۱۳۹۶ آبان ۴, پنجشنبه

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «غزل سیاه» (۱۳)

 
غزل سیاه
سیاوش کسرایی
 
ویرایش و تحلیل 
از 
میم حجری

۱
غزل نبود دگر،
آیینه دار عشق و زیبایی
غزل 
ـ چون خانه های ما ـ
سیاه است و پر از آه است و درد ناشکیبایی
 
خوشا شعر تو، شعرِ شور و شیدایی
خوشا شعری که در نوآفرینی، 
مردمی، می خواهد عالم را و آدم را

معنی تحت اللفظی:
غزل
دیگر
آیینه دار عشق و زیبایی نیست.
 
غزل
بسان خانه های ما
سیاه است و مملو از آه و درد بی تابی است.
 
خوشا
شعر تو 
که 
شعر شور و شیدایی 
است.
 
خوشا
شعری
که
در نوآوری
خواهان آن است
که
جهان و سکنه جهان
هومانیستی 
باشند.
 
۲
غزل نبود دگر،
آیینه دار عشق و زیبایی
 
سیاوش
غزل
را
آیینه دار عشق و زیبایی می داند.
 
غزل 
بدین طریق،
انسان واره تصور و تصویر می شود.
 
غزل
حامل آیینه ای می شود
که
در آن، عشق و زیبایی تجلی می یابد.
 
درست بسان کوه طور
که
  خدا 
در آن تجلی می یافت.
 
۳
مفهوم «آیینه گردان»
ضمنا
یکی از مفاهیم ادبی خواجه شیراز و ه. الف. سایه است
که
تحت تأثیر شدید خواجه است.


احتمالا
در قرون وسطی
در مراسمی
کسی و یا کسانی
فونکسیون حمل آیینه
و
نمودار سازی مستمر و لاینقطع روی حریفی (مثلا عروسی، شهبانویی، شاهزاده ای و یا شاهی)
را
در آیینه
به عهده داشته اند.


دلیل «آیینه گردانی»
شاید خرافه ای مبتنی بر خوشبختی ناشی از آیینه باشد.


هنوز
هم
درمراسم نوروز و غیره
آیینه
می گذارند.


۴
منشاء مادی و عینی مفهوم «آیینه گردانی»
شاید
گل آفتابگردان
باشد.


گل آفتابگردان
تابع پیگیر آفتاب است
و
با
«تغییر محل» آفتاب
چرخ می زند و موضع عوض می کند.

 
۵
غزل نبود دگر،
آیینه دار عشق و زیبایی
غزل 
ـ چون خانه های ما ـ
سیاه است و پر از آه است و درد ناشکیبایی

از دید سیاوش
غزل تغییر کیفیت داده است:
 
غزل
دیگر 
آیینه دارعشق و زیبایی نیست.
 
آیینه ی غزل
دیگر  
قادر به انعکاس عشق و زیبایی نیست.
 
برای اینکه سیاه است.
یعنی اصلا آیینه نیست.
 
دلیل سلب آیینه وارگی از آیینه غزل،
آه و اندوه و درد ناشکیبایی است.
 
اکنون
معلوم می شود
که
چرا سیاوش اسم این شعر سرشته به سوگ و اندوه
را
«غزل سیاه»
گذاشته است.
 
۶
خوشا شعر تو، شعرِ شور و شیدایی
شعر حافظ
از دید سیاوش،
شعر شور و شیدایی است.
 
دلیل سیاوش
احتمالا
  تأثیر پسیکولوژیکی شعر حافظ 
است.
 
شعر حافظ 
واقعا
آرامش بخش و روان نواز  است.
 
دلیل این تأثیر پسیکولوژیکی شعر حافظ
 مفاهیم و احکام ایراسیونالیستی او ست.
 
شعر خواجه
خواننده
را
گرم و نرم و خام و خر می کند 
و 
تسکین روحی و روانی موقتی می بخشد.
 
شعر خواجه
 بسان مواد مخدر است.
 
۷
خوشا شعری که در نوآفرینی، 
مردمی، می خواهد عالم را و آدم را
 
شعر ایدئال سیاوش،
اما
شعری جانبدار است.
 
شعری است که طرفدار توده ای بودن عالم و آدم است.
 
این جمله سیاوش
را
نباید دستکم گرفت:
 
سیاوش
دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو
را
به شکل دیالک تیک عالم و آدم بسط و تعمیم می دهد.
 
رادیکالیته سیاوش 
و
رادیکال اندیشی او
اکنون آشکار می گردد:
 
شعر ایدئال سیاوش
شعری است
که
هم شرایط اوبژکتیو 
(مناسبات تولیدی جامعه)
را 
توده ای
(هومانیستی + ناتورالیستی = کمونیستی)
می خواهد
و
هم
شرایط  سوبژکتیو
(اعضای جامعه)
را.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر