعی و احساسی).
و 

احمدرضا احمدی 

«بنیان‌های زیباشناختی پارادایم سوم» را آموخت و آموزاند.

 

اگر کسی دنبال عرعر بی غل و غش می گردد، می تواند مفت و مجانی بیابد.

همه این مفاهیم من در آوردی حریف خرتر

زباله مفهوم اند و بس.

بیشتر به درد خرپروری می خورند.

روشنگری علمی و انقلابی به مفاهیم مارکسیستی نیاز دارد.

 

۲

 و 

به همین دلیل بود که به جهان پیرامون خودش چنین گفت:

این هم دلیل حریف خرتر.

 

۳

(احمدرضا احمدی - روزنامه شیشه‌ای)

مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درست‌کار گشته‌ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوش‌هایم را بگذارید
تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل‌میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید
در سینه‌ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.

اکنون باید این شق القمر احمدرضا احمدی را مورد تأمل قرار دهیم 

و 

دنبال دلیلی بر صحت ادعای او، مبنی بر اینکه او «شاعر مهمی درشعر مدرن ایران است»، بگردیم.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر