۱۳۹۶ دی ۱۱, دوشنبه

کار (۴)


 
بخش اول
پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
شین میم شین
 

۴
مفهوم کار در قاموس مارکس و انگلس
ادامه

 
۱۱
·      به قول کلاسیک های مارکسیسم، «کار اولین شرط اصلی حیات بشری بطور کلی است و لذا می توان گفت که کار، خود موجد انسان بوده است.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۴۴۴)

۱۲
·      به قول مارکس و انگلس، «کار به مثابه موجد ارزش های مصرفی، بمثابه کار مفید، شرط حیاتی مستقل از کلیه فرم های جامعه انسانی است.

۱۳
·      کار جبر (ضرورت) طبیعی ابدی است، تا جذب و دفع میان طبیعت و انسان، یعنی حیات انسانی امکان پذیر گردد.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۵۷)


۱۴
·      از این رو، کار به ماهیت انسانی تعلق دارد و از زمانی که انسان عالم حیوانی را ترک گفته، کار همدم همیشگی و ناگسستنی او بوده است.

۱۵
·      کار تنها در چارچوب جامعه صورت می گیرد، ولی نحوه انجام آن در هر فرماسیون اجتماعی فرق می کند.

۱۶
·      بنابرین، کار همیشه کرد و کاری اجتماعی بوده است که در چارچوب فرم های معین و بطور تاریخی مشروط گشته ی تقسیم کار و مناسبات مالکیت  جریان می یابد.

۱۷
·      کار روند ثابتی نیست که در سطح واحدی تکرار شود، بلکه روند توسعه از فرم های نازل به فرم های عالی تر است.

الف
·      دلیل روند توسعه بودن کار ـ قبل از همه ـ این است که کار، کرد و کار هدفمندی است.

ب
·      انسان با پیش بینی فکری نتایج کار، با تعیین هدف در روند کار، می تواند به کشف قانونمندی های جدید طبیعی و استفاده از آن قانونمندی ها نایل آید.

ت
·      ببرکت کار است که انسان بر طبیعت چیره می شود، یعنی طبیعت را در راستای اهداف خود به خدمت می گیرد.

پ
·      تعیین هدف در روند کار مشروط به علل مادی است.

ث
·      به قول لنین، «قوانین جهان خارج ... شالوده کرد و کار هدفمند انسانند.

ج
·      جهان عینی موجد اهداف و پیش شرط آنها ست.»
·      (لنین «کلیات»، جلد ۳۸، ص ۱۷)

ح
·      به کمک وسایل کار، اهداف تعیین شده تحقق می یابند.

خ
·      به قول مارکس و انگلس، «تولید وسایل کار و استفاده از آنها، اگرچه درمیان انواع معینی از حیوانات نیز بطور نطفه ای رایج است، ولی مشخصه اصلی روند کار خاص انسانی است.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۱۹۴)

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر