۱۳۹۹ آبان ۱۰, شنبه

هماندیشی به عوض مانی پولاسیون و روشنگری به عوض عوامفریبی (۶)

 ndr talkshow josef kirschner  | Stockfoto bei imago images lizenzieren

 

ژوزف کیرشنر

(۱۹۳۱ ـ ۲۰۱۶)

روزنامه نگار اطریشی

نویسنده

مجری تلویزیون

سردبیر کنسرن المانی ـ مطبوعاتی در اطریش

مؤلف آثار متعدد.

مانی پولیزه کنید

ولی درست و حسابی.

  قانون مانی پولاسیون افراد)

درنگی

از

میم حجری 

قانون اول مانی پولاسیون
ادامه

۷

 شما

اساسا

همان کاری را می کنید

که

مثلا

کنسرن فولکس واگن

می کند:

همه امتیازات فراورده خود را به رخ مشتری می کشد

و

معایب ان را ماستمالی می کند.

 

اکنون دست ایده ئولوگ توده فریب امپریالیسم رو می شود:

مانی پولاسیون طبقه حاکمه

با

خام و خر کردن متقابل اعضای خانواده

یکسان قلمداد می شود.

 

در و دروازه

بدین طریق

به روی مانی پولاسیون بی رحمانه و بی شرمانه طبقه حاکمه امپریالیستی

چارطاق باز می شود

و

عوامفربی همگانی

مشروعیت و مقبولیت

کسب می کند.

 

۸

شناخت آگاهانه این واقعیت

و

 حریفیت (رقابت و سبقت و برد به هر قیمت) منتج از آن

پیش شرطی برای فروش آماجگرایانه نقشه های خود، ایده های خود، آمال و آرزوهای خود، احساسات خود

و

لذا

خویشتن خویش و امتیازات خویش

است.

 

این همان بورژوازی است که شعار برنامه ای اش،

آزادی، برابری و برادری

بوده است

و

اکنون

به

لاشخوری همه چیز فروش به فوت و فن و ترفند عوامفریبی مبدل شده است

و

ضمنا

سبک زیست خود

را

به

مثابه تنها سبک زیست ممکنه و موفقیت آمیز و مشروع

قلمداد می کند.

 

نه

از

آزادی و برابری و برادری

اثری باقی مانده

و

نه

از

همبودیت جامعه.

بشریت به دوران بربریت برگشته است

و

جنگ همه علیه همه

و

مانی پولاسیون دم به دم همه توسط همه

در دستور کار است و بس.

 

۹

من در ایامی که مواد لازم برای تدوین این کتاب را گرد می آوردم،

مجری برنامه سرگرمی ئی در تلویزیون کشورهای آلمانی زبان (اطریش، آلمان، سوئیس)

 بودم،

تحت عنوان «چیزی برای خود آرزو کن.»

 

این برنامه سرگرمی

برنامه ای به شدت مخالفت انگیز، بحث انگیز و جنگ و جدال انگیز بود.

 

اکنون

فرم دیگری از عوامفیربی توده ای

در قالب برنامه تلویزیونی با بیش از ۳۰ میلیون تماشاچی

عرضه می شود.

 

پراگماتیسم

عملا

به

خورد خلایق داده می شود.

 

فاشیسم و نازیسم

ظاهرا

شکست خورده است

ولی

مانی پولاسیون توده ای

از

مطبوعات و رادیو

به

تلویزیون

و

فردا به اینترنت و فیسبوک و دیگر مولتی مدیای گلوبال

آمده است

و

گوبلز

در

هیئت دلقکی به نام ژوزف کیرشنر

بسان ققنوسی از خاکستر خود برخاسته است.

 

۱۰

من

علنا

می گفتم

که

هدف و آماج اصلی این برنامه،

تحریک بینندگان

(که تعدادشان به ۳۰ میلیون نفر می رسید)

و

سوق آنان به تفکر انتقادی و موضعگیری انتقادی نسبت به مسائل مطروحه در این برنامه

است.

به

عبارت روشنتر

هدف و آماج ما

مانی پولاسیون بینندگان

 بود.

 

وظیفه نوین اعضای جامعه بشری

در

لفافه ای عنقلابی

تحریک همدیگر و «انتقاد» الکی، سطحی، آبکی و بند تنبانی از همه چیز است.

 

«انتقادی»

که

به

عنوان دموکراسی به خلایق تحریک شده خام و خر قالب می شود

و

دول نوجوان خلقی

به

عنوان دول توتالیتر و آوتوریتر

بی اعتبار و رسوا می گردد.

 

ضمنا

بی سر و صدا

میان انتقاد و عوامفریبی (مانی پولاسیون) علامت تساوی گذاشته می شود.

 

۱۱


جالب ترین تجربه من در این کردوکار، که ۳ سال طول کشید، آشنایی با خانمی به نام استر ویلار بود

که

این برنامه من

زندگی اش را زیر و رو کرده بود.

 

ما می خواستیم که استر ویلار را با مادران و دخترانی که در این برنامه شرکت داشتند، به بحث برانگیزیم.

 

برخی از گروه تلویزیونی ما

افکار انقلابی استر ویلار

را

راجع به رابطه زن و شوهر شنیده بودند.

 

اما تا این زمان

کمتر کسی اسم استر ویلار و عنوان کتاب او

«شوهر دست آموز»

را

شنیده بود.

 

استر ویلار

مؤلف کتابی

استگه

باید

بررسی شود.

 

انتخاب استر ویلار برای تحریب مادران و دخترانی که در برنامه عوامفریبی ژوزف کیرشنر شرکت می ورزند،

قبل از هم به دلیل اثرپذیری استر ویلار از برنامه او ست.

 

به زبان خود کیرشنر

کسی که سحابی مانی پولیزه شده،

اکنون برای توسعه و تداوم و تحکیم مانی پولاسیون همگانی

به

خدمت گرفته می شود.

 

اسباب عوامفربی

همه آماده است.

 

۱۲

ما

استر ویلار

را

به

برنامه خود دعوت کردیم.

 

عصر همان روز من او را برای تدارک برنامه به رستورانی در وین دعوت کردم.

 

من بلافاصله متوجه تفاوت رفتار استر ویلار در کتاب و در جامعه شدم.

 

استر ویلار

که

در کتابش

 فردی مهاجم بوده، با ترس و لرز به من گفت:

«لطفا به من بگویید که در برنامه از گفتن چه چیزهایی باید خودداری کنم تا به بینندگان برنامه نیش نزده باشم.»

 

من زنی را با ایده های خارق العاده در مقابل خود دیدم

که نمی دانست که این ایده ها را چگونه باید به بینندگان بفروشد.

 

این دیگر نشد.

مگر

استر ویلار تحت تأثیر برنامه تو

زندگی اش زیر و رو نشده بود؟

حالا

چطور

دست و دلش از عوامفریبی در رسانه های همگانی می لرزد؟

 

۱۳

استر ویلار

در تفکرش تحریک کننده بی نظیری بود،

ولی نمی دانست که افراد را از چه طریقی باید تحریک کند.

او حریف را به مثابه حریفی نمی دید که باید متقاعدش کند.

 

او به طرز مستأصلی دوباره گفت:

«لطفا به من بگویید که در برنامه از گفتن چه چیزهایی باید خودداری کنم تا به بینندگان برنامه نیش نزده باشم.»

 

برای استر ویلار

مهم

کسب معروفیت و فروش هر چه بیشتر کتاب خویش است.

مهم

سود شخصی

است.

به همین دلیل نمی خواهد که مشتری رنجیده خاطر شود.

 

برای او

حقیقت

تا درجه نفع بند تنبانی شخصی تنزل یافته است

مدافع و منادی و مبلغ حقیقت عینی اما نه به فکر سود شخصی خویش است و نه از رنجش این و آن هراسی دارد.

 

۱۴

من به او توصیه کردم:

«اگر می خواهید که خلایق راجع به شما حرف بزنند و راجع به نظرات تان بحث کنند،

باید درست ضد آن چیزی را که قصد انجام ندادنش را دارید، انجام دهید.

یعنی

باید نیش بزنید.»

 

او

هم

به

توصیه من عمل کرد.

آنهم چه عملی.

 

آنسان که خیلی از زنان  تماشاچی برنامه

تلفن زدند و خط نشان کشیدند:

«این عجوزه را باید به ضرب مشت و لگد از شهر بیرون انداخت.»

 

روزنامه ها

ماه های متوالی راجع به او مقاله نوشتند.

چه بسا خانواده ها

که

موضوعی جز شرکت او در برنامه ما برای بحث نداشتند.

کتاب او هزارهزار به فروش رفت و به یکی از پر فروش ترین کتب تبدیل شد و کلی پول به جیب نویسنده اش ریخته شد.

 

آنچه توسط عوامفریب امپریالیستی

برجسته و ایدئالیزه می شود:

نیش زدن به همنوع

است.

 

هدف حضرات

نه

هماندیشی برابرحقوق برای کشف حقیقت.

بلکه تحریک همنوع

برای مطرح شدن و کسب شهرت جهت فروش هر چه بیشتر زباله فکری و مادی و هنری خود است.

 

هدف

تبلیغ «حقیقت» مفید به شخص خویش است و بس.

 

از کشف و حراست از حقیقت عینی

اثری نیست.

 

استر ویلار

هم

نیش می زند، فحش می شنود و موفقیت کسب می کند.

یعین

پولدارتر می شود.

 

۱۵

این مثال را برای تان ذکر کردم

تا

به

اهمیت مانی پولاسیون همنوعان پی ببرید

و

مانی پولاسیون همنوع

را

به

امید تصادف

رها نکنید.

 

بلکه آگاهانه و آماجگرایانه انجام دهید.

قبل از همه

اما

باید بدانید که حریفان شما کیانند

که

هر روز رو به روی شان قرار دارید.

 

بدین طریق

دیالک تیک وسیله و آماج

به

شکل دیالک تیک نیش زدن به همنوع (تحریک و تخریب روانی همنوع) و مانی پولاسیون مفید او بسط و تعمیم داده می شود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر