میم حجری
۴۳۱
سنگ سخنگو
رفته بودم پارک گوشیم زنگ خورد مثل جاسوسا جواب دادم
خانمی اومد کنارم با ترس کیفم و گرفتم
ی ماشین کنارم ترمز کرد با تردید نگاه کردم
۲ تا آقا اومدن ازم آدرس بپرسیدن دچار استرس شدم
ماشین گشت هم منو یاد تویتر انداخت ..خلاصه اینکه هوای پارک محشره
بی دلیل نیست که طویله شده تیمارستان
۴۳۲
سگ سخن جو
سنگ سخنگو
آیا چهره ـ اسید پاشی مثل روز های اول برمیگرده؟
وقتی دخترانت بی چهره شدند غیرتت کجا بود نجف آباد
زن ستیزی
هم استراتژی اینها ست و هم تاکتیک شان
هم هدف اینها ست و هم وسیله شان
محتوای زن ستیزی
ثابت می ماند
فقط فرم آن مرتب عوض می شود
۴۳۳
سگ سخن جو
سنگ سخنگو
قدیما
شغلِ یه نفر اینجوری بوده که پول میگرفته شبِ زفاف که هم به عروس اموزش
بده هم منتظر بشینه پشتِ در تا عروس داماد کارشونو بکنن دستمالِ خونی تحویل
بگیره از داماد ببره تحویلِ خونواده ی عروس بده، بازم خدارو شکر انقدر
پیشرفت کردیم که این رسمِ نفرت انگیز و چندش ور افتاد
مطمئنی که این سنت ورافتاده؟
ما شنیدیم که جراحان جماران برای شب زفاف باکرگی اعجاز می کنند
و اجر عظیم می برند.
۴۳۴
سگ سخن جو
سنگ سخنگو
من
تو زندگی قبلیم سگ بودم. چون هرکسی بهم کوچکترین محبتی بکنه تا آخر عمر
فراموش نمیکنم، نسبت به دوستام بشدت وفادارم، دشمنای دوستامو جر میدم و
گاهی با پام گوشمو میخارونم
ما
در زندگی قبلی مان
خر بوده ایم و عرعر کرده ایم.
اکنون
در این زندگی مان
سگ هستیم و پارس می کنیم.
سگ اما فقط به صاحبش وفادار است و نه به هر ننه قمر و دده دمر.
شاید سگان جماران چنان باشند که تو می گویی.
۴۳۵
سگ سخن جو
سنگ سخنگو
هیچوقت دلیل به وجود اومدنم رو نفهمیدم.
انگار اومدم تو این دنیا که عذاب بکشم.
تریاد زایش (پیدایش) و رشد و زوال
ذاتی ماده است.
دانه جوانه می زند
رشد می کند، درخت می شود و میوه می دهد
و
می میرد
تا
از بقایای آن
جنگلی از درختان بارمند سر برکشد.
جنگلی
گردی
تو
ای انسان.
این قانون عینی هستی مادی است.
دلیل ندارد.
تو با اینهمه زیبایی
فقط بلدی غر بزنی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر