میم حجری
۴۵۱
سنگ سخنگو
خواهم از شیخ کشی شهره این شهر شوم
شیخ و ملا و مُریدان همه را قهر شوم
بر مذاق همه شیخان دغل زهر شوم
گر که روزی ز قضا حاکم این شهر شوم
کارو
دغل زهر
به چه معنی است
مش کارو؟
دغل یعنی مکار
سکه قلب
دغل زهر وجود ندارد.
با ترور شیخ و شاب هم جامعه
جنت نمی شود.
فکر دیگر کن
کارو.
۴۵۲
سگ سخن جو
سنگ سخنگو
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی
از قصه خلقت
از این بودن،
از این بدعت
کارو
هی مش کارو.
خدا
چیست و کیست؟
ما با سه نوع خدا سر و کار داشته ایم:
طبیعتخدا
در
علم الاساطیر
(میتولوژی)
مثلا خورشیدخدا
میترائیسم
طبقه حاکمه ـ خدا
در
تئولوژی
(علم الادیان)
مثلا
الله
که
عکس انتزاعی طبقات حاکمه است.
توده خدا
که
خدای واقعی است.
۴۵۳
سنگ سخنگو
طی یه تصمیم آنی
رفتم تمام پیجای لباس و کیف و کفش و زیورآلات و لوازم خونه و هرچی که میدیدم و نمیتونستم بخرم
بلاک کردم
دیگه تا جنون فاصله ای نداشتم چون
کار خوبی کردی.
این اما به چه معنی است؟
این بدان معنی است
که
در
قرن ۲۱
خرید کالاهای متنوعبه
زندگی زنان جمارانی
معنا و محتوا می بخشد
و
نه
کار.
این به معنی سیطره بلامنازع کالاپرستی (فتیشیسم کالایی) است.
این به معنی تحت تابعیت بت کالا در آمدن همه چیز، حتی کار است.
این بدان معنی است
که
انسان قرن ۲۱
به
خرید کالا
زنده است.
عجز از خرید کالاهای وسوسه گر روح ربا
سرچشمه جنون است.به
حال و روز بشر
می توان نشست و گریست.
۴۵۴
سگ سخن جو
سنگ سخنگو
همین که ویکتور هوگو میگه :
و حالا زمان آن رسیده که کسی بیاید و فریاد بزند:
جلادها باید برونـــــــــــــد
به
ویکتور «هو» گو
بگو:
جلادها
مأمورند و معذورند و ملعونند و مغبونند.
جلادها
جماعتی ترحم انگیزند.
چون خود و خانواده شان
به
خوردن نان خونالود
محکومند.
۴۵۵
سنگ سخنگو
ناامیدی ترسناکتر از پیری است
در پیری،
جسم ما مچاله میشود
در ناامیدی،
روح ما.
جرج برنارد شاو
سگ سخن جو جرج جان
در پیری جسم ما تضعیف می شود
ولی روح ما تقویت و تحکیم می یابد.
نومیدی
نشانه نادانی است.
چون
هستی به طور کلی
علیرغم هر پستی
رو به تعالی است.
هم
هستی طبیعی
هم
هستی جامعتی
و
هم
هستی
فکری و هنری و استه تیکی و اروتیکی و اتیکی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر