جمعبندی
از
مسعود بهبودی
ددرنگی در چیستایی مفاهیم
۱
بحث راجع به مفاهیم
ربطی به سطح سواد کسی ندارد.
۲
مثال:
کرگدن
یک مفهوم بیولوژیکی است.
۳
حریف ادعا کرده که گربه
کرگدن است.
۴
ما تعریف کرگدن را از واژه نامه ای ذکر کرده ایم.
۵
این که دال بر علامه بودن ما نیست.
۶
حریف هم آزرده خاطر شده و ما را بلاک کرده است.
۷
نه کسی می خواهد چیزی یا دبگیرد و نه چیزی به همنوعش یاد بدهد.
۸
هدف پوز دادن است و بس.
درنگی در سوبژکتیویسم ساری
۱
دقیقا.
یکی از صفات و مشخصات مهم آدم ها
چه وطنی و چه فرنگی
بی اعتنایی به حقیقت و بطلان افکار
ضمن موضعگیری دلبخواهی است.
۲
کسی به افکار فکر نمی کند.
۳
یعنی
کسی دنبال کشف حقیقت نیست.
۴
همین حریف ماهرو
دوست فیس فیسی یک میلیون ساله ما بود که ظاهرا بلاک مان کرده است.
چون صادقانه ابراز نظر کرده ایم.
۵
هر کس دنبال نوچه و نوکر و کنیز و کلفت است
۶
هیچکس
دنبال حقیقت نیست.
۷
حقیقت
بی مشتری است.
۸
خدا کند اوضاع اندکی بهتر شود.
تیر دعا رها ست
در این آسمان
کجا ست
حق جو دلی که سینه سپارد به تیر ما
درنگی در سرتیتر «تحلیلی» که تحلیل نیست.
مشد حسن
فلسفه ی دیالکتیکی و تحلیلی هگل
۱
فلسفه چیست؟
۲
فلسفه یعنی جهان بینی
۳
جهان بینی
به قول مشد انگلس
دو گونه است:
الف
ماتریالیستی است
وقتی که حریف
نقش تعیین کننده را در دیالک تیک ماده و روح از آن ماده می داند
به
قول مشد انگلس:
به مسئله اساسی فلسفه
پاسخ ماتریالیستی می دهد
ب
ایدئالیستی است
وقتی که حریف
نقش تعیین کننده را در دیالک تیک ماده و روح از ان روح می داند
به
قول مشد انگلس:
به مسئله اساسی فلسفه
پاسخ ایدئالیستی می دهد
۴
به همین دلیل
فلسفه مشد هگل
ایدئالیستی
است
و
نه دیالک تیکی، تحلیلی و غیره
۵
فلسفه تحلیل
فلسفه بند تنبانی اجامر بورژوایی واپسین است که چشم دیدن هگل را ندارند.
۶
تفاوت فلسفه هگل با فلسفه مثلا اسقف برکلی
این است
که
فلسفه اسقف برکلی
ایدئالیستی ـ ذهنی (سوبژکتیو) است
و
فلسفه مشد هگل
ایدئالیستی ـ عینی (اوبژکتیو) است.
۶
متد فکری مشد هگل
دیالک تیکی است.
۷
فرق دیگر متد فکری هگل با متد فکری برکلی و غیره
دیالک تیکی بودن متد فکری هگل و متافیزیکی بودن متد فکری برکلی و غیره است
درنگی در دیالک تیک عرعر و عزا
به سینه هر ڪه تمنای "ڪربلا" دارد
همیشه در دل خود روضھ ای بہ پا دارد
کسی که عشق تو دارد دگر چه کم دارد
بدون عشق تو عالم کجا بها دارد
حریف خر پرور
۱
امام حسین
به
لحاظ ماهیت طبقاتی
کم ترین فرقی
با
امام یزید
نداشته است.
۲
امام یزید
به
لحاظ شعور ادبی و هنری
برتر از امام حسین بوده است.
۳
بیت اول دیوان حافظ از امام یزید است:
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
۴
هر دو
اربابان برده دار بوده اند.
۵
یعنی
دشمنان آزادی و برابری انسان ها بوده اند
۶
آدم باید خر باشد و برای شهدای برده دار عر بزند
درنگی در دعاوی بند تنبانی مشد احمد شاملو و شرکاء
۱
در قاموس مشد احمد شاملو
هنر مردمی و یا هنر توده ای = هنر بازاری
۲
من ـ زور از هنر بازاری چیست؟
۳
هنر مبتذل؟
هنر عامیانه؟
هنر زباله؟
هنر به عنوان کالا؟
۴
در قاموس مشد احمد شاملو
مطلق = عام
۳
مشد احمد شاملو به قول خودش (در گفت و گو با دکتر خصوصی اش)
از فلسفه چیزی نمی داند ولی هر زباله فلسفی را خوانده است که در طویله یافته است.
۴
مطلق در دیالک تیک نسبی و مطلق وجود دارد
۵
عام در دیالک تیک منفرد (خاص) و عام
۶
مثال:
مفهوم سرو و یا صنوبر در مقایسه با مفهوم درخت
منفرد است
و
مفهوم درخت در مقایسه با مفهوم سرو
عام است.
۷
مفهوم درخت در مقایسه با مفهوم نبات
منفرد است.
۸
درخت اما
در
چارچوب دیالک تیک سرو و درخت و نبات
خاص است.
۹
خاص
حلقه واسط میان منفرد و عام است.
۱۰
خاص
نسبت به منفرد
عام است
مثلا
مفهوم درخت نسبت به مفهوم سرو
عام است.
خاص نسبت به عام
منفرد است
مثلا
مفهوم درخت نسبت به مفهوم نبات
منفرد است.
۱۰
در قاموس مشد احمد شاملو
درد
به طور دلبخواهی و سوبژکتیو «تعریف» می شود.
۱۱
درد بدین طریق
فاقد عینیت و واقعیت است.
۱۲
هارت و پورت
هنر اصلی اجامر اگزیستانسیالیسم از سارتر تا کامو از جلال آل احمد تا احمد شاملو است.
۱۳
درد مشخص و واقعی و عینی احمد شاملو
اما
تریاک و هروئین و سکس و لهو لعب است
۱۴
شاملو
باعث معتاد گشتن دهها جوان ناقص العقل بوده است
تا درمان دردش (یعنی دستیابی به هروئین) تسهیل شود.
۱۵
فریاد مشد احمد شاملو از درد هروئین
بدین طریق
فریاد او از درد مشترک او با مشتی ناقص العقل علاف بوده است
۱۶
شق القمر اجامر اگزیستانسیالیسم
همین طبالی برای عیاشی و علافی و عوام فریبی است
درنگی در اندرز به ترفند دروغ
زمین هدیه ای است برای همه ما
حریف اندرزگو
۱
تفاوت مارکسیسم با همه مکاتب و مذاهب موجود
سانتزالیزاسیون (مرکزیت بخشی، کانونیت بخشی به) حقیقت عینی است.
۲
حقیقت برای مارکسیسم
مثل خدا برای مؤمنین است.
۳
حقیقت
تنها دگم دکمستیز مارکسیسم است.
۴
مارکسیسم هرگز حقیقت را فدای مصلحت نمی کند
۵
به همین دلیل
طرفداران پراگماتیسم
با هر پرچم و شعار و عنوان و ادعا
بدترین دشمنان مارکسیسم اند
که
میان حقیقت و منافع شخصی و گروهی و حزبی و طبقاتی
علامت تساوی می گذارند.
۶
زمین هدیه کسی به ما نیست.
۷
ما چیستیم و
زمین چیست؟
درنگی در مقوله قیاس به نفس
با گذر زمان خصائل والای انسانی را از دست می دهیم
عخبار خرافی برای خر پروری
۱
حریف شریف
قیاس به نفس کرده است.
۲
اولا
از کجا معلوم
که
حریف شریف
دیروز
دارای خصایل والای انسانی بوده است و نه دارای رذایل عنسانی و آن سانی
۳
ثانیا
ما
مشخصا
که
سگ هستیم و نه خر
پیش تر رفته ایم
و
نه
پس تر.
۴
بهتر شده ایم
و
نه بدتر.
به مراتب بهتر.
۵
آن سان که از دیروز خویش
حتی
بیزار و متنفر و منزجریم
ویرایش:
سیل
سیروس سهامی
آسمان به ناگاه به هم بر آمد
و کوه بی آوا
چونان زنی پا بزا
از دردی توانفرسا
به خود پیچیدن گرفت.
گرگان گرسنه ـ چشم باد
با رمه های آسیمه سر ابر
بر شیب پرتگاه های صعب
به کین در آویختند.
دشنه های بلورین آذرخش
از قلب تیره ی آسمان فرود آمد
و از زخم خونچکان ابر
دریایی از تگرگ و ستاره
باریدن گرفت.
افعی زهرناک سیل
از پوسته ی بی قرار کوه
فراز آمد (پیش آمد، شاید فرود امد، دقیقتر و رساتر باشد):
سهمگین و دمان و تن کشان
و آسمان و صخره و درخت
به هم در آویختند (درآمیختند. درآ<یختن به معنی آویزان شدن و کردن است)
و آبکند پر عطش را
که در رؤیای سخاوت ابری پر مهر بود
از زخم و تاول و چرک
به یکباره بینباشتند
کشتگاه های شاداب
در گردابی از صخره و شاخه و خار
فرو مردند.
و اسبان شیهه زن
در نزعی مفاجات
دندان زهرناک وحشت را
بر پستان تیره ی سنگ خاره
فرو خستند.
چشمان از حدقه در آمده ی زندگان
و
دهان فراخ از هراس ویرانه ها را
غباراعصاراز یاد رفته
فرو پوشید
و در چرخشی جهنمی
همه چیز از مرکز خود گریخت
در کژ راهی خوفناک و قهر آیین،
هیچ چیز بر هیچ چیز استوار نماند
و خون بر گریوه ی دیوارهای پوده (بر گردن دیوارهای پوسیده )
شتک زد.
(شتک زدن یعنی ترشح و پریدن ذرات آب مثلا رود، بر اثرجریان تند و سریع آن بر روی سنگها و به اطراف و حوالی . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).)
پایان
درنگی در داوری های از خودراضی ها
کوشا
جان ، اگر به صفحه فیسبوک میم سری بزنی ، واقعا بطور دقیق بهش گفته ای کمتر هذیان بگو!!!
آنچنان به پرت و پلا نویسی و هذیان گویی دچار شده ، چنان مشتی از واژه ها را گویا با هم
در یک جدول کلمات متقاطع قرار داده است که
دچار بهت و تعجب خواهی شد!
می توان گفت که ممکن بود فارسی صحبت کردن خمینی را سخت بشود فهمید(!) اما زبان و نگارش افاضات و ترهات یک روشنفکر پریش و هذیان گو چون ایشان واقعا به یک مترجم مسلط به زبان و ادبیات زبان فارسی را نیاز دارد!
۱
ممنون
از ابراز نظر
۲
اگر تو مفاهیم مارکسیستی را نمی فهمی و نمی توانی بفهمی
مقصر که دایرة المعارف روشنگری نیست.
۳
دایرة المعارف روشنگری
در به بهترین حالت
مترجم مفاهیم مارکسیستی است
۴
ثانیا اگر مفهومی را ویا اندیشه ای را نمی فهمی
بپرس تا عرشاد شوی
عرشادی مقدمه خرشادی است
۵
انتشار عکس انگلس و لنین
ربطی به دفاع از افکار مارکسیستی ندارد
فقط به درد عوام فریبی و احیانا خودفریبی می خورد
البته
اگر حریف
خر باشد.
۶
دایرة المعارف روشنگری ادامه دهنده ایده ئولوژی حزب توده در پله تکاملی نوین است
۷
اگر کسی با ادبیات حزب توده و مفاهیم آن آشنا باشد
هم می تواند بداند و هم می تواند بفهمد.
۸
تلاش هیئت تحریریه دایرة المعارف روشنگری
تمرین عملی مفاهیم مارکسیستی
از طریق تحلیل افکار و اشعار و اثار این و آن است.
۹
قدر زر زرگر بداند
قدر گوهر گوهری
هرکس اولماز مشتری
کالای عقلانیته
درنگی در مفهوم سوسیالیسم برای تمرین تفکر مفهومی
۱
سوسیالیسم
بسان فئودالیسم
فقط و فقط
یک فرماسیون اقتصادی است.
۲
جنبش سوسیالیستی
جنبشی برای تشکیل سوسیالیسم است.
۳
سوسیالیسم
تئوری
نیست.
۴
تئوری
سوسیالیسم اوتوپیکی و سوسیالیسم علمی اند.
درنگی در بند اول مطلبی از مهشید امیرشاهی
فرمودید کودتا یا قیام؟
مهشید امیرشاهی
الف
از روزی که آخوندها در ایران به فکر تکیه زدن بر مسند قدرت افتادند من هم و غمم را متوجه مبارزه با آنها کردم و نیازی هم ندیدم که هر بار ابراز مخالفت با رژیم اسلامی را با زدن گریزی به گذشته همراه کنم و هر بار انتقاداتی که همیشه به دستگاه آریامهری – در زمان بیا برو اش – داشته ام مکرر نمایم.
۱
منظور امرا از روزی که آخوندها تصمیم به حکومت کردن گرفتند، چه روزی بود؟
۲
مهشید به این پرسش ما
بلافاصله پاسخ می دهد:
پس از تشکیل رجیم اسلامی
۳
آخر
لامصب
این که روز اول نمی شود
۴
این می شود روز آخر
۵
علاوه بر این
چه انتقاداتی به دستگاه آریامهری داشته اید؟
۶
ضمنا مگر می شود
بدون تحلیل ماضی به انتقاد از مضارع خطر کرد و خرپروری نکرد؟
۷
مهشید امیرشاهی از اعضای طبقه حاکمه هم در زمان شاه و هم در زمان شیخ بوده و است.
۸
به همین دلیل با مفاهیم بند تنبانی ـ بورژوایی و سطحی نگرانه رجیم اسلامی و دستگاه آریامهری می «اندیشد.»
ب
هرگز تصور نکردم که وقتی از روشنفکران ایراد می گیرم باید توضیح بدهم که این ایراد متوجه مخالفت آنها با حکومت استبدادی نیست که من با آن همصدا و یکدلم بلکه از این رو ست که آنها به وظیفه روشنفکری خود عمل نکرده اند و راه حل دمکراتیکی در مقابل دیکتاتوری ارائه نداده اند و وقتی جایگزین دمکراتیکی پیدا شد به جای پشتیبانی از آن پی خمینی را گرفته اند.
۱
مهشید امیرشاهی تعریف علمی بخور و نمیری از مفهوم روشنفکریت حتی ندارد و خیال می کند که روشنفکران طبقه ای اجتماعی اند.
۲
هیتلر هم روشنفکر بوده است
چرچیل هم
موسولینی و موسی چمبه و لومومبا هم
مش مهشید
۳
روشنفکران تعلقات طبقاتی متفاوت و متضاد دارند.
هر گردی گردو نیست.
مارکسیسم آموز تا رستگار شود و از خریت و خر پروری رها.
۴
مخالفت روشنفکران کشور با حکومت استبدادی
فقط مخالفت با فرم حکومت بود و ایا در واقع مخالفت با محتوای طبقاتی انقلابی حکومت؟
۵
حکومت و یا قدرت سیاسی
انعکاس حاکمیت طبقاتی است.
روبنا انعکاس زیربنا ست.
۶
مخالفت روشنفکران با و بی عبا و عمامه با فرماسیون کاپیتالیستی بوده است که نافی و جایگزین و بدیل فرماسیون فئودالی بود.
۷
استبداد
هم بسان حکومت
فرم است و محتوای طبقاتی متفاوت و متضاد دارد:
استبداد و یا دیکتاتوری
هم
می تواند ارتجاعی باشد
و
هم
انقلابی
هر گردی گردو نیست.
مش مهشید بورژوا
۸
راه حل دموکراتیک برای دیکتاتوری
نه
امکان پذیر است و نه مصلحت و معقول
۹
به همین دلیل مدافعان و نهادهای انقلاب سفید
انقلابی بوده اند
و مخالفان آن
ارنجاعی
بی اعتنا به ادعاها و هارت و پورت ها و عوامفربی ها و خودفریبی ها
۱۰
بدیل انقلاب سفید
فقط می توانست عنگلاب سیاه باشد.
عنگلاب اسلامی باشد.
۱۱
بدیل انقلاب سفید
فقط می توانست ارتجاع سرخ و سیاه باشد که بود.
۱۲
مفاهیم ارتجاع سرخ و سیاه و خرابکاری از خدمات مؤلفین کتاب انقلاب سفید است.
۱۳
جامعه بشری
بسان طبیعت
طویله نیست تا عرصه خر تو خر باشد.
مش مهشید
۱۴
جامعه بشری
بسان طبیعت
از ذره تا کهکشان
قانونمند است.
۱۵
ماتریالیسم تاریخی اموز تا رستگار شوی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر