۱۴۰۲ مرداد ۱۸, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تضاد (۱۵)

 

 

پروفسور گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

 

۵

تضاد در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی

ادامه

 

۲

تضادهای روندی (فرایندی، پروسه ای)

 

۱

·    تضادهای روندی ـ برعکس ـ وقتی مطرح می شوند که سیستم واحدی دارای دو روند حرکتی و تکاملی (توسعه ای) متضاد باشد:

·    مثلا روند توسعه بورژوازی، ناگزیر به پیدایش پرولتاریا می انجامد که منافع طبقاتی اش با منافع بورژوازی کاملا متضاد اند.

 

۲

·    تفاوتگذاری میان تضادهای ساختاری و تضادهای روندی را نباید مطلق کرد.

 

۳

·    همانطور که روند و ساختار، شدن و دگر شدن در واقعیت عینی تفکیک ناپذیر اند، به همان سان نیز تضادهای ساختاری و تضادهای روندی در وجود و توسعه سیستم های مادی، وحدتی را تشکیل می دهند.

 

(می توان گفت که ساختار و روند دیالک تیکی را تشکیل می دهند،

دیالک تیکی که ما را به یاد دیالک تیک فرم و محتوا می اندازد.

ساختار فرم و قالبی است که روند در درون آن جاری می شود.

ساختار و روند در یکدیگر تأثیر متقابل می گذارند.

در دیالک تیک ساختار و روند،

نقش تعیین کننده

 از آن روند است.

  مترجم)

 

۳

تضاد های داخلی و خارجی

 

۱

·    از تضاد داخلی وقتی صحبت می شود که هر دو قطب تضاد در چارچوب یک چیز، روند، سیستم و غیره، یعنی در داخل یک کیفیت واحد قرار داشته باشند، یعنی حوزه عمل آن از مرزهای این کیفیت معین فراتر نرود.

 

۲

·    تضادهای زیر را می توان به عنوان مثال ذکر کرد:

 

الف

·     تضاد میان توارث و تطبیق را

 

ب

·     تضاد میان روندهای سوخت و ساز، در موجودات زنده را

 

پ

·    تضاد میان بورژوازی و پرولتاریا، در چارچوب نظام جامعتی سرمایه داری را

 

۳

·    تضاد خارجی تضادی است که هر دو قطب تضاد به چیزهای مختلف تعلق دارند.

 

۴

·    به عنوان مثال می توان به تضادهای خارجی زیر اشاره کرد:

 

الف

·     تضاد میان ارگانیسم و محیط زیست

 

ب

·    تضاد میان طبیعت و جامعه

 

۳

·    تضادهای داخلی و خارجی جدا از یکدیگر وجود ندارند.

 

۴

·    تضادهای داخلی و خارجی بر یکدیگر تأثیر متقابل می گذارند.

 

۵

·    تضادهای داخلی، کیفیت و ماهیت چیزها را تشکیل می دهند و نیروهای محرکه تعیین کننده برای حرکت و توسعه آنها محسوب می شوند.

 

۶

·    تضادهای خارجی ـ برعکس ـ نحوه و نوع توسعه همه جانبه تضادهای داخلی را تحت تأثیر قرار می دهند.

 

۷

·    تضادهای خارجی می توانند تأثیر مثبت و یا منفی بر توسعه همه جانبه تضادهای داخلی بگذارند.

 

۸

·    اما توسعه هر سیستم مادی ـ در هرحال ـ مشروط به تأثیر متقابل تضادهای داخلی و خارجی است.

 

(این بدان معنی است

 که

در دیالک تیک داخلی و خارجی،

نقش تعیین کننده از ان قطب داخلی است.

مترجم)

 

۹

·    تمیز تضادهای داخلی و خارجی امری نسبی است.

 

۱۰

·    داخلی و یا خارجی بودن یک تضاد بسته به پیوند  و سیستم مختصات مربوطه است.

 

۱۱

·    مثلا تضاد میان توسعه سوسیالیستی در آلمان دموکراتیک و حاکمیت امپریالیسم و میلیتاریسم در آلمان فدرال از نقطه نظر توسعه آلمان دموکراتیک یک تضاد خارجی است.

 

۱۲

·    اما از نقطه نظر توسعه کل آلمان یک تضاد داخلی است که حل آن برای آینده ملت آلمان از اهمیت تعیین کننده برخوردار است.

 

ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر