۷
· این علت اخلاقی جاری حاوی دلایل مضاعف است:
الف
· این اولا دال بر این است که قدرت های دیگر نباید مانع تصویب قانون اساسی بورژوایی خوب مورد نظر خلقی نباید گردند.
ب
· این ثانیا بدان معنی است که هدف همزمان تکلیف است.
۸
· آن سان که قانون اساسی هر خلقی به لحاظ حقوقی و اخلاقی فقط می تواند خوب باشد.
· قانون اساسی ئی که طبیعتا چنان تشکیل یافته است که مانع هر جنگ تهاجمی است.
۹
· چنین قانون اساسی ئی حداقل به لحاظ فکری فقط می تواند قانون اساسی جمهوری خواهی باشد و بس.
· قانون اساسی جمهوری خواهی ئی که خلق مربوطه با آن وارد شرایطی می شود که از وقوع جنگ که منبع هر شر و فساد است، ممانعت به عمل آید و برای نوع بشر، علیرغم شکنندگی اش، پیشرفت به شرایط بهتر به طرز منفی تضمین گردد و یا حداقل در پیشرفتش مزاحمتی به عمل نیاید.
۱۰
· اگرچه هر کردوکار مبتنی بر اشتیاق و عواطف قابل سرزنش است و نباید به آسانی تأیید شود، اما علیرغم آن، این امر و شرکت مشتاقانه و عاشقانه در انجام هر امر خیر، به واسطه این تاریخ، انگیزه بخش نکته مهم زیر برای آنتروپولوژی (تکوین انسانی) است:
· ما با اشتیاق حقیقی همیشه فقط به مثابه اشتیاق ایدئالیستی و اخلاقی خالص سر و کار داریم.
· در مورد مفهوم حق هم قضیه از همین قرار است.
· هر دو را نمی توان به لحاظ سود شخصی امتحان کرد. (به محک زد.)
۱۱
· ارتجاع نمی تواند عزم و عظمت روحی انقلابیون را که مفهوم صرف حق در آنان پدید آورده بخرد و آنها را افسار زند.
· عزم و عظمت روحی ئی که مفهوم جنگ جویانه فئودالی ـ اشرافی افتخار (ناموس) را در مقابل تسلیحات کسانی که حق و خلق را در نظر دارند و خود را حامی حق و خلق می دانند، بی رنگ و بی اعتبار ساخته است.
· خلقی که آنان خود را متعلق بدان می دانند.
۱۲
· تعالی روحی ئی که سمپاتی جمعیت تماشاگر خارج از صحنه پیکار را حتی جلب کرده است.
· جمعیتی که کمترین نیتی به همکاری با آنان در پیکار نداشته اند.
· (کانت، «مجموعه آثار»، جلد ۶، ص ۳ و ص ۷)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر