۱۳۹۶ آبان ۲, سه‌شنبه

تأملی بر تفسیری از «لبخندی» که لبخند نیست. (۱۹)



تأملی
بر 
تفسیری از «لبخندی»
 که
 لبخند 
نیست.

ویرایش و  تحلیل
از
میم حجری 
 
 ما  پیام آوران صبح رخشانیم
 پیام آوران امید
برای صاحبان سفره های تهی،
 برای کارتن خواب ها،
برای کلیه فروش ها،
برای دست های پینه بسته
و
 تهی از دستمزد کارگران. 

برای کودکان آنها که آرزوی داشتن کاغذ و مدادی در دست
چون آروزی پرواز به ماه
دست نایافتنی است. 
برای آفرینندگان ثروت ها که خود همواره باد به کف دارند.
 
 این سخنان رضا نافعی
حاوی حقایق امور مستوری اند
که
فقط در اثر تحلیل دیالک تیکی می توانند پرده دری و افشا شوند:
 
۱
 ما  پیام آوران صبح رخشانیم
 پیام آوران امید
برای صاحبان سفره های تهی،
 
سفره های تهی
قبل از همه
حاکی از سطح توسعه بغایت نازل نیروهای مولده است.
 
سطح توسعه نیرو های مولده
ضمنا
تعیین کننده فرم مناسبات تولیدی (زیر بنای اقتصادی جامعه) است.
 
مراجعه کنید
به
دیالک تیک نیرو های مولده و مناسبات تولیدی
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
جامعه ایران در زمان انوشه 
جامعه ای نیمه فئودال ـ نیمه مستعمره بوده است.

جنبش توده ای
تحت رهبری حزب توده
در ایران 
ثمره شکست فاشیسم و طرد و تبعید رضا شاه خونریز خاین بوده است
که
غلام حلقه به گوش فاشیسم 
بوده است.

۲
جنبش های توده ای
از این قبیل
در دیگر کشورهای نیمه فئودال ـ نیمه مستعمره
نیز
همزمان 
اوج گرفته بود.
 
 این جنبش توده ای
به همین دلیل
همزمان
حاوی دو وظیفه ملی و دموکراتیکی بوده است:

الف
وظیفه ملی

رهایی از وابستگی به امپریالیسم انگلیس

ب
وظیفه دموکراتیکی

برچیدن بساط فئودالیسم 
 
۳
حزب توده
می بایستی
«انقلاب» ناتمام مشروطه 
را
 به اتمام رساند.
 
محتوای  برنامه حزب توده در آن زمان 
 ضد استعماری
و
ضد فئودالی ـ ضد روحانی
 بوده است.
 
این برنامه ضد فئودالی و ضد استعماری حزب توده
در
برنامه فرقه دموکرات آذربایجان
وضوح خاصی کسب می کند.
 
حزب توده
به همین دلیل
هم
مورد حمله ارتجاع داخلی (اشرافیت فئودال و روحانی) بوده
و
هم
مورد حمله ارتجاع خارجی 

تفاوت حزب توده با حزب اجتماعیون ـ عامیون انقلاب مشروطه
این بوده
که 
وظیفه ملی حزب توده رهایی از وابستگی به انگلیس بوده 
و
وظیفه ملی حزب اجتماعیون ـ عامیون 
رهایی از وابستگی به تزار روس 

۳
حزب توده
می بایستی
این 
وظایف ملی (ضد استعماری) و دموکراتیک (ضد فئودالی ـ ضد روحانی) 
را
در بستر تضاد هژمونیکی امپریالیسم امریکا و انگلیس
جامه عمل بپوشاند.
 
پس از پایان جنگ جهانی دوم
سرکرده جهان 
عوض شده بود:
جای بریتانیای کبیر را امپریالیسم امریکا گرفته بود.
 
تفاوت موضعگیری اشرافیت فئودال و روحانی، جبهه ملی (مصدق) وحزب توده
در رابطه با استعمار
از قرار زیر بود:
 
الف
اشرافیت فئودال و روحانی 
طرفدار سنتی امپریالیسم انگلیس بود. 
 
ب
جبهه ملی تحت رهبری مصدق
طرفدار امپریالیسم امریکا بود.

پ
حزب توده
مخالف هر دو بود.

تکیه گاه حزب توده در رزم رهایش ملی
اتحاد شوروی و پرولتاریای بین المللی 
بود.

۴
به همین دلیل
کودتای ضد توده ای و ضد ملی ۲۸ مرداد
هم
ضد انگلیسی بود
و
هم ضد توده ای ـ ضد کمونیستی

مصدق
فدای کاک خر شد.

امپریایلسم یانکی 
 خاندان پهلوی را بر جبهه ملی تحت رهبری مصدق ترجیح داد.
 
اجنه و ملائکه باید بگویند
که
چرا و به چه دلیل؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر