پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
شین
میم شین
۱
· اگزیستانس به وجود صرف شیئی
بدون تعین فراتر اطلاق می شود.
۲
· مفهوم اگزیستانس تنها به معنی وجود و
دسترس پذیری اشیاء مفروض به کار می رود.
۳
· مفهوم اگزیستانس نسبت به مادی و یا فکری بودن اشیاء
بی اعتنا و بی تفاوت است.
۴
· مفهوم اگزیستانس نسبت به عینیت و ذهنیت (در شعور
و در خارج ازشعور بودن، مسئله اساسی فلسفه) اشیاء بی اعتنا و بی تفاوت است.
۵
· مفهوم اگزیستانس به سبب این عدم تعین و این بی
تفاوتی نسبت به مسئله اساسی فلسفه برای استتار و سرپوش نهادن بر تضاد میان
ماتریالیسم و ایدئالیسم بسیار مناسب بوده است.
۶
· از این رو ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
مفهوم اگزیستانس را همواره با صراحت معینی به کار می برند و مادی و یا فکری بودن اوبژکت
هائی را که مفهوم اگزیستانس در باره شان به کار می رود، تصریح می کنند.
۷
· اگزیستانسیالیسم تحت عنوان اگزیستانس (به طور ایدئالیستی ـ ذهنی) شیوه هستی خاص انسان (و فقط انسان) را در
نظر می گیرد.
· شیوه هستی ئی که همواره هستی فردی صرف است.
۸
مارتین هایدگر
(۱۸۸۹ ـ ۱۹۷۶)
فیلسوف آلمانی
در
سنت فنومنولوژی هاسرل، فلسفه حیات ویلهلم دیلتی،
اگزیستانسیالیسم کیرکگارد
منتقد فلسفه غرب
نماینده توسعه درک
جدیدی از انسان و جهان
از ایدئولوگ های سینه
چاک فاشیسم آلمان
· هایدگر در اثری تحت عنوان «وجود و زمان» می نویسد:
· «ما خود وجود
را که اگزیستانس نسبت بدان می تواند چنین و یا
چنان رفتار کند و به نحوی از انحاء رفتار می کند، هستی می نامیم.
· و از آنجا که تعین ماهیت این موجود (آنچه که
وجود دارد) می تواند بی نیاز از تعیین ماهیت مایه
دار صورت گیرد و ماهیت آن بیشتر در این است که آن صاحب وجود خود به مثابه وجود خود
است، عنوان اگزیستانس به مثابه بیان خالص وجود برای مشخص کردن این موجود انتخاب
می شود.»
· (هایدگر، « وجود و زمان»، ص ۱۲)
۹
· « ماهیت وجود در اگزیستانس آن نهفته است.»
· (هایدگر، « وجود و زمان»، ص ۴۲)
۱۰
· «اگزیستانس خود را به مثابه موجود، هر
بار بنا بر امکانی تعیین می کند.
· بنا بر امکانی که آن اگزیستانس است و در
وجودش بنحوی آن را درمی یابد.
· و این معنای صوری استنباط هستی اگزیستانس
است.»
· (هایدگر، « وجود و زمان»، ص ۴۳)
۱۱
· «اگزیستانس عبارت از موجودی است که در وجودش
نسبت به این وجود دریابنده، رفتار می کند.
· بدین سان مفهوم صوری اگزیستانس نشان داده می
شود.
· اگزیستانس هست.»
· (هایدگر، « وجود و زمان»، ص ۵۲)
۱۲
· و بالاخره، «جوهر انسان اگزیستانس است.»
· (هایدگر، « وجود و زمان»، ص ۲۱۲)
۱۳
کارل یاسپرس
(۱۸۸۳ ـ ۱۹۶۹)
روانکاو و فیلسوف
آلمانی
نماینده فلسفه حیات
که
با
اگزیستانسیالیسم سارتر
تفاوت های جدی داشت.
موضوعات آثار فلسفی او:
فلسفه مذهب و فلسفه اینتلکتوئال (روشنفکری)
· کارل یاسپرس در کتاب خود تحت عنوان « فلسفه» می نویسد:
· «اگزیستانس آن است که اوبژکتی می شود.
· اگزیستانس منشائی است که اندیشه و عمل من از آن
است و سخنانم در پی اندیشه هایم در باره آن است، که هیچ نمی شناسند.
· اگزیستانس آن است که نسبت به خود و بدان وسیله
نسبت به ترانسندنس خود رفتار می کند.»
· (کارل یاسپرس، « فلسفه»، ص ۱۱۵)
۱۴
· «اگزیستانس خود را با هستی های دیگر در وضعی می
یابد، تا در دنیا، بی آنکه جز دنیویت قابل شناسائی باشد.
· هر آنچه
در دنیا وجود دارد، به وسیله من، به مثابه شعور بطور کلی، به مثابه وجود استنباط
می شود.
· اگزیستانس تنها در ترانسندنس هستی ممکن برای این
هستی بی تردید و حتمی است.»
· (کارل یاسپرس، « فلسفه»، ص ۱۱۷)
· مراجعه کنید به هستی (حضور،
دازاین)، وجود (زاین)
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر