۱۳۹۶ آبان ۶, شنبه

غزلی از خواجه شیراز زیر ذره بین تحلیل (۳)


آخودنک نظرباز


ویرایش و تحلیل
از 
ربابه نون


کمال دلبری و حسن در نظربازی است
به شیوه نظر از نادران دوران باش

خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
تو را که گفت که در روی خوب حیران باش

معنی تحت اللفظی:
درجه کامل دلبری و زیبایی
در
چشمچرانی
است.

پس
تو
هم
به لحاظ چشمچرانی
از
نوادر روزگار باش.

حافظ
خفه شو
و
از 
جور و جفای جانان شکوه نکن.
کی به تو گفته که مات و مبهوت روی زیبا باشی.

 ۱
کمال دلبری و حسن در نظربازی است

حافظ در این مصراغ غزل
از
نظربازی
فضیلت 
اختراع می کند:

هر عیاش پسربچه باز چشمچران
به لحاظ دلبری و زیبایی
قهرمان جهان 
است.

بدین طریق
عیاشی
به 
معیاری برای دلبری و زیبایی 
استحاله می یابد.

این نهایت بی شرمی است.

لاشخورهای نظامات بنده داری و فئودالی واپسین
و
امروزه
بورژوایی واپسین
از فریب کودکان مردم به ترفند نظربازی
 و 
سوء استفاده جنسی و غیره از آنها،
برای خود فضیلتی عظیم اختراع می کنند.



بیل کلبتین
در تله ویزیون های متروپول های امپریالیستی
به عیاشی های خود
فخر هم می فروشد 
و
خرمن  احسنت و مرحبا و هلهله و هورای چه بسا زنان خرتر از خر 
 را 
درو هم می کند. 

۲
کمال دلبری و حسن در نظربازی است
 
بدین طریق
جامعه
به 
جنده خانه
استحاله می یابد
و
اعضای جامعه
به
مشتی جنده نر و ماده.

در نتیجه
فاتحه ای بلند بر جامعه وارگی جامعه خوانده می شود.

دلبری (فریب) از کودکان مردم و تبدیل آنان به جنده نر و ماده
در تحلیل نهایی
به 
سلب هویت، منیت، فردیت، شخصیت و آدمیت
از 
نسل فردا
منجر می شود.


این 
اثر دومینوئی
در طول تاریخ 
نهایتا
به
 تبدیل جامعه به جنده خانه 
می انجامد.

۳
حالا 
می توان 
به معنی مصراع غزل مورد بحث پی برد:

در نظربازی ما بی‌ خبران حیران
اند


خواجه
در زمینه فوت و فن نظربازی و فریب کودکان مردم
چنان تردست و ورزیده است
که
خلایق مات و مبهوت مانده اند.

بعدها
در قرن بیستم
همین فونکسیون دلبری به ترفند نظربازی و شعرسازی
را
احمد شاملو
به عهده خواهد گرفت.




جاکامو کازانوا
عیاش ایتالیایی

می توان گفت
که
خواجه
کازانوای ایران 
بوده است.

با این تفاوت که اوژکت عیش کازانوا زنان و دختران مردم بوده اند
و
اوبژکت عیش خواجه کودکان مردم.

۴
کمال دلبری و حسن در نظربازی است
به شیوه نظر از نادران دوران باش

خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
تو را که گفت که در روی خوب حیران باش

اندرز خواجه
به خواننده اشعار خود این است
که
در نظربازی از نوادر روزگار شوند 
و 
با تبدیل جامعه به جنده خانه
شق القمر کنند.

ضمنا
اگر جنده کوچولوها به عهد خود وفا نکردند 
یعنی 
به 
عیاش
 جور و جفا
 روا داشتند،
عیاش نباید ناله کند.

کسی که هنرش حیرانی در روی کودکان مردم است،
باید پیه جور و جفای کودکان ناقص العقل را هم بر تن بمالد.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر