اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی
(سوسیال ـ پسیکولوژی مارکسیستی ـ لنینیستی)
۱
· روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی، زیررشته ای از روان شناسی (پسیکولوژی) است که بر معارف اساسی فلسفه ماتریالیستی ـ دیالک تیکی (و ماتریالیستی ـ تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی. مترجم) و روان شناسی عمومی بنا شده است.
۲
· روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی در رابطه تنگاتنگی با روان شناسی شخصیت و جامعه شناسی قرار دارد.
۳
· به همان سان که روان شناسی عمومی به بررسی قانونمندی هایی می پردازد که تنظیم کننده رفتار و تجربه (کردوکار و شعور و یا روح) اند، روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی به پژوهش قانونمندی های رفتار اجتماعی می پردازد.
· یعنی عمدتا به پژوهش تأثیرات متقابل بی واسطه و کومونیکاسیون (مخابرات، مبادله فکری، هماندیشی) میان انسان ها می پردازد.
۴
· تإثیر متقابل میان ـ انسانی نمونه وار عبارت است از همکاری بیواسطه افراد بیشمار در روند کار.
· روند کاری که در آن به قول مارکس، راندمان کلی کار در مقایسه با جمع ریاضی راندمان تک تک همان افراد بالاتر می رود.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۳۴۵)
۵
· این «قوه توده ای» ویا «ظرفیت قوتی کلکتیو» در اثر هماهنگ گشتن (کوئوردیناسیون) قوای روحی، فکری و روانی (اطلاعات) و یا هر دو در زمان و مکان تشکیل می شود.
۶
· ضمنا «تماس جامعتی صرف» در اثنای روند همکاری، در اثر رقابت، موجب «تحریک ارواح حیاتی حیوانی (خودی)» (مارکس) می گردد که به ارتقای راندمان کار در مقایسه با راندمان کار فردی افراد منجر می شود.
۷
· تأثیر همکاری و اثرگذاری متقابل که همواره با انواع مختلف کومونیکاسیون (هماندیشی)، به ویژه با کومونیکاسیون (هماندیشی) زبانی توأم است، فقط به مثابه مزیت راندمانی کار گروه همکاری کننده نمودار نمی گردد.
۸
· تأثیر متقابل و هماندیشی به مثابه مبادله فکری، نظری، قضاوتی و غیره، هم منجر به تغییراتی در تفکر، احساس، موضعگیری ها و اعمال تک تک افراد انسانی می شود که به این طرز با هم رابطه دارند و هم ضمنا شرایط لازم برای تشکیل شعور و تغییر شعورند.
۹
· در این امر می توان یکی از روندهای بنیادی تشکیل و تغییر شعور جامعتی را دید.
۱۰
· این حقیقت امر به تشکیل یکی از «نقاط گرهی (نقاط جوش خوردگی) و یا نقاط انطباق (همپوشانی)» میان روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی منجر می شود.
۱۱
· مناسبت روان شناسی اجتماعی با جامعه شناسی را باید با توجه به ساختمان منطقی ماتریالیسم تاریخی به شرح زیر دید:
· رفتار اجتماعی، تأثیر متقابل و کومونیکاسیون (مخابرات، مبادله فکری، هماندیشی) میان انسان ها در نهایت، به واسطه فاکتورهای اقتصادی بنیادی فرماسیون اقتصادی ـ اجتماعی معینی دترمینه شده اند. (تعین کسب کرده اند.)
· به همین دلیل قانونمندی هایی که رفتار اجتماعی را تنظیم می کنند، وابسته به قانونمندی های جامعتی اند.
۱۲
· به همین دلیل روان شناسی اجتماعی ضمنا مبتنی بر معارف جامعه شناسی است.
۱۳
· روان شناسی اجتماعی بررسی های خود را آنجا به عمل می آورد که «زنجیر» دترمیناسیون (تعینیت) جامعتی افراد به طور بیواسطه به افراد منفرد «می رسد» و این «نقطه» عمدتا عبارت است از تأثیر متقابل بیواسطه افراد در گروه ها و یا کلکتیوها.
۱۴
· روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی، به همین دلیل، سیستم موضوعات بررسی و وظایف خود را از تجزیه و تحلیل روندهای تعاون (همکاری) مشخص که تحت مناسبات زندگی و مناسبات تولیدی سوسیالیستی صورت می گیرند، استخراج می کند.
· (هیبش و فور ورگ، «مقدمه ای بر روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنیینستی»، ۱۹۶۸)
۱۵
· البته ضمن حفظ جنبه پسیکولوژیکی آنها.
روبینشتاین، «تنظیم رفتار و تجربه. وحدت شعور و کردوکار»)
تاریخمسئله روان شناسی اجتماعی
۱
· تاریخمسئله روان شناسی اجتماعی ماهیتا و عمدتا قبل از به رسمیت شناسی (جا افتادن) روان شناسی اجتماعی به مثابه رشته مستقلی در روان شناسی شروع شده است.
۲
· روان شناسی اجتماعی را می توان به دو خط تکاملی زیر طبقه بندی کرد:
الف
· خط تکاملی مارکسیستی روان شناسی اجتماعی
ب
· خط تکاملی غیرمارکسیستی، یعنی بورژوایی روان شناسی اجتماعی
۳
· پیش شرط خط تکاملی مارکسیستی روان شناسی اجتماعی به شرح زیر بوده است:
الف
· فرمولبندی تزهای اساسی فلسفه و اقتصاد سیاسی مارکسیستی در آثار مارکس و انگلس
ب
· تداوم تزهای اساسی فلسفه و اقتصاد سیاسی مارکسیستی در توسعه مارکسیسم توسط ولادیمیر لنین
پ
· تداوم تزهای اساسی فلسفه و اقتصاد سیاسی مارکسیستی قبل از همه در نتایج مبارزه طبقاتی انقلابی طبقه کارگر
ت
· تداوم تزهای اساسی فلسفه و اقتصاد سیاسی مارکسیستی در نتایج ساختمان موفقیت آمیز جامعه سوسیالیستی
۳
· در کاپیتالیسم طرز تفکرپسیکولوژیکی ـ اجتماعی بورژوایی (و طرز تفکر پسیکولوژیکی ـ اجتماعی طور کلی) بنا بر حوایج اساسی طبقه حاکمه تشکیل می شود و در وهله اول در علوم زیر فرم کسب می کند:
الف
· در اقتصاد ملی
ب
· در آموزه دولت
پ
· در آموزه حقوق
ت
· در فلسفه و غیره
۴
· در تمییز (متمایزسازی) خام می توان میان سه طرح از طرز تفکر پسیکولوژیکی ـ اجتماعی بورژوایی تفاوت قایل شد که در آنها مسئله گزاری خاصی بنا بر مناسبت (رابطه) فرد و جامعه و راه حل (چه بسا تدافعی ـ توجیهی، طرفدارانه از سرمایه داری) خاصی برای آن مسئله عرضه شده است:
الف
«روان شناسی خلق ها
۱
· طرز تفکر پسیکولوژیکی ـ اجتماعی بورژوایی به لحاظ توالی زمانی نخست با طرح هایی از لاتساروس (لازاروس) و اشتاین هال تحت عنوان «روان شناسی خلق ها» (۱۸۶۰) وارد صحنه می شود.
۲
· این مکتب به فرضیه بندی چیزی به نام «روح ماورای فردی» می پردازد که سیستم اجتماعی «خلق» تابع آن است.
۳
· این مکتب به لحاظ فلسفی واریانتی (نوعی) از ایدئالیسم عینی است.
۴
· هدف حضرات از درک (نظریه) «خلق» به مثابه تنها کلیت اجتماعی متعالی که همه چیز جامعه تابع آن است، بی تردید، ماستمالی و استتار مناسبات طبقاتی به مدد این طرح غلط از ساختار جامعه است.
· (ما با مفهوم «خلق» کذایی در ادبیات فاشیستی، فئودالی – فوندامنتالیستی، فدایی و آوانتوریستی چپ و غیره نیز آشنا می شویم.
· هدف این جریانات ضد خلقی، انکار ساختار طبقاتی جامعه و تعلقات طبقاتی اعضای جامعه است. مترجم)
۵
· البته در روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی نیز بررسی ساختارهای روانی و روحیات قومی (اتنیکی) که به طور تاریخی تشکیل شده اند، به عنوان وظیفه مشروع دنبال می شود.
· مراجعه کنید به بررسی های مقایسه ای درونفرهنگی که در حال حاضر صورت می گیرند.
۶
· با این تفاوت که این مسائل فقط بر پایه طرح جامعتی مارکسیستی ـ لنینیستی قابل حلند.
ب
روان شناسی توده ها
۱
· در اواخر قرن ۱۹، «روان شناسی توده ها» به مثابه شعبه دیگری از روان شناسی اجتماعی بورژوایی توسط تارده، سیژل، لو بن و غیره تشکیل شد که کماکان رواج دارد.
۲
· خصلت تدافعی ـ توجیهی آن در اثر لو بن تحت عنوان «روان شناسی توده ها» (۱۸۹۵)، بالاخص آشکار می گردد.
۳
· در این اثر لو بن، برخورد تحقیرآمیز بر به اصطلاح توده ها تبیین می یابد.
· منظور لو بن، مبارزه طبقاتی بورژوازی بر ضد مبارزات اعتصابی نیرومند پرولتاریا در آن سال ها ست.
۴
· افکار مربوط به روان شناسی توده ها کماکان به مثابه دلایلی بر ضد جنبش کارگری، قبل از همه در تئوری های بورژوایی توده ـ نخبه که ذاتی هر «روان شناسی توده ها» است، مورد استفاده قرار می گیرند.
پ
آموزه غریزه در روان شناسی اجتماعی بورژوایی
۱
· ریشه سوم روان شناسی اجتماعی بورژوایی در به اصطلاح آموزه غریزه در رفتار اجتماعی است که توسط مک دوگال تأسیس یافته است.
۲
· صرفنظر از اینکه هر استفاده از غریزه به عنوان اصل توضیحی برای رفتار انسانی به طور کلی نامناسب است و بنا بر نتایج علمی دقیق (پژوهش انگیزه ها) کاملا غلط و نادرست است، این آموزه به معنی تقلیل رفتار اجتماعی به غرایز است.
· یعنی به معنی تقلیل رفتار انسانی به مکانیسم های تنظیمی مادر زادی و به معنی استتار و ماستمالی مکانیسم دترمیناسیون (تعین) جامعتی رفتار انسانی و نتیجتا به معنی نفی خصلت جامعتی موجود انسانی در سنت بیولوژیسم افراطی ئی است.
· مراجعه کنید به بیولوژیسم
۳
· خصلت طبقاتی این طرح روان شناسی اجتماعی بورژوایی از فرسنگ ها به چشم می خورد.
***
۵
· روان شناسی اجتماعی کنونی در کشورهای سرمایه داری، از اکثر نظرات اساسی سنتی خود، گسسته است و در طرح های علوم اجتماعی تدافعی ـ توجیهی به آنها تداوم بخشیده است.
· برای اینکه در دامنه چشمگیری به بررسی های آزمایشی ـ امپیریکی پدیده های معین تأثیر متقابل اجتماعی، و کومونیکاسیون (مبادله فکری) با استفاده از امکانات پژوهشی مدرن از قبیل سیبرنتیک، اطلاعتئوری، بازی ـ تئوری و تصمیمگیری ـ تئوری و غیره روی آورده است.
۶
· اما خصلت طبقاتی روان شناسی اجتماعی کنونی در کشورهای سرمایه داری از دو لحاظ زیر تقویت شده است:
الف
· اولا در موضعگیری اساسی پوزیتیویستی وسیع که با نفی تئوری سازی جامعتی ـ علمی در پیوند است.
· مراجعه کنید به پوزیتیویسم، نئوپوزیتیویسم.
ب
· ثانیا در این حقیقت امر که نتایج پژوهشی آن در زمینه مثلا تشکیل موضعگیری و تغییر موضعگیری، قبل از همه در وسایل کمونیکاسیون همگانی و در پراتیک آگهی تبلیغاتی کشورهای امپریالیستی برای مانی پولاسیون افکار توده های خلق مورد استفاده قرار می گیرند.
· (جای جامعه شناسی مارکسیستی را طبقه حاکمه با پسیکولوژیسم پر کرده است.
· هر مسئله ای را علمای امپریالیستی به لحاظ روان شناسی اجتماعی کج و کوله بورژوایی تجزیه و تحلیل و عملا تحریف می کنند. مترجم)
· این بیشک بر تئوری سازی در رابطه با هر مسئله منفرد نیز مؤثر می افتد.
· (منظور از تئوری سازی در رابطه با هر مسئله، گذار از خطه جزء، منفرد و خاص به عالم کل و عام و کشف حقیقت است. مترجم)
روان شناسی اجتماعی مارکسیستی – لنینیستی
۱
· روان شناسی اجتماعی مارکسیستی – لنینیستی در سال های اخیر در اکثر کشورهای سوسیالیستی تشکیل شده است.
۲
· بحث راجع به موضوع، وظایف و متدهای آن ادامه دارد.
۳
· مؤلفین مختلف زیر راجع بدان نظریات متفاوت عرضه داشته اند:
الف
منصوروف
· به نظر منصوروف و امثالهم موضوع پژوهشی اصلی روان شناسی اجتماعی عبارت است از توزیع تصورات، مواضع (موضعگیری ها)، نظرات، ایدئال ها و غیره، یعنی توزیع روحیات بر گروه های اجتماعی مختلف، از قبیل طبقات، اقشار، حرف (حرفه ها)، جنسیت ها، گروه های سنی مختلف و غیره
ب
کولبانوفسکی و کوالیوف
· به نظر کولبانوفسکی و کوالیوف موضوع ماهوی و اصلی روان شناسی اجتماعی را بررسی کلکتیوها، یعنی قوانین تشکیل، توسعه، اثرگذاری کلکتیوها تشکیل می دهند.
۴
· نظریات مختلف مؤلفین برای چالش نظری جهت توسعه روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی از اهمیت وافر برخوردارند.
۵
· برای اینکه همه آنها بر پایه جهان بینی مشترکی (مارکسیسم ـ لنینیسم) قرار دارند که بنا بر آن نتایج حاصله درزمینه روان شناسی اجتماعی در خدمت ساختمان جامعه سوسیالیستی و کمونیستی است.
۶
· روان شناسی اجتماعی هم بسان هر رشته علمی دیگر مبتنی بر پیش شرط هایی از نوع فلسفی است که نه تنها پیش شرط های متدئولوژیکی ـ معرفتی ـ نظری متعلق به آنها ست، بلکه پیش شرط هایی نیز به مثابه شرایط مکانی برای احکامی از نوع شیئیتی (موضوعیتی) پژوهش علمی باید مقدم بر آنها قرار داده شوند.
۷
· مهم ترین شرط برای روان شناسی اجتماعی به این معنا، عبارت است از «انسانتصویر»، یعنی سیستمی از احکامی که راجع به «ماهیت انسان» ساخته و یا صادر می شوند.
۸
· نحوه و نوع پاسخ به این مسئله (انسانتصویر) معلوم است.
· به این مسئله باید در وابستگی سختگیرانه به مناسبات جامعتی هر زمان معین مربوطه، پاسخ داده شود.
۹
· مارکسیسم ـ لنینیسم حاوی چنین احکامی (حاوی سیستمی از احکامی است که راجع به «ماهیت انسان» ساخته و یا صادر می شوند) که دو حکم آن به مثابه پایه فلسفی روان شناسی اجتماعی حائز اهمیت خاصی اند:
الف
· این حکم اولا در فرم عامش عبارت است از اینکه انسان موجودی جامعتی است.
· انسان «آنسامبلی (ارکستری) از مناسبات جامعتی» است.
· (مارکس، «تز ششم در تزهایی راجع به فویرباخ»
ب
· حکم دوم عبارت است از اینکه انسان موجودی است که به طرز کوشا (به ترفند کار) طبیعت و جامعه را تغییر می دهد.
· «کردوکار آگاهانه آزاد» به مثابه «خصلت نوعی» انسان
· (مارکس)
۱۰
· فرم خاص این تزهای عام برای جامعه سوسیالیستی و کمونیستی در تحول هنجارین (نرماتیو) شان به دو آماجگزاری مرتبط به هم جامعه سوسیالیستی منجر شده است:
الف
· انطباق (مطابقت یابی) گرایشی حوایج و منافع جامعتی، کلکتیو و فردی .
ب
· تبدیل گرایشی کردوکار کاری به «اولین نیاز» انسان ها.
۱۱
· این آماجگزاری هنجارین (نرماتیو) اساسا دورنمای (پرسپکتیو) واقعی روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی است.
۱۲
· این دو تز اساسی هم در مفهوم همکاری و هم در واقعیت امر همکاری (تعاون) به معنی فوق الذکر به طرز سهل الفهمی به وحدت می رسند:
· هر اکت (عمل) تأثیر متقابل مبتنی بر همکاری (تعاونی) میان افراد، بیانگر ماهیت جامعتی انسان از سویی و همزمان بیانگر «کردوکار آگاهانه آزاد» انسان ها ست، که البته تنها تحت مناسبات تولیدی سوسیالیستی قابل تحقق (واقعیت یابی، جامه عمل پوشی) است.
۱۳
· از همین دو تز مارکس می توان شرط دیگری را برای روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی استخراج و فرمولبندی کرد:
· تئوری شخصیت را
۱۴
· تئوری شخصیت را می توان به مثابه یکی از زیررشته های روان شناسی محسوب داشت.
۱۵
· وظیفه اصلی تئوری شخصیت عبارت است از توضیح مکانیسم های تشکیل شخصیت و مکانیسم های تحقیق شخصیت (شخصیت پژوهی) در حین اونتوژنزه (تشکیل) که ضمنا معارف فیلوژنتیکی (معارف تکامل) را مثلا روان شناسی حیوانات را و آنتروپولوژی بیولوژیکی را نیز به خدمت می گیرد.
۱۶
· مهم ترین شناخت روان شناسی شخصیت که به طرز ماتریالیستی ـ دیالک تیکی پایه گذاری شده باشد و به طرز ژنه تیکی سمت گیری کسب کرده باشد، درک این نکته است که مکانیسم تعیین کننده توسعه شخصیت در پراتیک جامعتی است.
· در حالیکه مکانیسم بیولوژیکی توارث و انطباق ارگانیسمی از اهمیت ثانوی و فرعی برخوردار است.
۱۷
· بنا بر این شناخت، تشکیل شخصیت در تغییر اکتیو (اکتیویته یعنی فعالیت مبتنی بر آگاهی و داوطلبی) محیط زیست است.
· محیط زیستی که به نوبه خود بر تغییر افراد در فرم از آن خودسازی (یاد گیری) تأثیر می گذارد.
· مراجعه کنید به تز سوم در اثر مارکس تحت عنوان «تزهایی راجع به فویرباخ»
· (دیالک تیک افراد اکتیو و محیط زیست فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت است. مترجم)
۱۸
· روی این مسئله که آیا این موضوع جزو روان شناسی اجتماعی است و یا جزو روان شناسی شخصیت است، هنوز اختلاف نظر وجود دارد.
۱۹
· این در هر صورت یکی از پیش شرط های صرفنظرناپذیر و ضرور برای روان شناسی اجتماعی است
۲۰
· پیوند تنگاتنگ آن با روان شناسی اجتماعی به این دلیل است که در هر اکت (عمل) همکاری مشخص و تأثیر متقابل میان انسان ها، مهم ترین بخش تشکیل شخصیت (به معنی دیالک تیک شیئیت بخشی و از آن خود سازی (یادگیری)) صورت می گیرد.
۲۱
· عرصه موضوعی روان شناسی اجتماعی را می توان با تجزیه و تحلیل همکاری و تأثیر متقابل انسان ها در گروه های کوچک و یا در کلکتیوها نشانه گذاری کرد.
۲۲
· این بنا بر مفهوم مارکسی از همکاری، دو فاکتور برای ارتقای راندمان کار هر گروه همکاری کننده از انسان ها، یعنی برای ارتقای راندمان کار فردی در اکت (عمل) همکاری و تشکیل «نیروی توده ای» (مارکس) به برکت هماهنگ سازی نیروهای فردی و اطلاعات فردی عرضه می دارد.
۲۳
· فاکتور اول، مسئله به غایت پر شاخ و برگ موضعگیری های اجتماعی را شامل می شود.
۲۴
· موضعگیری به معنی عام کلمه را می توان به شرح زیر تشریح کرد:
· موضعگیری به مثابه سطح آمادکی مستور فرد برای انگیزش نسبت به کردوکار معینی
· یعنی به مثابه توسعه انگیزه هایی برای اکتیویته (فعالیت مبتین بر آگاهی و داوطلبی)
· کردوکار و اکتیویته ضمنا به معنی وجود فهم فکری مربوطه است.
۲۵
· اینکه موضعگیری ها، چگونه تشکیل می شوند، چگونه و تحت چه شرایطی و تحت تأثیر کدام فاکتورهای خارجی تغییر می یابند و کی و در چه سمت و سویی و چگونه این موقعیت های روحی (شعورین) در تأثیر متقابل اجتماعی و به طور کلی در کل رفتار انسانی به طور فونکسیونال (کارکردی) مؤثر می افتند، از مهم ترین مسئله گزاری ها در این عرصه اند که هنوز به خیلی از آنها پاسخ داده نشده است.
۲۶
· در اونتوژنزه، موضعگیری ها در روند رفتار با تقلید و پیروی از سرمشق معینی، با تعلیم و صدور دستورالعمل کسب می شوند.
۲۷
· تغییر موضعگیری ها به شدت و قوت، وابسته به درجه تحکیم درونی در سوبژکت است که به نوبه خود، وابسته به لنگراندازی موضعگیری مربوطه در سیستم ارزشی درونی شده (هضم و جذب شده) شخص است.
۲۸
· میزان تغییر موضعگیری ها که به برکت اقدامات برونی آماجگرا، باید بدان نایل آمد، علاوه بر کیفیت این اقدامات، (مثلا فرم زبانی یک شخصیت و یا فرم تکلم و تبیین آن)، وابسته بدان نیز است که که فرد مورد نظر با چه اشخاصی در مبادله فکری و هماندیشی (کومونیکاسیون) است و قاعدتا منسوب به کدام گروه اجتماعی است.
۲۹
· بدین طریق به عنوان مثال، می توان اطلاعات معینی از جانب فردی را نه فقط بر پایه نگرش فردی خود او، بلکه ضمنا بر پیاه نگرش اوتوریته ارجمند او نیز دانست.
۳۰
· و یا وقتی بر آن باشیم که در گروهی که فرد مورد نظر منسوب بدان است (مثلا در خانواده) چنین نگرش و کنشی رواج دارد.
۳۱
· و حتی اگر معارف تضمین شده به واسطه آزمایشات متنوع از اعتبار عام کامل برخوردار نباشند، باز هم شکی نیست که موضعگیری و تغییر موضعگیری های اجتماعی، به طور بی چون و چرا مبتنی بر منسوبیت انسان ها به هماندیشی (مبادله فکری، کومونیکاسیون) اجتماعی در گروه ها و کلکتیوها ست.
۳۲
· دومین و مهم ترین فاکتور برای تشکیل «ظرفیت قوتی کلکتیو» (مارکس) عبارت است از هماهنگی (کوئوردیناسیون) قوا و اطلاعات فردی در مکان و زمان.
۳۳
· یکی از موضوعات مهم روان شناسی اجتماعی عبارت است از پژوهش قوانین این هماهنگی برای مطلوب سازی (اوپتیمال سازی) روندهای تأثیر متقابل اجتماعی نسبت به راندمان (کارآیی) و تغییر فکری (شعورین)
۳۴
· همه این روندها در گروه ها و یا کلکتیوهای مشخص جریان می یابند.
۳۵
· هر گروه اجتماعی نیز به این معنی موضوع نسبتا مستقل روان شناسی اجتماعی است.
۳۶
· به نیت هدفگرایی، «روندهای تأثیر متقابل در گروه ها و یا جریانات هماهنگ سازی در گروه ها» به مثابه «رفتار» سیستم های فوق العاده بغرنج، پویا (دینامیکی) و خودتنظیمگر (به معنی سیبرنتیکی اش) در نظر گرفته می شوند.
۳۷
· مطلوب سازی (اوپتیماسیون) این هماهنگی (کوئوردیناسیون) به معنی تغییر آنچنانی متغیرهای این سیستم است که به ارتقای راندمان کار (کار آیی) آن سیستم منجر شود.
۳۸
· متغیرهای سیستم به شرح زیرند:
۱
· خودویژگی و درجه بغرنجی وظیفه (مسئله و یا تصمیمیگری)
۲
· اندازه گروه
۳
· سیستم هنجاری خاص گروه، سیستم موضعگیری خاص گروه و سیستم ارزشی خاص گروه که نوع سوسیالیستی اش، گروه را به کلکتیو مبدل می سازد.
۴
· سازماندهی و اجرای فونکسیون رهبری به مثابه مرجع هماهنگ سازی (کوئوردیناسیون)
۵
· توزیع فونکسیون
۶
· ساختار هماندیشی (کومونیکاسیون)
۷
· ساختار اطلاعاتی
۸
· ساختار اعتبار (ارج)
۳۹
· اگرچه ما در مورد گروه های متکی بر سمتگیری کارآیی (راندمان) اولین متغیر را مقدم تلقی می کنیم، توالی متغیرهای فوق الذکر اما به معنی ارزیابی آنها نیست.
۴۰
· کلیه متغیرها باید در مناسبت (رابطه) وابستگی متقابل نسبت به یکدیگر بررسی شوند.
۴۱
· بررسی دقیق این وابستگی های متقابل، استفاده از متدهای مته متیکی را به قصد مدل بندی روندهای همکاری الزامی می سازد.
۴۲
· در حال حاضر در این زمینه اولین بررسی ها صورت می گیرند.
متدئولوژی روان شناسی اجتماعی
۱
· متدئولوژی روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی را ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی تشکیل می دهند.
۲
· متدیک و نحوه و نوع پژوهش در روان شناسی اجتماعی مارکسیستی ـ لنینیستی متنوع است و بستگی به آماج بررسی مورد نظر دارد.
۳
· بررسی های مربوط به روان شناسی اجتماعی قاعدتا با درک توصیفی جریانات واقعی (رئال) (پژوهش میدانی) اغلب با متد (اسلوب) مشاهده شرکت کننده شروع می شوند.
۴
· این امر به تجزیه و تحلیل متغیرهای مهم و تشکیل اولین فرضیه ها منجر می شود.
۵
· انتقال آنها می تواند در فرم برجسته سازی های همگون به گروه های همگون با تعیین تقارن میان اکتیویته کاری، ساختار درونی گردان های کار، سبک رهبری گردان های کار، موضعگیری های زحمتکشان نسبت به کار و غیره در تعداد به لحاظ آماری به اندازه کافی بزرگ از موارد صورت گیرد که در آنها تغیر (واریابیلیته) به طور طبیعی موجود این وابستگی متقابل مورد استفاده قرار می گیرد و برای درک هر کدام از متغیرها بر طبق فنون مربوط به روش مربوطه از مثلا تجزیه و تحلیل رفتار با برگه مدرج مشاهدتی، آنالیزهای سوسیومتریکی، درجات موضعگیری تنظیم شده و غیره استفاده به عمل می آید.
۶
· مسائل مربوط به جزئیات در این رخدادها قاعدتا باید به محک آزمایش زده شوند که می تواند در فرم آزمایش آزمایشگاهی (مثلا بررسی مؤثریت شبکه های مخابراتی (مبادله فکری) مختلف و یا فرم های هماندیشی مختلف) و یا در فرم «آزمایش طبیعی» (تغییر القائی سبک رهبری یک رهبر و ثبت پارامترهای به طور احتمالی وابسته بدان از قبیل راندمان، رضایت و غیره) صورت گیرد.
۷
· متد آزمایشی در آینده وزن سنگین تری کسب خواهد کرد.
۸
· متد آزمایشی، در حال حاضر یکی از دشوارترین وظایف طرح مربوط به چنین آزمایشات آزمونی است تا تعیین شود که شرایط آزمایشگاهی تا چه اندازه ای می تواند برای تصویرسازی همگون از شرایط واقعی مدل سازی شود.
۹
· کلیه های داتاهای آزمایش باید با مدرن ترین وسایل آمار پژوهشی حلاجی شوند و با دقت ارزیابی شوند.
۱۰
· شمارش چه بسا ناقص مسائل پسیکولوژیکی ـ اجتماعی (مسائل مربوط به روان شناسی اجتماعی) و موضوعات بررسی نشان می دهد که روان شناسی اجتماعی هم باید سیستم نسبتا واقعی ئی از موضوعات بررسی خاص خود را جامه عمل بپوشاند که مسائلش ضمنا زیرمسائل مسئله نامستقل دیگری را در برمی گیرند.
· زیرمسائل مسئله دیگری که اینتگرانت (جزء لاینفک) به ویژه علوم زیرند:
الف
· جامعه شناسی
ب
· علم التشکیلات (علم سازماندهی)
پ
· پژوهش مخابراتی (کمونیکاسیون، مبادله فکری)
ت
· پژوهش عملیاتی و غیره
۱۱
· به همین دلیل، همکاری میان رشته های مختلف علوم اجتماعی در حل مسائل معین ساختمان سوسیالیسم همواره اهمیت بزرگتری کسب می کند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر