غزل سیاه
سیاوش کسرایی
ویرایش و تحلیل
از
میم حجری
۱
غزل نبود دگر،
آیینه دار عشق و زیبایی
غزل
ـ چون خانه های ما ـ
سیاه است و پر از آه است و درد ناشکیبایی
خوشا شعر تو، شعرِ شور و شیدایی
خوشا شعری که در نوآفرینی،
مردمی، می خواهد عالم را و آدم را
معنی تحت اللفظی:
غزل
دیگر
آیینه دار عشق و زیبایی نیست.
غزل
بسان خانه های ما
سیاه است و مملو از آه و درد بی تابی است.
خوشا
شعر تو
که
شعر شور و شیدایی
است.
خوشا
شعری
که
در نوآوری
خواهان آن است
که
جهان و سکنه جهان
هومانیستی
باشند.
۲
غزل نبود دگر،
آیینه دار عشق و زیبایی
سیاوش
غزل
را
آیینه دار عشق و زیبایی می داند.
غزل
بدین طریق،
انسان واره تصور و تصویر می شود.
غزل
حامل آیینه ای می شود
که
در آن، عشق و زیبایی تجلی می یابد.
درست بسان کوه طور
که
خدا
در آن تجلی می یافت.
مفهوم «آیینه گردان»
ضمنا
یکی از مفاهیم ادبی خواجه شیراز و ه. الف. سایه است
که
تحت تأثیر شدید خواجه است.
احتمالا
در قرون وسطی
در مراسمی
کسی و یا کسانی
فونکسیون حمل آیینه
و
نمودار سازی مستمر و لاینقطع روی حریفی (مثلا عروسی، شهبانویی، شاهزاده ای و یا شاهی)
را
در آیینه
به عهده داشته اند.
دلیل «آیینه گردانی»
شاید خرافه ای مبتنی بر خوشبختی ناشی از آیینه باشد.
هنوز
هم
درمراسم نوروز و غیره
آیینه
می گذارند.
۴
منشاء مادی و عینی مفهوم «آیینه گردانی»
شاید
گل آفتابگردان
باشد.
گل آفتابگردان
تابع پیگیر آفتاب است
و
با
«تغییر محل» آفتاب
چرخ می زند و موضع عوض می کند.
ضمنا
یکی از مفاهیم ادبی خواجه شیراز و ه. الف. سایه است
که
تحت تأثیر شدید خواجه است.
احتمالا
در قرون وسطی
در مراسمی
کسی و یا کسانی
فونکسیون حمل آیینه
و
نمودار سازی مستمر و لاینقطع روی حریفی (مثلا عروسی، شهبانویی، شاهزاده ای و یا شاهی)
را
در آیینه
به عهده داشته اند.
دلیل «آیینه گردانی»
شاید خرافه ای مبتنی بر خوشبختی ناشی از آیینه باشد.
هنوز
هم
درمراسم نوروز و غیره
آیینه
می گذارند.
۴
منشاء مادی و عینی مفهوم «آیینه گردانی»
شاید
گل آفتابگردان
باشد.
گل آفتابگردان
تابع پیگیر آفتاب است
و
با
«تغییر محل» آفتاب
چرخ می زند و موضع عوض می کند.
۵
غزل نبود دگر،
آیینه دار عشق و زیبایی
غزل
ـ چون خانه های ما ـ
سیاه است و پر از آه است و درد ناشکیبایی
از دید سیاوش
غزل تغییر کیفیت داده است:
غزل
دیگر
آیینه دارعشق و زیبایی نیست.
آیینه ی غزل
دیگر
قادر به انعکاس عشق و زیبایی نیست.
برای اینکه سیاه است.
یعنی اصلا آیینه نیست.
دلیل سلب آیینه وارگی از آیینه غزل،
آه و اندوه و درد ناشکیبایی است.
اکنون
معلوم می شود
که
چرا سیاوش اسم این شعر سرشته به سوگ و اندوه
را
«غزل سیاه»
گذاشته است.
۶
خوشا شعر تو، شعرِ شور و شیدایی
شعر حافظ
از دید سیاوش،
شعر شور و شیدایی است.
احتمالا
تأثیر پسیکولوژیکی شعر حافظ
است.
شعر حافظ
واقعا
آرامش بخش و روان نواز است.
دلیل این تأثیر پسیکولوژیکی شعر حافظ
مفاهیم و احکام ایراسیونالیستی او ست.
شعر خواجه
خواننده
را
گرم و نرم و خام و خر می کند
و
تسکین روحی و روانی موقتی می بخشد.
شعر خواجه
بسان مواد مخدر است.
۷
خوشا شعری که در نوآفرینی،
مردمی، می خواهد عالم را و آدم را
شعر ایدئال سیاوش،
اما
شعری جانبدار است.
شعری است که طرفدار توده ای بودن عالم و آدم است.
این جمله سیاوش
را
نباید دستکم گرفت:
سیاوش
دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو
را
به شکل دیالک تیک عالم و آدم بسط و تعمیم می دهد.
رادیکالیته سیاوش
و
رادیکال اندیشی او
اکنون آشکار می گردد:
شعر ایدئال سیاوش
شعری است
که
هم شرایط اوبژکتیو
(مناسبات تولیدی جامعه)
را
توده ای
(هومانیستی + ناتورالیستی = کمونیستی)
می خواهد
و
هم
شرایط سوبژکتیو
(اعضای جامعه)
را.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر