ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
سؤال
این بود
که
دلیل سیری ناپذیری اجامر طبقه حاکمه
از
خور و خواب و خشم و شهوت
چیست؟
۱
یکی از دلایل این کسب و کار اجامر طبقه حاکمه در مقیاس جهانی،
علافی آنها ست.
کار مادی
فقط طریق و ترفندی برای تولید مایحتاج مادی زندگی نیست.
کار مادی
سرچشمه لذت اصیل عظیمی است.
به آذین
لذت ناشی از کار مادی
را
در
میراثش تحت عنوان «کاوه آهنگر»
با
لذت حاصل از ارگاسم در بستر سکس با همسر
یکسان تلقی می کند.
اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
جای خالی لذت اصیل حاصل از کار مادی
را
با
لذات تصنعی، سطحی و حسی ناشی از عملیات مکانیکی ـ جنسی و تغذیه از اطعمه رنگارنگ و جنگ و کشتار و شکنجه و تخریب و غیره توده
پر می کنند.
دیالک تیک غریبی
به کار می افتد که بار سنگین دیگری بر دوش توده است:
مثال:
الف
برای ارضای حوایج غریزی ـ غذایی اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
توده باید بیش از حد معمول و معقول
کار کند و نعمات رنگارنگ تولید کند.
اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
فقط در صورت وفور فوق العاده نعمت
می توانند سفره های رنگین و سنگین بگسترند.
ب
برای ارضای حوایج غریزی ـ جنسی اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
جامعه باید جنده خانه شود
و
فرزندان توده تا حد جنده سقوط کنند.
۱
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
به
تشدید استثمار متنوع توده منجر می شود.
در نتیجه،
استثمار مادی در خانه و کارخانه و مزرعه و مرتع و شرکت و اداره و بیمارستان و تیمارستان و غیره
دست در دست با استثمار جنسی فرزندان توده در بستر می رود.
استثمار توده
بدین طریق
همه جانبه تر و فراگیرتر می شود
و
ضمنا توسیع (وسعت یافتن) و تعمیق می یابد.
این تشدید مادی و روحی و روانی استثمار
به
لومپن پرولتریزاسیون جامعه
از سویی
و
به
تخریب پسیکولوژیکی و اتیکی (اخلاقی) جامعه
از
سوی دیگر
می انجامد.
این
اما
ضمنا
به چه معنی است؟
۲
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
این روند و روال
ضمنا
بدان معنی است
که
دیالک تیک غریزه و عقل
تخریب می شود،
عقل از داربست دیالک تیک یاد شده تبعید می شود
و
غریزه قدر قدرت بر تخت حکومت می نشیند
و
یکه تاز میادین هستی اجتماعی می شود.
از این رو،
می توان گفت
که
اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
(و حتی جامعه بشری تحت سلطه این اجامر)
در
برهوت خریت و خردستیزی
بسر می برند.
این هنوز چیزی نیست.
از جهنم جماران و چاه جمکران
خبر رسیده
که
دار و دسته هایی را به اتهام اشاعه خرافات تحت فشار و پیگرد و بازداشت
قرار می دهند
و
بی رحمانه سرکوب می کنند.
شاید تنها فرقی
که
اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی با اجامر طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی،
دارند،
همین باشد:
چون
اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی،
کشف و اختراع و احیای مستمر خرافات و مد کردن آنها
را
به کسب و کار اصلی خود تبدیل کرده است.
از این تفاوت فی مابین
می توان نتیجه گرفت،
که
اجامر طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی
حتی در زمینه اشاعه خرافات،
انحصارطلب است
و
حاضر به تحمل رقیبی نیست.
۳
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
جهان در آخرالزمان
در هر صورت
تهی است ز فرزانگان خیراندیش.
تضاد اصلی عصر بربریت مدرن
تضاد بین بد و بدتر
است.
تضاد بین هلری و ترامپ
است.
تضاد بین ماکرون و ماری لوپن
است.
تضاد بین مرکل و شولتس و غیره و نئوفاشیسم
است.
تضاد بین مشد حسین و مشد حسن
است.
تضاد بین کروب و کوسه است.
تضاد بین سید علی و میر حسین
است.
تضاد بین مریم رجبی و مریم رجوی
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر