۱۴۰۱ مهر ۹, شنبه

درنگی در شعری از احسان طبری تحت عنوان «از میان ریگ ها و الماس ها» (۲)


ویرایش و تحلیل

از

میم حجری

 

از میان ریگها و الماسها
احسان طبری
(ترانۀ خواب‌گونه)
ادامه

 

و 
تارهای سیمین باران
بر سرونازهای همیشه جوان
و 
بر طرقه‌های جنوبی که بر درخت انجیر نشسته‌اند،
و 
بر فریبای رؤیارنگ بوته‌ها
فرو می‌نشیند.
 
طرقه
یعنی چکاوک

شفق چشم‌افروز،
آمیخته با جیرجیر صبحگاهی
از میان گلۀ ستارگان برمی‌خیزد
همراه با باد خودسر و مستی‌آور
که 
گیاهان را با پای‌بند ریشه‌ها به رقص می‌آورد.

آن‌گه که روزی نو نطفه می‌بندد،
و 
در چوب‌های خوشاهنگ، زایش جوانه‌هاست،
و
 ریشه در تاریکی زمین
استخوان‌های سنگ را از هم می‌گسلد،
(به غرور و صلابت آن تَسخَرزنان)
 
معنی تحت اللفظی:
ریشه با خندیدن به ریش سنگ مصما،
استخوان هایش از هم می گسلد.
 
طبری 
در این بند شعر
  ریشه و سنگ
را
پرسونالیزه می کند و از نزاع بین آندو پرده برمی دارد.
واقعیت این است
که
آب
املاح معدنی را از سنگها می شوید و بیرون می ریزد 
و
 قارچها آنها را در اختیار ریشه می گذارند
 و 
در عوض،
 از درخت مواد قندی دریافت می کنند.
۲۵ در ضد مواد قندی درخت 
نصیب قارچ ها می شود. 
بین درختان و قارچها
داد و ستد همه جانبه برقرار است
سمبیوزه.

و 
رنگین‌کمان لرزان
در اوج رنگ‌پریدۀ آسمان
گام نغمه‌ناک خود را بر مورانِ راهبِ بیشه
و 
پروازِ بنفشه‌گونِ پروانه‌ها
و 
نگاه گوگردی روباهان
و
 دیدگان شراب‌آلود غزالان
و
 بالِ مهربانِ پرستو می‌گذارد.

و 
تا فوج عقابان بر لاژورد
و 
طلسم سپیدۀ برف بر قله‌ها
و 

دریاچه‌ای که بر پیشانی زمین می‌درخشد
عکس می‌افتد.

 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر