۱۳۹۶ شهریور ۲۹, چهارشنبه

سیری در خزعبلات خزعلی (۱۹)

ویرایش و تحلیل
از 
مسعود بهبودی
 
  قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی 
که 
به دلیل عدم لیاقت و مدیریت مسئولان، 
فساد و خودفروشی و دزدی و بیکاری و اعتیاد 
و
 زمین خواری خود مسئولان 
و 
ورشکستگی کارخانجات
 و
 حق خوری کارگران 
و
 تجارت دختران به کشورهای عربی
 و
 افتتاح صیغه خانه زنان ایرانی برای عرب ها 
در شهرهای مذهبی 
و 
انگ تروریسم بودن بر پیشانی هر ایرانی، 
در این کشور بیداد می کند.
 
 
۱
  قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی 
که 
به دلیل عدم لیاقت و مدیریت مسئولان، 
فساد و خودفروشی و دزدی و بیکاری و اعتیاد
در این کشور بیداد می کند
 
در این هارت و پورت  مهدی خزعلی
از 
سطح توسعه فکری بغایت نازل او پرده برمی افتد:
 
مهدی خزعلی
فساد دامنگیر جامعه 
را
ساده لوحانه و یا عوامفریبانه
سوبژکتیویزه 
می کند.
 
دندانپزشک جهنم جماران
همه کاسه ها و کوزه ها
را
بر سر امثال خود خرد و خراب می کند
تا
برای خود هوادار «متجدد» خر گیر آورد.
 
مهدی خزعلی
حتی
از خود نمی پرسد 
که 
اگر خودش به جای مثلا مشد حسن و یا حتی سید علی می نشست،
چه گلی بر سر جامعه می زد؟

اصلا
حرف حساب این  آخوند ها و آخوند زاده های عنقلابی چیست؟

چه آلترناتیو و بدیلی برای اجامر جمهوری جماران و جمکران دارند؟

اختلافات اینها با همدیگر بر سر چیست؟

۲
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی 
که 
به دلیل عدم لیاقت و مدیریت مسئولان، 
فساد و خودفروشی و دزدی و بیکاری و اعتیاد
در این کشور بیداد می کند
 
فساد
در همه فرم هایش
قبل از همه
پدیده ای اوبژکتیو است و نه سوبژکتیو.
 
فساد 
قبل از همه
از
 ذات سیستم حاکم نشئت می گیرد
 و
 نه
 از بی لیاقتی مسئولین.
 
اولا
مسئولین بی لیاقت درخور سیستم حاکم و در خدمت حفظ و تحکیم سیستم حاکم اند.

حتی
اگر امثال مهدی خزعلی و یا عبدالکریم سروش و غیره
جای مسئولین بی لیاقت را بگیرند
(در دوره ای هم گرفته بودند)
فساد ریشه کن نمی شود.
 
در بهترین حالت فرم عوض می کند.

ثانیا
مسئولین 
محصول توسعه مشخص و معین جامعه اند.

این 
در آخرین تحلیل
سطح توسعه نیروهای مولده است
که
درجه و میزان لیاقت مسئولین را رقم می زند.
 
 به آسانی نمی توان برای سیستم قرون وسطایی
مسئولین مدرن و لایق تربیت کرد.
 
وضع فکری و فنی و فرهنگی جامعه وخیم است.
خیلی از اعضای جامعه عاجز از خواندن و فهمیدن متنی چند سطری اند.
 
فیسبوک
به عنوان مثال
جام جامعه نمایی در این زمینه است:
اعضای جامعه
بسان روبات اند 
و
چه بسا بدون حتی توجه سرسری به افکار
لایک می زنند و یا هارت و پورت می کنند و می گذرند.
 
اصلا
کسی به دنبال اندیشه نیست
تا
به هماندیشی خطر کند و رشد کند.
 
ضمنا
تفاوت ماهوی چشمگیری میان اعضای هیئت حاکمه 
و
 احزاب و جریانات سیاسی اوپوزیسیون وجود ندارد.
 
سید علی با مشد علی
چه به لحاظ فکری و چه به لحاظ طبقاتی
فرق ماهوی ندارد.
 
مریم رجوی
بهتر از مریم رجبی نیست.
 
اعضای هیئت حاکمه
چه بسا مقبول تر و مسئول تر و صالح تر و لایق تر 
از 
سران احزاب اوپوزیسیون
 اند.
 
۳
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی 
که 
به دلیل عدم لیاقت و مدیریت مسئولان، 
فساد و خودفروشی و دزدی و بیکاری و اعتیاد
در این کشور بیداد می کند
 
همه این معایب که مهدی خزعلی عوامفریبانه بطور مکانیکی برمی شمرد،
در هر جامعه سرمایه داری
وجود دارند.
 
مهدی خزعلی
فاقد صداقت انقلابی است.
 
او
پدیده
(ظاهر)
 را 
برجسته می کند و به توپ و تشر می بندد
تا
ماهیت
(ذات)
را
حفظ کند.
 
این ترفند مهدی خزعلی
ترفندی دیرآشنا ست.
 
مهدی خزعلی
مسئولین انتزاعی 
را
می کوبد،
به عنوان علت العلل جا می زند
تا 
نظام سرمایه داری ـ فئودالی ـ عهد بوقی  
را
حفظ کند و تحکیم بخشد.
 
به عنوان مثال،
با تعویض مسئولین
هرگز نمی توان بیکاری توده ای را از بین برد.
 
بیکاری یکی از تسلیحات دیرین و دیرآشنای بورژوازی 
برای راضی و سر به زیر نگه داشتن طبقه کارگر است.
 
خیل میلیونی بیکاران
ارتش ذخیره بورژوازی است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر