اقتصاد سیاسی سوسیالیسم
و
کاربست آن در آلمان دموکراتیک
برگردان
شین میم شین
فصل اول
گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم
به مثابه قانونمندی اساسی زمان ما
بخش اول
مارکس، انگلس و لنین
راجع به قانونمندی پیروزی سوسیالیسم
نتیچه گیری سوم
۱
· طبقه کارگر تنها زمانی می تواند رسالت تاریخی خود را به انجام رساند که قدرت سیاسی بورژوازی را از بین ببرد و قدرت دولتی خود را به برکت مبارزه بر پا دارد.
۲
· مارکس و انگلس، تمرکز قدرت سیاسی در دست طبقه کارگر را شرط تعیین کننده ای می دانستند.
۳
· مارکس و انگلس، تمرکز قدرت سیاسی در دست طبقه کارگر را مهم ترین ابزار برای ساختمان جامعه نوین، یعنی جامعه سوسیالیستی می دانستند.
۴
· مارکس و انگلس، در «مانیفست حزب کمونیستی» تأکید می ورزند که آماج بعدی کمونیست ها و کلیه احزاب پرولتری عبارت است از «تبدیل پرولتاریا به طبقه، سرنگونی جامعه بورژوایی ، تسخیر قدرت سیاسی توسط پرولتاریا»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۴۷۴)
۵
· کمون پاریس، نه تنها این تز تعیین کننده مارکسیسم را تصدیق و تأیید کرد، بلکه با تجارب بیشمار جدیدی استغناء بخشید. (غنی تر ساخت.)
۶
· کمون پاریس با وضوح تمام اثبات کرد که مسئله قدرت، یعنی تشکیل دیکتاتوری پرولتاریا، مسئله سانترال (مرکزی، اصلی) انقلاب سوسیالیستی است.
۷
· کمون پاریس با وضوح تمام اثبات کرد که طبقه کارگر نباید به تسخیر ساده ماشین دولتی کهنه بسنده کند.
· بلکه باید ماشین دولتی کهنه را در هم بکوبد و دولت خاص خود را تشکیل دهد.
۸
· این نتیجه گیری کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم تحت شرایط سرمایه داری انحصاری ـ دولتی، بیش از پیش اکتوئالیته (فعلیت) کسب کرده است.
۹
· پس از آنکه قدرت انحصارات و قدرت دولت در هم ذوب شده اند و به مکانیسم واحد و یکپارچه ای مبدل شده اند، نمی توان بدون تحدید و تخریب قدرت انحصارات، حرفی از تحول دموکراتیکی و سوسیالیستی زد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر