درنگی
از
۴
پشه و چراغ
گروهی پشه گان گرد چراغی تابناک می چرخیدند.
یکی از آنان گفت:
«اگر در این دایره، چنین گرم و روشن است، پس در کنار شعله چه شگرف عالمی است»
خردمندی بدید و گفت:
«مسکین ندانست که هر زیبایی به فاصله نیازمند است.»
این حکایت طبری به لحاظ املائی و انشائی و علمی
معیوب است.
۱
گروهی پشه
و
نه
گروهی پشه گان
و
یا
گروهی از پشگان.
مثال:
طبقه کارگر
و
نه
طبقه کارگران.
گروه و طبقه و دسته و ملت و غیره
فی نفسه
حاوی جمعیت (پلورالیته) مربوطه اند
و
گفتن ملت ایرانی ها
غلط است.
۲
پشه و پیشه و غیره
به
موقع جمع بستن
«ه» را از دست می دهند:
پشگان
خردپیشگان
۳
ویرایش:
گروهی پشه گرد چراغی می چرخید (و نه می چرخیدند.)
مثال:
طبقه کارگر انقلاب می کند و نه می کنند.
۴
پشه که عاشق نور و گرما نیست.
پشه
عاشق ترشی و خون و غیره
است
و
مگس عاشق شیرینی.
۵
خردمندی شنید و نه دید.
حرف کسی را نمی توان دید.
فقط می توان شنید.
۶
خردمندان طبری
عین خودش توان تفکر ندارند.
استه تیک اشیاء و افراد
اولا
عینی
است
و
نه
فاصله ای.
مثال:
زیبایی گل سرخ
در
خود گل سرخ
است
و
ربطی به دوری و نزدیکی باغبان از آن ندارد.
عکس برداری از دور
البته
می تواند معایب اشیاء و افراد
را
پرده پوشی کند.
یعنی
به تحریف زیبایی مربوطه منجر شود.
این هرگز به معنی نیاز زیبایی به فاصله نیست.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر