۱۳۹۶ مهر ۶, پنجشنبه

تأملی بر تفسیری از «لبخندی» که لبخند نیست. (۱۳)



تأملی
بر 
تفسیری از «لبخندی»
 که
 لبخند 
نیست.

ویرایش و  تحلیل
از
میم حجری

سرچشمه:
آینده ما
۲۸ مرداد و اندیشه هائی در باره یک لبخند
رضا نافعی

  انوشه
اگر بخت گقتن می داشت 
باز هم برای آنها که هستند 
و آنها که » از این پس به جهان می آیند » 
می گفت
 که
 ما راویان قصه های رفته از یاد نیستیم،
 از اکنون می گوئیم و از فردای بهتر 
 
۱
 ما  پیام آوران صبح رخشانیم
 پیام آوران امید
برای
 صاحبان سفره های تهی،
 برای کارتن خواب ها،
برای کلیه فروش ها،
برای دست های پینه بسته
و
 تهی از دستمزد کارگران. 

رضا نافعی
در این تفسیر از لبخند
دیالک تیک پیام
را
در سنت مذاهب و ادیان
به شکل دیالک تیک پیام آور و امت  بسط و تعمیم می دهد.
 
سیاوش کسرایی
نیز 
در شعری 
همین دیالک تیک
 را 
بسط و تعمیم داده است.
 
شعر لبریز از دلخوری سیاوش 
باید نخست پیدا شود و بعد مستقلا تحلیل شود.
 
توده ای
در هر صورت
و
در هر دو مورد
رسولی
 (پیام آوری)
تصور و تصویر می شود.
 
سؤال
اکنون
این است
 که
 انوشه ی توده ای رسول کیست؟
 
انوشه
رسول کدام خدا ست؟
 
سیاوش 
که 
بی کمترین تردید
فیلسوف بزرگ توده و حزب بزرگ توده 
است،
به
 این سؤال
 پیشاپیش 
جواب داده است: 
 

انسان
سیاوش کسرایی
«آوا»

پایان گرفت دوری 
و 
اینک 
من
با
 نام مهر
 لب به سخن باز می کنم

از دوست داشتن
آغاز می کنم

انگار آسمان و زمین جفت می شوند
انگار می برندم تا سقف آسمان
انگار می کشندم بر راه کهکشان
 
در دشت های سبز فلک چشم آفتاب
گر دیده رهنما 
 
در قصر نیلگون
فانوس ماهتاب افکنده شعله ها
 
با 
بال های عشق
پرواز می کنم

با 
من
 ستارگان 
همه 
پرواز می کنند 
 
دستم پر از ستاره و چشمم پر از نگاه
 
آغوش می گشایم
دوشیزگان ابر به من ناز می کنند 
 
پرواز می کنم
در سینه می کشم همه آبی آسمان
می آیدم به گوش نوای فرشتگان

انسان
 مسیح تازه
انسان
 امید پاک 
در 
بارگاه مهر

اینک
 خدای خاک
 
در سجده می شوند به هر سو ستارگان
 
پر می کشم ز دامن شط شهاب ها
می بینم 
آنچه 
بوده
 به
 رؤیا و خواب ها
 
سرمست از نیاز 
چو پروانه بهار
سر می کشم به هر ستاره و پا می نهم بر آن 
 
تا 
شیره ای بپرورم از جست و جوی خویش
تا
میوه ای بیاورم از باغ اختران،
چشم خدای بینم
بیدار می شود
دست گرهگشایم در کار می شود
 
پا می نهم به تخت
سر می دهم صدا
وا می کنم دریچه جام جهان نما
تا بنگرم به انسان
 در 
مسند خدا
 
این است، 
عاشقان
 که 
من 
امشب
دروازه های رو به سحر 
باز می کنم
 
این است، 
عاشقان
 که 
من
 امروز
از 
دوست داشتن
آغاز می کنم

پایان
ویرایش 
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
در 
قاموس سیاوش 
توده ای 
رسول خدای خاک 
 است.
 
سؤال
این است
 که
 خدای خاک کیست؟
 
۲
 ما  پیام آوران صبح رخشانیم
 پیام آوران امید  
 
جواب
به این سؤال
را
رهبر و همسنگر سیاوش
پیشاپیش
داده است:
در اثری از برتولت برشت، 
تحت عنوان «انسان نیک سه چوان»،
خدایان سه گانه
از آسمان به زمین می آیند
 تا 
شخصا 
یعنی
 بطور بی واسطه  و مستقیم
از
 وضع موجود 
با خبر شوند.
 
ما را دیری این سؤال به خود مشغول می داشت 
که
 چرا نه خدای واحد، بلکه خدایان سه گانه؟
 
۳
دلیلش احتمالا این است
که
از دید برتولت برشت
بشریت 
با 
سه خدا 
سر و کار دارد:
طبیعت ـ خدا
توده ـ خدا
طبقه حاکمه ـ خدا
 
مراجعه کنید
به 
وحدت و مبارزه خدایان سه گانه
در
تارنمای دایرت المعارف روشنگری
 
۴
 ما  پیام آوران صبح رخشانیم
 پیام آوران امید 
 
توده ـ خدا
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده مولد و زحمتکش
است.

می توان گفت
که
حزب توده 
رسول توده ـ خدا 
ست.

فرق و تفاوت و تضاد احزاب توده ای با احزاب دیگر
همین جا ست.

احزاب ضد توده ای و غیر توده ای
در تحلیل نهایی
احزاب طبقه حاکمه 
و
رسول طبقه حاکمه ـ خدا
هستند.

منظور اصلی سیاوش 
از 
مفهوم خدای خاک
توده ـ خدا 
ست.
 
سیاوش
خود
رسول توده ـ خدا 
ست.
 
خود سیاوش به رسالت توده ای خویش واقف است.
 
فرق و تفاوت و تضاد رسول توده ـ خدا
با
رسولان رنگارنگ طبقه حاکمه ـ خدا  (الله و غیره)
همین  
وقوف به رسالت حقیقی خویش 
است.

رسولان طبقه حاکمه ـ خدا
از 
فرط خریت
چه بسا
خود نمی دانند که چه رسالتی به عهده دارند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر