۱۴۰۲ مرداد ۲۸, شنبه

درنگی در دعاوی احمدرضا احمدی (۱۴)

 

درنگی 

از 

مسعود بهبودی

مداح احمدی:
متن کامل شعر او برای امروز نیز خواندنی‌ست تا همگان بدانند که چرا گفته‌اند «شاعر، آینده است»:

بنا بر این کشف مداح احمدی،

احمدی از خود راضی

علاوه بر اینکه به قول خودش، «شاعر مهم شعر مدرن کشور» بوده،

به قول خری خردستیز، «شاعر آینده» هم بوده است.

من ـ زور از شاعر آینده چیست؟

مداح برای اثبات ادعای خر، مبنی بر اینکه احمدی شاعر اینده است،

شعر او را دلیل آورده است.

ما برای کسب یقین «قلبی» (قران کریم) به تجزیه و تحلیل این شعر طولانی احمدی خطر می کنیم:


۱

 پیامبران نوخاسته دیر آمدند زود رفتند
ندیدند که انتظار در یک بیمارستان
از مرگ آسان‌تر است

از تار و پود این بند شعر احمدی

خردستیزی می تراود:

نوخاسته ها می بایستی به زعم او، زودتر  بیایند و دیرتر بروند.

فاجعه اما این است که دیرتر آمده اند و زودتر رفته اند.

یعنی نوخاسته ها اصلا و ابدا نوخاسته نبوده اند.

بلکه دیرخاسته بوده اند.

 

سؤال ولی این است که چرا احمدی چیزها را به نام نمی نامد و از پیامبران نوخاسته دم می زند و نه پیامبران دیرخاسته؟

 

من ‌ـ زور  شاعر آینده از پیامبران نوخاسته، احتمالا شعرایی از قبیل او و قبیله او هستند.

این هنوز فاجعه نیست.

فاجعه این است که انتظار در بیمارستان آسانتر از مرگ است.


درد این است که پیامبران نوخاسته

این خرافه را ندیده اند.

ندیده اند؟

آسانتر از مرگ بودن انتظار را می توان تجربه کرد.

ولی نمی توان مشاهده کرد.


ولی این خرافه چه ربطی به دیرتر آمدن و زودتر رفتن پیامبران نوخاسته کذایی دارد؟


انتظار انسجام منطقی از احمدی،

بیهوده است.

چون او خردستیز است.

منشاء این خرافه احمدی

 اما ضرب المثلی عربی است که به معنی معکوس این ادعا ست:

الانتظار اشد من الموت

انتظار دشوارتر از مرگ است.

این ضرب المثل عربی، راسیونال و رئال (عقلایی و واقعی) است.

احمدی 

ولی

آن را وارونه کرده است  تا ایراسیونال و ایرئآل (ضد عقلی و ضد واقعی) شود.

کسب و کار احمدی هم همین است.

احمدی نماینده ایراسیونالیسم (خردستیزی) در شعر است.

سؤال اما این است که چرا سکنه جنقوری شیفته و کشته ـ مرده خردستیزی اند؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر