۱۳۹۶ بهمن ۲, دوشنبه

آدم ها و آیینه ها (۱۱)


دکتر مجید سمیعی در آیینه این و آن 
 
مجید سمیعی
 (۱۳۱۶ )
 
ویرایش و تحلیل
  از
میم حجری
 
۱
حریف محترم
بعد 
مگر صحبت بطور مشخص راجع به سمیعی نیست؟
 
یکی از مهم ترین معایب و نواقص و ایرادات بنی آدم،
فقر فلسفه 
(مارکس)
است.
 
فقر فلسفه
خود
را
قبل از همه
در 
بیگانگی با مفاهیم
و
نتیجتا
در
 بیگانگی با تفکر مفهومی
نمودار می سازد.
 
در
همین سؤال حریف محترم
همین فقر فلسفه 
عرض اندام می کند.
 
  ۲
 
مگر صحبت بطور مشخص راجع به سمیعی نیست؟
 
از 
حریف محترم
چه پنهان،
که
در 
این معرکه بازی 
صحبت
به طور مشخص
نه
از
 دکتر مجید سمیعی،
بلکه
از
 علامه جماران و جمکران
آیة الله شاهرودی
است.
 
دکتر مجید سمیعی
تابعی 
از
متغیری
به
نام شاهرودی
است.
 
اگر
 علامه جماران و جمکران
دل درد
نمی گرفت
و
دل درد
را
با
سرطان دل 
عوضی نمی گرفت،
از
دکتر مجید سمیعی
حرفی
حتی
به میان نمی آمد.
 
ضمنا
اگر
 دکتر مجید سمیعی
از
معالجه
 علامه جماران و جمکران
خودداری می ورزید،
بر چسب خاین 
توسط زن زیبا
بر 
پیشانی اش
چسبانده نمی شد.

می توان گفت
که
در
 دیالک تیک تابع و متغیر
(سمیعی و شاهرودی)
نقش تعیین کننده
از
آن متغیر (شاهرودی)
است
و
نه
از
آن تابع (سمیعی)
 
خود  علامه جماران و جمکران
هم
به نوبه خود
تابعی
از
طبقه حاکمه 
است.
 
مهره ای از مهره های طبقه حاکمه است.
 
اگر
علامه جماران و جمکران
مهره طبقه حاکمه دیگری می بود،
چه بسا
ارزیابی دیگری از او به عمل می آمد.
 
بعد
به
این بحث
برمی گردیم.
 
۳
خوب برو ازش بپرس:
 «چه فرقی است بین بیماران نداری 
که
 آقای دکتر 
معالجه شان را به ضریح امام رضا می بندد،
 با 
اشراف مفتخور انگلی
 که
 آقای دکتر 
برای معالجه شان شب و روز پا جفت کرده 
آماده به خدمت است؟»
حریف محترم
در این توصیه،
دکتر مجید سمیعی
را
با 
علامه جات جماران و جمکران
عوضی گرفته است.
 
هیچ پزشکی
به
هیچ مریضی
به
هیچ بهانه ای
شفاطلبی
از
ضریح آل عبا
را
توصیه نمی کند.
 
این
کسب و کار
علامه جات جماران و جمکران
است
و
نه
کسب و کار پزشکان.

سؤال
اما
این است
که
چرا
برخی از اعضای جامعه
علمای همان جامعه
را
بی اعتبار می سازند؟

دلیل این برخورد ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضد رئالیستی و ضد راسیونالیستی)
به
علمای جامعه
چیست؟
 
۴
خوب برو ازش بپرس:
 «چه فرقی است بین بیماران نداری 
که
 آقای دکتر 
معالجه شان را به ضریح امام رضا می بندد،
 با 
اشراف مفتخور انگلی
 که
 آقای دکتر 
برای معالجه شان شب و روز پا جفت کرده 
آماده به خدمت است؟»

حریف محترم
میلیاردها تن از اعضای جامعه بشری
را
نادیده می گیرد
و
یخه پزشکی
را
می چسبد و صورتش را تف باران می کند.

وقتی 
از

برخورد ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضد رئالیستی و ضد راسیونالیستی) حریف
سخن می رود
به همین دلیل است:
 
الف
اولا 
چرا 
دکتر سمیعی 
و 
نه 
دیگر پزشکان ریز و درشت جهان؟
 
ب
ثانیا
چرا
فقط دکتر سمیعی
و
نه
هر
بقالی، عطاری، قصابی، تاجری، معلمی، کارمندی، شاعری، شاطری؟
 
مگر
بقیه اعضای جامعه
و
حتی
خود حریف محترم
برخورد واحدی
با
همه اعضای جامعه
دارند و دارد؟
 
پ
ثالثا
مگر
برخورد واحد
به
همه اعضای جامعه
عملا
امکان پذیر است؟
 
اتفاقا
اجامر جماران
در
اوایل قبضه قدرت
همین شعار
را
بر لب داشتند:
 
برخورد یکسان با همه اعضای جامعه
را.
 
تا
اینکه
پسر تحصیلکرده در فرنگ یکی از بازاریان نهنگ
به
عنوان جاسوس سازمان سیا
لو رفت و دستگیر شد.
 
امام خمینی
بلافاصله به منبر رفت
و
تاجرزاده
را
به
عنوان گول خورده ای
به 
آب زمزم شست.
 
در
آن زمان 
هنوز 
خاصیت های شیمیایی خارق العاده آب زمزم
 را 
علمای ژاپنی کشف و اعلام نکرده بودند.
 
 بعد
که
سران آس و پاس حزب توده
به
دلیل جاسوسی به عوامل روسی
دستگیر شدند،
کوسه و میرحسین
شبانه
به
منبر رسانه ای
رفتند
و
گفتند
که
آب زمزم
  به 
درد تطهیر سران حزب آس و پاس توده
نمی خورد.
 
در
نتیجه
نه
مشمول عفو جمارانی شدند 
و
نه
از
ذلت شکنجه و زجر و توبه و اعدام نجات یافتند.
 
۵
پیش شرط مداوای نسبتا یکسان همه اعضای جامعه
تعویض جامعه طبقاتی
با
جامعه سوسیالیستی است.

در جامعه سوسیالیستی
شرایط عینی و ذهنی لازم
برای
برخورداری نسبتا یکسان همه اعضای جامعه
از
نعمات مادی و فکری و فرهنگی
گام به گام
فراهم آورده می شود.

پزشکان 
در
 مثلا کوبا
فرق تعیین کننده ای میان دارا و ندار
قایل نمی شوند.

همه
تقریبا
به 
یک چشم دیده می شوند.

حریف
در
واکنش به این سخن
می گوید:


چشم 
هر وقت سوسیالیسم پیروز شد
 و 
سمیعی
 هم 
همه را به یک چشم دید 
 ما 
هم 
با دیدن واقعیت 
با 
چشم دیگری به او نظر می افکنیم
 
ولی تا آن زمان 
با 
واقعیت امروز
ما
با
 او 
به
عنوان پزشک جیره خوار و "مزدور" 
سرکار داریم 
و
 شایسته است که آدرس عوضی به مردم ندیم..
 
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر