۱۳۹۶ مهر ۱۲, چهارشنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۹۸)


فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)
 
عصیان
(۱۳۳۶)

ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
از 

بهشتی

 ساختی  
افسانه ای مرموز  

 نسیه 

 دادی، 

نقد عمر 

از 

خلق بستاندی
 
گرم از هستی،  ز هستی ها حذر کردند
  سال ها رخساره بر سجاده ساییدند
   از تو نامی بر لب و در عالم رؤیا
  جامی از می، چهره ای ز آن حوریان دیدند
 
معنی تحت اللفظی: 
خلایق
به امید بهشت افسانه ای تو 
و 
در بیم از دوزخ وحشت انگیز تو
از 
زندگی صرفنظر کردند
 و 
عمری پیشانی بر خاک مالیدند.
در حالیکه نام تو را بر لب داشتند
و
در 
عالم آرزو و خیال 
جام می در دست داشتند و در بغل حوریان غنوده بودند. 

فروغ در این بند شعر عصیان
دیالک تیک بیم و امید سعدی
را
به خدمت می گیرد
که 
از دیالک تیک های رفتاری خوانین و سلاطین فئودالی است
تا
تعریفی منطقی 
از
طبقه حاکمه ـ خدا
ارائه دهد:
۱
از
بهشتی
ساختی  
افسانه ای مرموز  

 نسیه 

 دادی، 

نقد عمر 

از 

خلق بستاندی
طبقه حاکمه ـ خدا
از
دید فروغ تیزاندیش 
اوتوریته ای 
مکار و شیاد و عوامفریب و بی رحم و بیدادگر 
است:
هستی نقد توده
را 
به ازای مشتی اوهام
می ستاند.


طبقه حاکمه ـ خدا
عملا
دیالک تیک داد و ستد  
را
به شکل دوئالیسم هیچ دهی و همه چیزستانی تحریف و تخریب می کند:
طبقه حاکمه ـ خدا
از 
دید فروغ 
همه چیز ستان هیچ بخش است.

۲
گرم از هستی،  ز هستی ها حذر کردند
  سال ها رخساره بر سجاده ساییدند
   از تو نامی بر لب و در عالم رؤیا
  جامی از می، چهره ای ز آن حوریان دیدند 

فروغ 
در این بند شعر
ادعای خود
را
استدلال و اثبات تجربی - منطقی می کند:
فروغ
دوئالیسم هیچ دهی و همه چیز ستانی طبقه حاکمه ـ خدا 
را
به شکل دیالک تیک بردگی مادام العمر بشریت و خیال فریبایی از میخوارگی و عیاشی بسط و تعمیم دهد.
حیرت انگیز و ضمنا ستایش انگیز
طرز تفکر منطقی دخترکی ۲۰ ساله است.
فروغ جوان
اساسی ترین تناقض
را
در تئولوژی اسلامی کشف و افشا می کند:
همان می 
که
لب تر کردن بدان در دنیای واقعی حرام و گناه قلمداد شده،
وعده مصرف بی حد و مرزش در عقبای واهی
 به خلایق خر داده می شود.
انتقاد علمی و عمیق فروغ ۲۰ ساله
عملا این است
که
اگر می مضر باشد
باید در هر حال مضر باشد
یعنی 
مصرف آن 
هم 
در
 دنیا 
مضر و مذموم باشد
و 
هم 
در 
عقبا
۳
   از تو نامی بر لب و در عالم رؤیا
  جامی از می، چهره ای ز آن حوریان دیدند
 
نکته قابل توجه
چند و چون بهشت و نعمات بهشتی است:
بهشت موعود
از
سویی
شباهت غریبی به میخانه دارد
 و
از سوی دیگر
شبیه جنده خانه است.
 
سؤال
اما
این است 
که 
چرا و به چه دلیل؟
چرا باید طبقه حاکمه ـ خدا به بهترین بندگان خود 
وعده میخانه و جنده خانه 
بدهد؟

۴
   از تو نامی بر لب و در عالم رؤیا
  جامی از می، چهره ای ز آن حوریان دیدند


برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش،
باید به این سؤال جواب پیدا کرد
که
بهترین بندگان خدا
کیانند؟

از 
چند و چون وعده های داده شده
می توان به آرزوها و ایدئال های بهترین بندگان طبقه حاکمه ـ خدا
و
ضمنا
به
ماهیت طبقاتی آنها در همه اعصار (دوران ها) پی برد.

۵
  هم شکستی ساغر امروز ها شان را
هم به فرداهای شان با کینه خندیدی
  گور خود گشتند 
و
 ای باران رحمت ها،
  قرن ها بگذشت و بر آنها نباریدی

معنی تحت اللفظی:
هم خلایق ساده لوح را از لب تر کردن به می بازداشتی
و
هم
از فرط خصومت به آینده آنها خندیدی.

خلایق
به گور خود مبدل شدند
و
تو که خود را سحاب رحمت جا زده ای،
در طول قرن ها 
قطره ای
حتی
نباریدی.

برای درک مفهوم «گور خود گشتن» توده
باید 
به 
دیالک تیک فرم و محتوا 
(ظرف و مظروف)
اندیشید
که
 فروغ به شکل دیالک تیک گور و حوایج جسمی و روحی و روانی بسط و تعمیم می دهد:
بندگان طبقه حاکمه ـ خدا 
لذت
را
با 
ریاضت
جایگزین کرده اند.

یعنی 
از ارضای نیازهای طبیعی، غریزی، جسمی، روحی و روانی خود 
صرفنظر کرده اند
تا
از 
عذاب الیم نجات یابند
 و
 اگر بخت یار باشد 
به
 لذات عظیم دست یابند.

۶
  هم شکستی ساغر امروز ها شان را
هم به فرداهای شان با کینه خندیدی
  گور خود گشتند 
و
 ای باران رحمت ها،
  قرن ها بگذشت و بر آنها نباریدی
فروغ
ضمنا
از وارونه سازی ها پرده برمی دارد:
طبقه حاکمه ـ خدا
نه، به عنوان تصویر آسمانی ـ انتزاعی طبقه حاکمه ستمگر و بیدادگر،
بلکه به عنوان ابر باران رحمت
جا زده می شود.

ابر عقیمی
که
در طول قرون قطره ای حتی نمی بارد.

بهتر از این نمی توان  مشت  شیادان زمینی و اسمانی
را
باز کرد.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر