۱۳۹۹ شهریور ۲۱, جمعه

درنگی در پژوهشی از شبگیر راجع به تئوری امپریالیسم (۸)


 

ویرایش و درنگ

از

یدالله سلطان پور

 

تئوری امپریالیسم و تغییرات آن در قرن بیست و یکم

(بخش نخست)

شبگیر حسنی

منبع:

نوید نو

 

۱

ارزش کار لنین در این زمینه 
تنها به کاربست منطق دیالکتیکی برای تحلیل و شناخت امپریالیسم محدود نمی شود 
بلکه اهمیت اصلی و تمایز اساسی کار لنین در مقایسه با دیگران، 
رویکرد انقلابی و پراتیک او ست.

 

محتوای نظری این جمله شبگیر چیست؟

 

مفهوم «ارزش کار لنین در این زمینه»

به چه معنی است؟

 

شاید منظور از «کار» لنین در این زمینه،

اثر لنین،

یعنی همین پژوهش لنین راجع به امپریالیسم باشد.

 

ایراد 

احتمالا

در مترجم این اندیشه بوده است.

 

ارزش کار لنین به نظر شبگیر

در هر صورت

کاربست منطق دیالک تیکی 

است.

 

منطق را که نمی توان به کار بست.

 

منظور شبگیر و یا هر کس دیگر،

احتمالا

کاربست متد و یا اسلوب (طبری) دیالک تیکی ـ ماتریالیستی توسط لنین است.

 

این بدان می ماند

که

بگوییم:

ارزش کار نجار در و پنجره ساز

در کاربست رنده و اره است.

 

برای اینکه دیالک تیک ـ چه ایدئالیستی (هگلی) و چه ماتریالیستی (مارکسی) ـ

متد و روش تفکر و تحلیل و پژوهش و بررسی

 است.

 

یکی از معایب احزاب استالینیستی 

  مهره ستایی و مهره ستیزی

است:

بی اعتنایی به حقیقت عینی

به ترفند تجلیل و یا تخریب این و یا آن شخصیت مثبت و منفی است.

 

موضوع پژوهش شبگیر

اما

تئوری امپریالیسم

است

و

نه

لنین.

 

۲

  اهمیت اصلی و تمایز اساسی کار لنین
 در مقایسه با دیگران، 
رویکرد انقلابی و پراتیک او ست.

 

 

اهمیت اصلی اثر لنین

یعنی 

اهمیت اصلی پژوهش لنین راجع به امپریالیسم

سمتگیری انقلابی و عملگرایی لنین 

است.


این ارزیابی شبگیر و یا هر کس دیگر از پژوهش و اثر لنین

به چه معنی است؟


این

بدان معنی است

که

اگر لنین سمتگیری انقلابی نمی داشت و وارد حزب و میدان عمل نمی شد،

پژوهشش 

اهمیت اصلی اش

را

از دست می داد.

 

اهمیت پژوهشی

 برای شبگیر و یا هر کس دیگر

نه

در درجه حقیقت خود پژوهش، به مثابه اوبژکت پژوهش،

بلکه در چند و چون پژوهشگر به مثابه سوبژکت پژوهش است.

 

این طرز تفکر شبگیر و نه فقط شبگیر

سوبژکتیویستی

است

و

نه

دیالک تیکی.

 

برای سوبژکتیویسم معرفتی

حقیقت

نه

چیزی اوبژکتیو (عینی)

آنسان که لنین گفته،

بلکه چیزی سوبژکتیو است.


  تمایز اصلی لنین از دیگر پژوهشگران هم سمتگیری انقلابی لنین و عملگرایی او ست

و

نه

سرسپرده حقیقت عینی بودن لنین و حقیقت ستیز بودن پژوهشگران طبقات اجتماعی دیگر.


آنچه که در این جمله شبگیر چشمگیر است،

بیگانگی احزاب استالینیستی 

با

دیالک تیک به طور کلی (چه دیالک تیک ایدئالیستی و چه دیالک تیک ماتریالیستی)

و

به ویژه با دیالک تیک تئوری و پراتیک

است.

 

درک احزاب استالینیستی از تئوری و پراتیک

درکی دوئالیستی است:

تئوری 

(و چه بسا ذکر طوطی وش اسامی کتب کلاسیک ها و یا کلمات قصار آنها)

چیزی تجملی برای پوز دادن و هارت و پورت کردن و شانه خالی کردن از اندیشیدن و استدلال و اثبات نظر است.

 

مهم و تعیین کننده 

عمل بی اعتنا به تئوری است.

 

دلیل این نگرش دوئالیستی

بی اعتنایی به حقیقت عینی است.

 

بی دلیل نیست

که

حزب توده

آتش بس ایده ئولوژیکی نسبت به احزاب و دار و دسته های طبقات اجتماعی دیگر

داده است و می دهد:

کافی است که لاشخورهای فئودالی برای تشکیل جبهه ضد دیکتاتوری کذایی لازم باشند، تا حزب توده از روشنگری و مبارزه ایده ئولوژیکی صرفنظر کند

و

چوب حراج بر حریم حقیقت عینی بزند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر