۱۳۹۶ دی ۲۴, یکشنبه

آدم ها و آیینه ها (۱)

دکتر مجید سمیعی در آیینه این و آن 
مجید سمیعی
 (۱۳۱۶ )
پزشک و جراح مغز و اعصاب 
 او در حال حاضر ریاست بیمارستان خصوصی علوم عصبی هانوفر در آلمان را بر عهده دارد 
که خود بنیانگذار آن بوده‌ است.
وی در زمینهٔ تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی دستگاه عصبی محیطی 
بررسی های مهمی انجام داده
 و 
بیشترین اعمال جراحی روی تومورهای موسوم به «نورینوم آکوستیک» 
را
 داشته‌ است.
 
دکتر سمیعی خاین به مردم،
منتظر مرگ عنقریبت باش
چون سپاه پشت سرت ایستاده
تا
با یک گلوله راحتت کند
و
به گردن مخالفین حکومت بیندازد.
عکس زنی زیبا
(درود بر کارگر)

سگ  توده

ای بسا 
عکس ها 
که 
متفکرتر از اشخاص 
اند.

۱
لامصب.
چه می گویی؟

۲
حریف
پزشک است.

۳
پزشکی
هومان مدیسین (طب انسانی) است
و
پزشک
 باید
هر مریضی
 را
معالجه کند.

۴
در غیر این صورت
حتی
می توان او را محاکمه و اعدام کرد.

۵
تو کجایی 
که 
به 
ما 
ـ سگان کارگران ـ
درود می فرستی
و
از فلسفه ما
بکلی بی خبری؟

حریف

«پزشکی» انتزاع است 
ولی ما در جهان طبقاتی 
«پزشک» انتزاعی نداریم.
مفهوم انسان هم انتزاع است.
ولی انسان واقعی طبقاتی است
زن و مرد است و غیره.
سمیعی پزشک بخش خاص 
یعنی "انسان" الیته و اشراف و مفتخوران جامعه است 
نه 
پزشک من و تو 
و
 "مزد" خوبی هم بابت اش نوش جان می کند.
 برو 
سعی کن
به عنوان یک آدم عادی حتی در حال مرگ 
وقت بگیری.
بعد متوجه میشی 
دنیا دست کیه
 و 
چرا این قسم و سوگند های پزشکی 
کشکه
 و 
منافع آقای دکتر 
حد و اندازه هومانیسم آن 
را 
تعیین می کند.
نمیدونم 
چرا آقای دکتر تا حالا برای هزاران بیمار بدبخت نداری 
که 
با 
اردنگی به "جرم" بیمه دولتی از مطب بیرون انداخته شده 
و
 می
شوند، 
محاکمه و «اعدام» نشده؟

سگ توده

ممنون از هماندیشی

بگذارید 
کامنت شما 
را
نخست تجزیه و سپس تحلیل کنیم
تا
از
موضوع بحث پرت نشویم
و
پرت و پلا نگوییم:

۱
بقراط پزشک
 
«پزشکی» انتزاع است 
ولی ما در جهان طبقاتی 
«پزشک» انتزاعی نداریم.
پزشکی علم است.
پزشکی یکی از علوم طبیعی (علم الاشیاء) است.
پزشکی خود، به زیرعلم های متنوع طبقه بندی می شود.
به همین دلیل رشته های دام پزشکی، چشم پزشکی،دندان پزشکی، روان پزشکی و غیره پدید آمده اند 
و
متخصصین مربوطه تربیت یافته اند.
 ۲

«پزشکی» انتزاع است 
ولی ما در جهان طبقاتی 
«پزشک» انتزاعی نداریم.

انتزاع و یا تجرید
به 
چه معنی است؟

انتزاع و یا تجرید
عملی فکری است
که
در روند آن
خصوصیات منحصر به فرد چیزها مورد صرفنظر قرار می گیرند
و
وجه مشترک بنیادی آنها عمده می شود
و
  مفهوم 
تولد می یابد
که
بلافاصله
جامه مادی واژه در بر می کند.

۳
مثال:
سرو و صنوبر و سپیدار و غیره
پس از تجرید به صورت مفهوم «درخت» در می آیند
که
بلافاصله جامعه واژه در برمی کند
و
به صور مختلف در زبان های ملل مختلف عرض اندام می کند:
آغاج
تری
باوم
شجر
درخت
و
غیره

۴


«پزشکی» انتزاع است 
ولی ما در جهان طبقاتی 
«پزشک» انتزاعی نداریم.
پزشکی 
هم
مفهومی 
است.
در
 این
 مفهوم انتزاعی و یا مجرد
همه رشته های فوق الذکر پزشکی 
تجرید یافته اند.
مفهوم پزشکی
چیزی انتزاعی و مجرد است
و
فقط 
در ذهن ما وجود دارد.
به قول هگل
جزو ارواح است.
خود ارواح
مثلا
مفاهیم و احکام و غیره
باز هم به قول هگل
مثل عروسک های روسی ماتوشکا هستند.
در دل یکدیگر جا دارند.
مثال
مفهوم درخت
غنی تر از مفهوم سرو است.
مفهوم پزشکی هم به همین سان:
مفهوم پزشکی
غنی تر 
از 
مفاهیم
چشم پزشکی،
 دندان پزشکی، 
روان پزشکی 
و 
غیره 
است.
۵

«پزشکی» انتزاع است 
ولی ما در جهان طبقاتی 
«پزشک» انتزاعی نداریم.

ما
در
خارج از ذهن
به قول هگل
در
خارج 
از 
عالم ارواح 
(مفاهیم، احکام و غیره)
علم پزشکی و علمای پزشکی و کتب و نهادهای متنوع پزشکی
داریم.

علم
دیری است
که
نیروی مولد بی واسطه 
محسوب می شود.

ما
در عصر انقلاب علمی و فنی بسر می بریم.

علم
بسان انسان مولد، فن و وسایل تولید و غیره
جزو نیروهای مولده جامعه بشری است.

۶

«پزشکی» انتزاع است 
ولی
 ما در جهان طبقاتی 
«پزشک» انتزاعی نداریم.

آره.

هم
در 
جامعه طبقاتی
و
هم
در
جامعه بی طبقه 
فقط پزشک مشخص وجود دارد.
مثلا
دکتر مجید سمیعی 
وجود دارد
و
نه
دکتر مجید انتزاعی.
ادامه دارد.

۱ نظر: