اثری
از
حسین رزاقی
با
سرنیزه
می توان حکومت کرد
بر
سر نیزه
اما
نمی توان نشست
سرنیزه
می توان حکومت کرد
بر
سر نیزه
اما
نمی توان نشست
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب دیالک تیک مولد و مولود
۱
رابطه مادر ـ پدر ـ فرزند اصلا رابطه نیست.
۲
رابطه واره یکطرفه است.
شبیه رابطه واره سگ و صاحب سگ است.
۳
رابطه باید دو جانبه باشد.
۴
دو جانبگی این رابطه واره
اما
به دلایل طبیعی و غریزی
محال است.
۵
بهتر هم همین است.
۶
فرزند
اگر هوشمند باشد
پس از مرگ مادر و پدر
به یاد آندو بدبخت می افتد.
۷
دلش برای کنیز و کلفت بی اجر و مزد و نوکر مهربان بی توقع تنگ می شود.
۸
کریم در قرآنش
به این قانون طبیعی ـ غریزی
اشاره داشته است:
انما اولادکم .... فتنه عدو لکم
فرزندان تان دشمنان شما هستند.
۹
کریم خیلی هوشمند و دانشمند بوده است.
آخوندها لاشخورند
نه
از
فهم کریم
چیزی به نصیب برده اند
و
نه
از
علم کریم
۱۰
این قانون در فلسفه مارکسیستی
قانون دیالک تیکی نفی نفی است:
الف
فرزند نافی والدین است.
ب
بعد فرزند خود فرزند نافی او خواهد بود.
۱۱
بدین طریق بشریت نسل به نسل بهتر می شود.
چرا و به چه دلیل؟
نفی سلسله مراتبی چه ربطی به توسعه و تکامل دارد؟
۱۲
قانون نفی نفی
یکی از مهم ترین قوانین دیالک تیک ماتریالیستی است.
فرم های مستور عوامفریبی
۱
بدبختی طویله های سیاسی عیرانی همین است.
۲
چسبیدن به صاحب نظر و آفتابه برداشتن بر نظر.
۳
تخریب صاحب نظر برای پرهیز از پرداختن به نظر.
۴
این به معنی فقدان ذره ای صداقت و ایمان به پیشرفت است.
۵
تو بردار
هر جمله ای را که باطل می دانی با اقامه دلیل تجربی و منطقی رد کن.
۶
حتی کلمه ای از این سخنان ما از آن ما نیست.
از ان این و آن است.
۷
ما هم تا همین چند سال قبل خر بوده ایم و حالا سگ شده ایم.
پارس می کنیم.
۸
علامه دانستن سگ
نوعی خریت است.
۹
اگر کسی پنبه از گوش بردارد می تواند بشنود.
۱۰
ما کجا گفته ایم که توده به حزب توده نیاز ندارد؟
تو از کجا به این نتیجه رسیده ای؟
آتنا قربانی
ما روزها را در تاریکی سپری ساختیم
آنهایی که تا ابد در تاریکی هستند،
نمی دانند،
نمی دانند،
جنس نور با تمام درخشانی اش
چطور، می تواند آدمی را بسوزاند!
چطور، می تواند آدمی را بسوزاند!
خیال باطلی است اگر بپنداریم،
کوچ کردن از تاریکی به روشنایی
زخم به جا مانده از ندیدن نور را بر تن، پوچ (محو) خواهد ساخت.
کوچ کردن از تاریکی به روشنایی
زخم به جا مانده از ندیدن نور را بر تن، پوچ (محو) خواهد ساخت.
آه،
مردم سرزمینم
جوانه های روشنایی را دانه به دانه درون خود سوزاندند
شاید به دست خود
جوانه های روشنایی را دانه به دانه درون خود سوزاندند
شاید به دست خود
شاید به دست تقدیر
ما روزها را در تاریکی سپری ساختیم.
ما روزها را در تاریکی سپری ساختیم.
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هماندیشی با همنوع اندیشنده
بحث را به بیراهه کشاندم.
همنوع اندیشنده
نه.
۱
این بحث
بحث مفید ارزشمندی است.
۲
هیچ بحثی اصولا
به دلیل وحدت مادی جهان
بیراه نیست.
۳
ما
در این هماندیشی
با
دو دیدگاه
با
دو متد و اسلوب نگرش و تحلیل
با
دو نوع از مفاهیم
مواجه می شویم:
الف.
۱
مفاهیم اقتصادی ـ سیاسی که در کاپیتال برای انالیز کاپیتالیسم توسعه داده شده اند.
۲
مارکس
جامعه سرمایه داری را اندام زنده تصور و تصویر می کند و کالا را سلول زنده این اندام زنده.
۳
او
به همین دلیل با بررسی کالا (سلول)
شروع به تجزیه و تحلیل می کند.
۴
ما البته
بدون تعارف و تواضع فئودالی
برخلاف شما
حتی یکهزارم آثار کلاسیک ها را نخوانده ایم.
۵
ضمنا
از اقتصاد سیاسی هم
یکهزارم شما
خبر نداریم.
ب
۱
مفاهیم فلسفی که بسان مفاهیم اقتصادی ـ سیاسی قدم به قدم در روند تحلیل کاپیتالیسم و بویژه در چالش نظری با نمایندگان آنارشیسم و غیره توسط کلاسیک ها توسعه داده شده اند.
۲
مفاهیم فلسفی عام ترین مفاهیم هستی اند و ضمنا مفاهیم علمی (مثلا اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی و حتی فیزیک و شیمی و غیره) زیرمفهوم های مفاهیم فلسفی اند.
۳
مثلا مفهوم ماده فیزیکی در فیزیک و ماده شیمیایی در شیمی زیرمفهوم های مقوله فلسفی ماده اند.
۴
اختلاف شما با ما
در این هماندیشی
همین جا ست.
مارکسیسم ـ لنینیسم چیست؟
خیلی متأسفم به این نوع تفکر
حریف
۱
بهتر است که
به وضع تأسف انگیز موجود
متآسف باشید
و نه
به انعکاس رئالیستی وضع تأسف انگیز و چه بسا تهوع انگیز.
۲
شما جمله گسیخته ای از متنی از لنین ذکر می کنند.
۳
جمعی
هم برای جمله ای از لنین هورا می کشند.
جمله ای که در بطن آن متن قابل تفسیر و تحلیل است.
۴
خیلی ها هم سخنانی از مارکس و انگلس و لنین و مائو و هوشی مین و چه گوارا و فیدل را با مارکسیسم و لنینیسم عوضی می گیرند و به بهانه هایی تکثیر و توزیع می کنند.
۵
مارکسیسم ـ لنینیسم
اما
علم است.
علم طراز نوینی است
و
ربط تعیین کننده ای به کلاسیک ها و رهبران توده ندارد.
۶
ای بسا جملاتی از مارکس
که با تب بالا نوشته است و علمای جماران ترجمه می کنند و به عنوان مارکسیسم منتشر می کنند و بعد پاشنه دهن را می کشند و نقد هم می کنند.
۷
حتی آثار مارکس و انگلس و لنین و آن و این
را
نمی توان و نباید با مارکسیسم ـ لنینیسم عوضی گرفت.
۸
به همان سان که نوشتجات لیبیگ را نمی توان و نباید با علم شیمی عوضی گرفت.
۹
مارکسیسم ـ لنینیسم
یعنی گنجینه مفهومی که توسط کلاسیک ها و فلاسفه پرولتاریا کشف، تدقیق و تدوین شده است و کماکان می شود.
۱۰
ما سال ها ست که به تهیه و ترجمه و انتشار این مفاهیم و کاربست عملی آنها در تحلیل اشعار و افکار می پردازیم.
۱۱
تفکر
یا
تفکر مفهومی
است
و
یا عرعر است.
کانت علیه الرحمه
هماندیشی با حریفی که هماندیشی های ما را خوانده است.
تغییر باید فلد طبیعی داشته باشد،
کالا باید، بصورت طبیعی،
خواستگار داشته باشد.
حریف
ممنون
حریف.
الف
تغییر باید فلد (مزرعه، میدان، زمینه) طبیعی داشته باشد.
۱
منظور از فلد طبیعی چیست؟
۲
جامعه بشری طبیعت ثانی و یا دوم است
۳
طبیعت هومانیزه شده است.
۴
طبیعتی است که روح (شعور) در آن نفوذ کرده است.
۵
جامعه دیالک تیکی از ماده و روح است.
۶
فلد طبیعی
در هر صورت
ضروری است.
۷
فلد طبیعی موضوع تغییر است.
۸
دیالک تیک اوبژکت (فلد طبیعی) و سوبژکت (انسان، جامعه، طبقات اجتماعی)
ب
کالا باید، بصورت طبیعی،
خواستگار داشته باشد.
۱
کالا
به چه معنی است؟
۲
کالا طبیعت تغییر یافته ای است که
حاوی ارزش مصرفی است.
۳
مثال:
داس کالا ست.
۴
داس آهن استخراج شده از سنگ آهن (طبیعت اول) است که روح آهنگر در ان نفوذ کرده است و آن را
به صورت داس در آورده است:
داس دیالک تیکی از آهن ناتورال و آهنگر سوسیال است.
۵
داس دیالک تیکی از ماده و روح و یا شعور است.
۶
این نظر شما
دقیق و درست فرمولبندی نشده است.
پ
کالا باید، بصورت طبیعی،
خواستگار داشته باشد.
۱
منظور شما از کالا
شاید مارکسیسم باشد که بی مشتری است.
۲
اگر منظور شما همین باشد
باید گفت
که
مارکسیسم چراغ است و نه کالا.
۳
ما
که
عمری
بی تعارف
خر بوده ایم
و
چند سالی است که سگ شده ایم
شخصا و تجربتا
به این نتیجه رسیده ایم
که
مارکسیسم چراغی بی همتا ست.
۴
مارکسیسم
علمی طراز نوین است.
۵
مارکسیسم علمی استثنائی است که در دانشگاه قابل تدریس و آموزش نیست.
۶
مارکسیسم علمی (تنها علمی) است که ایده ئولوژی است.
ایده ئولوژی مولدین بی همه چیز همه چیز (پرولتاریا) است
۷
پیش شرط هضم و جذب (از آن خود کردن) مارکسیسم
تعلق ارگانیک به توده مولد همه چیز است.
۸
مشکل بشریت هم درست همین جا ست:
توده وقت کم دارد
چون نان از کام اژدها بیرون کشیده می شود.
۹
تمرین و آموزش مفاهیم فلسفی و غیره
زمانگیر و نیروگیر است.
۱۰
اکنون
بشریت بر سر دو راهی زیر ایستاده است:
الف
یا از ان خود کردن مارکسیسم و خروج از خطه خوفناک خریت و ورود به عالم ایدئال آدمیت
ب
و
یا
خر زاده شدن
خر زیستن
و
خر مردن
کاظم صدیقی
امام جمعه تهران
در خطبه های نماز جمعه
با
اشاره به اعتراضات اخیر در ایران،
معترضان را
آشغال
قلمداد کرد
و گفت:
«اجتماع ملت
دریایی ایجاد کرد
و
آشغال ها را شست و تمیز کرد.»
جانان من الجماران و الجمکران
تجمع آشغالان جمارانگرا
به مثابه دریای تطهیر آشغالان جماران ستیز
جل الخالق الارضین و السماوات
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر