۱۳۹۹ مهر ۱۱, جمعه

درنگی در پژوهشی از شبگیر راجع به تئوری امپریالیسم (۱۹) (بخش آخر)

 

 

ویرایش و درنگ

از

یدالله سلطان پور

 

تئوری امپریالیسم و تغییرات آن در قرن بیست و یکم

(بخش نخست)

شبگیر حسنی

منبع:

نوید نو

 

۱

همانطور که ذکرش گذشت،

هیئت حاکمه امپریالیستی 

موجودی ذی الجناح (دو جناحه)

است.

 جناح هایی که با یکدیگر رابطه دیالک تیکی دارند، 

ولی

 ماهیت طبقاتی هر دو

یکی است.

 

یعنی هر دو نماینده طبقه حاکمه واحدی و آب به اسیاب واحدی می ریزند:


الف

جناح موسوم به استبلیشمنت

با نمایندگانی از قبیل کارتر و کلینتون و اوباما و مرکل و می ماکرون


ب

جناح موسوم به پوپولیسم

 با نمایندگانی از قبیل بوش و ترامپ و ماری لوپن و عربان و پوتین و غیره


ضمنا به این نکته اشاره شد

که

خواه

این جناح هیئت حاکمه امپریالیستی 

اداره جامعه را به عهده گیرد 

و 

خواه آن دیگری

نیروی ارتجاعی نیرومند دیگری 

متحد دیالک تیکی بالقوه و چه بسا بالفعل هر دو ست.


سؤال این بود که آن نیروی ارتجاعی دیگر چیست؟

 

نیروی ارتجاعی نیرومند دیگر

میراث فرماسیون های اقتصادی ماقبل سرمایه داری است.

 

این جناح ارتجاعی غیر رسمی و مخفی طبقه حاکمه امپریالیستی

ماهیتا 

ضد توده ای،

 ضد کمونیستی،

 کریمینال 

(جنایی، ضد قانونی)،

 تبهکار، 

خونخوار و خونریز 

و 

عمیقا سنتی 

است 

و

 با 

طبقه حاکمه و هیئت حاکمه امپریالیستی، اولیگارشیستی، فئودالی - فوندامنتالیستی و میلیتاریستی 

پیوند عضوی و عملی خورده است.

 

این نیروی مطلقا ارتجاعی دیگر

مافیا

ست:

مافیا از مجموعه‌ هایی که بر اساس پیوندهای خانوادگی تشکیل می‌ یابد. 

هر خانواده مافیایی

  روستایی را،  شهری را، منطقه ای را 

تحت سلطه دارد.

خانواده های مافیایی رابطه دیالک تیکی با هم دارند.

   مافیا به کثیف ترین کردوکارها برای غارت سفره خالی توده

مبادرت می ورزد.

 

مافیا

بازوی مسلح مخفی هیئت حاکمه مرتجع امپریالیستی و اولیگارشیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیتی است.

 

فونکسیون مافیا

از

جیب بری، دزدی، رهزنی، زورگیری سیستماتیک از زحمتکشان شروع می شود و جاکشی، جاسوسی و به رهبری سندیکاهای حتی کارگری می رسد.

 

رونالد ریگان

به

مدد مافیا

معروفیت و محبوبیت و ریاست جمهوریت

کسب کرده است.

در

 فیلم معروفی تحت عنوان «روزی امریکایی وجود داشت»

نقش مافیا در سرکوب خونین سندیکاهای کارگری

به عریان ترین شکلی نشان داده می شود.


پژوهش های سوسیولوژیکی مفصلی در رابطه با مافیای کشورهای امپریالیستی مختلف منتشر شده است.


اداره جامعه ژاپن

فیفتی - فیفتی

میان دولت و مافیا

تقسیم شده است.


متد مافیای ژاپن

قطع بند انگشت دست این و آن است.


یعنی تقریبا

همان متد گوش بری طالبان.


اداره روسیه اولیگارشیستی

هم

توسط هیئت حاکمه و مافیا

صورت می گیرد.


چچستان روسیه

با پول کلان اولیگارشی روسیه

توسط مافیای اسلامی واحدی 

(کلان قدیر اوف)

اداره می شود 

و 

پوتین تحت حمایت مطلق مافیا 

خرمن رأی درو می کند 

و 

هر نفسکشی را از عرصه به در می راند.

 

دو طبقه پایین تر از طبقه مختص محل زندگی و کار ترامپ

در

اختیار سران مافیای امریکایی ست

که

با مافیای روس رابطه تنگاتنگ دارند.


ترامپ

عمیق ترین روابط را با مافیای جهانی دارد.

 

در کشورهای امریکای لاتین لات های سازمان یافته مافیا

هر سال

بیش از دو و نیم میلیون زحمتکش را بی رحمانه ترور می کنند.


 باندهای مافیایی 

از کارگری که در السالوادور ماهیانه ۱۰۰ دلار درامد دارد،

هر هفته ۵۰ دلار باج می خواهند 

و 

در صورت عجز از پرداخت

اندامشرا  در ملأ عام به مسلسل می بندند و غربال می کنند.

برای مافیا فرق هم نمی کند که کارگر 

 زن باشد و یا مرد باشد.

 

مافیا

در هر کردوکار کثیفی فعال است:

در 

ارتشا، 

جیب بری،

جاسوسی،

کلاهبرداری در قمار، 

پول‌شویی، 

قتل قراردادی، 

قاچاق و توزیع موادمخدر، 

قاچاق پناهنده، 

قاچاق و فروش کودکان بی سرپرست، 

جراحی و قاچاق و تجارت ارگان های مهم اندام کودکان و جوانان مردم، 

قاچاق اسلحه از هر نوع

 روسپی‌گری در صدها فرم کتبی و شفاهی و سینمایی و عملی و غیره.

 

مافیا

جرثومه فسادی از فرماسیون فئودالی است 

که 

طبقه حاکمه امپریالیستی 

به خدمت گرفته است.


یکی از نمودهای فئودالیزاسیون جامعه سرمایه داری 

همین است.


می توان گفت

که

مبارزه طبقاتی از بالا

به

طرز وحشت انگیز مضاعفی 

(یعنی هم به طرز قانونی و هم به طرز جنایی و ضدقانونی)

صورت می گیرد و شدت می یابد.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر