آخودنک نظرباز
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
کمال دلبری و حسن در نظربازی است
به شیوه نظر از نادران دوران باش
خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
تو را که گفت که در روی خوب حیران باش
معنی تحت اللفظی:
درجه کامل دلبری و زیبایی
در
چشمچرانی
است.
پس
تو
هم
به لحاظ چشمچرانی
از
نوادر روزگار باش.
حافظ
خفه شو
و
از
جور و جفای جانان شکوه نکن.
کی به تو گفته که مات و مبهوت روی زیبا باشی.
۱
حافظ در این مصراغ غزل
از
نظربازی
فضیلت
اختراع می کند:
هر عیاش پسربچه باز چشمچران
به لحاظ دلبری و زیبایی
قهرمان جهان
است.
بدین طریق
عیاشی
به
معیاری برای دلبری و زیبایی
استحاله می یابد.
این نهایت بی شرمی است.
لاشخورهای نظامات بنده داری و فئودالی واپسین
و
امروزه
بورژوایی واپسین
از فریب کودکان مردم به ترفند نظربازی
و
سوء استفاده جنسی و غیره از آنها،
برای خود فضیلتی عظیم اختراع می کنند.
بیل کلبتین
در تله ویزیون های متروپول های امپریالیستی
به عیاشی های خود
فخر هم می فروشد
و
خرمن احسنت و مرحبا و هلهله و هورای چه بسا زنان خرتر از خر
را
درو هم می کند.
۲
کمال دلبری و حسن در نظربازی است
بدین طریق
جامعه
به
جنده خانه
استحاله می یابد
و
اعضای جامعه
به
مشتی جنده نر و ماده.
در نتیجه
فاتحه ای بلند بر جامعه وارگی جامعه خوانده می شود.
دلبری (فریب) از کودکان مردم و تبدیل آنان به جنده نر و ماده
در تحلیل نهایی
به
سلب هویت، منیت، فردیت، شخصیت و آدمیت
از
نسل فردا
منجر می شود.
این
اثر دومینوئی
در طول تاریخ
نهایتا
به
تبدیل جامعه به جنده خانه
می انجامد.
۳
حالا
می توان
به معنی مصراع غزل مورد بحث پی برد:
در نظربازی ما بی خبران حیران
اند
خواجه
در زمینه فوت و فن نظربازی و فریب کودکان مردم
چنان تردست و ورزیده است
که
خلایق مات و مبهوت مانده اند.
بعدها
در قرن بیستم
همین فونکسیون دلبری به ترفند نظربازی و شعرسازی
را
احمد شاملو
به عهده خواهد گرفت.
معنی تحت اللفظی:
درجه کامل دلبری و زیبایی
در
چشمچرانی
است.
پس
تو
هم
به لحاظ چشمچرانی
از
نوادر روزگار باش.
حافظ
خفه شو
و
از
جور و جفای جانان شکوه نکن.
کی به تو گفته که مات و مبهوت روی زیبا باشی.
۱
کمال دلبری و حسن در نظربازی است
حافظ در این مصراغ غزل
از
نظربازی
فضیلت
اختراع می کند:
هر عیاش پسربچه باز چشمچران
به لحاظ دلبری و زیبایی
قهرمان جهان
است.
بدین طریق
عیاشی
به
معیاری برای دلبری و زیبایی
استحاله می یابد.
این نهایت بی شرمی است.
لاشخورهای نظامات بنده داری و فئودالی واپسین
و
امروزه
بورژوایی واپسین
از فریب کودکان مردم به ترفند نظربازی
و
سوء استفاده جنسی و غیره از آنها،
برای خود فضیلتی عظیم اختراع می کنند.
بیل کلبتین
در تله ویزیون های متروپول های امپریالیستی
به عیاشی های خود
فخر هم می فروشد
و
خرمن احسنت و مرحبا و هلهله و هورای چه بسا زنان خرتر از خر
را
درو هم می کند.
۲
کمال دلبری و حسن در نظربازی است
بدین طریق
جامعه
به
جنده خانه
استحاله می یابد
و
اعضای جامعه
به
مشتی جنده نر و ماده.
در نتیجه
فاتحه ای بلند بر جامعه وارگی جامعه خوانده می شود.
دلبری (فریب) از کودکان مردم و تبدیل آنان به جنده نر و ماده
در تحلیل نهایی
به
سلب هویت، منیت، فردیت، شخصیت و آدمیت
از
نسل فردا
منجر می شود.
این
اثر دومینوئی
در طول تاریخ
نهایتا
به
تبدیل جامعه به جنده خانه
می انجامد.
۳
حالا
می توان
به معنی مصراع غزل مورد بحث پی برد:
در نظربازی ما بی خبران حیران
اند
خواجه
در زمینه فوت و فن نظربازی و فریب کودکان مردم
چنان تردست و ورزیده است
که
خلایق مات و مبهوت مانده اند.
بعدها
در قرن بیستم
همین فونکسیون دلبری به ترفند نظربازی و شعرسازی
را
احمد شاملو
به عهده خواهد گرفت.
جاکامو کازانوا
عیاش ایتالیایی
می توان گفت
که
خواجه
کازانوای ایران
بوده است.
با این تفاوت که اوژکت عیش کازانوا زنان و دختران مردم بوده اند
و
اوبژکت عیش خواجه کودکان مردم.
۴
کمال دلبری و حسن در نظربازی است
به شیوه نظر از نادران دوران باش
خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
اندرز خواجه
به خواننده اشعار خود این است
که
در نظربازی از نوادر روزگار شوند
و
با تبدیل جامعه به جنده خانه
شق القمر کنند.
ضمنا
اگر جنده کوچولوها به عهد خود وفا نکردند
یعنی
به
عیاش
جور و جفا
روا داشتند،
عیاش نباید ناله کند.
کسی که هنرش حیرانی در روی کودکان مردم است،
باید پیه جور و جفای کودکان ناقص العقل را هم بر تن بمالد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر