کاریکَلِماتور
(مرکب از کاریکاتور + کلمات)
نامی است
که
پرویز شاپور
بر نوشتههای خود داده است.
مأخذ:
سایت انترنتی دیده ور
درنگی
از
ربابه نون
۱۰
مسافر خسته در سکوت صدای پایش
استراحت میکند.
این کاریکلماتور پرویز شاپور
هم
به
لحاظ مفهومی
معیوب است.
مفهوم من در آوردی «سکوت صدا»
از تجرید هیچ چیزی تشکیل نمی یابد.
سکوت
ضد دیالک تیکی صدا ست و نه صفت صدا.
اگر پرویز شاپور
پا
را
موجودیت و یا آدمیت می بخشید، در آن صورت می توانست از سکوت پا سخن بگوید
و
در این صورت
می توانست از مثلا غیاب صدای پا سخن بگوید و نه از سکوت صدای پا.
مسافر خسته در سکوت صدای پایش
استراحت میکند.
ضمنا
مسافر
چه سر حال و چه خسته
در
خلأ و یا فقدان حرکت×
در
سکون
استراحت می کند.
سکون
به
معنی غیاب صدای پا و یا توقف حرکت پاها ست و نه به معنی سکوت صدای پا.
پرویز شاپور
بیگانه با مفاهیم و بی اعتنا به مفاهیم
است
و
توان تفکر مفهومی ندارد.
تفاوت پرویز با فروغ
از زمین تا آسمان است.
۱۱
سکوت،
ساکن گورستان است.
پرویز شاپور
در این کاریکلماتور
سکوت
را
مادیت، شیئیت و آدمیت می بخشد
تا
آن را ساکن گورستان قلمداد کند.
پرویز شاپور
عملا
تریاد (تثلیث) ماده ـ مکان ـ زمان
را
به
شکل تریاد سکوت ـ گورستان ـ زمان مضارع بسط و تعمیم می دهد.
مأخد
این تصور پرویز شاپور، مفهوم معروف به «سکوت گورستانی» است.
سکوت گورستانی
مفهومی راسیونال و رئال است.
در گورستان واقعا هم سکوت حکمفرما ست.
پرویز شاپور
سکوت
را
از
تخت حکم فرمایی در گورستان
به زیر می کشد و بسان مور و مار و ملخ ساکن گورستان قلمداد می کند.
چنین کردوکاری ایرئال و ایراسیونال است
و
مغز خواننده را از کار می اندازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر